اولين بخش آن اين است : « يک مورچه هرگز تسليم نميشود. »
اگر آنها به سمتي پيش بروند و شما سعي کنيد متوقف شان کنيد به دنبال راه ديگري ميگردند.
بالا ميروند ، پايين ميروند ، دور ميزنند.
آنها به جستجوي خود براي يافتن راه ديگر ادامه مي دهند.
بخش دوم اين است : « مورچه ها کل تابستان را زمستاني مي انديشند. »
اين نگرش مهمي است. نميتوان اينقدر ساده لوح بود که گمان کرد تابستان براي هميشه ماندگار است.
پس مورچه ها وسط تابستان در حال جمع آوري غذاي زمستانشان هستند.
بايد همچنان که از آفتاب و شن لذت ميبريد به فکر سنگ و صخره هم باشيد.
سومين بخش از منطق مورچه اين است :
« مورچه ها کل زمستان را مثبت مي انديشند. »
اين هم مهم است. در طول زمستان مورچه ها به خود يادآور ميشوند که اين دوران زياد طول نمي کشد ؛ به زودي از اينجا بيرون خواهيم رفت و در اولين روز گرم ، مورچه ها بيرون مي آيند.
اگر دوباره سرد شد آنها برميگردند زير ، ولي باز در اولين روز گرم بيرون مي آيند. آنها براي بيرون آمدن نميتوانند زياد منتظر بمانند.
چهارمين و آخرين منطق مورچه ها :
« يک مورچه در تابستان چه قدر براي زمستان خود جمع ميکند؟ »
«هر چه قدر که در توانش باشد»
پس:
هرگز تسليم نشو
آينده را ببين. (زمستاني بيانديش)
مثبت بمان (تابستان را به خاطر بسپار)
همه تلاشت را بکن.
درباره این سایت