تور هاي تفريحي آموزشي سوئيس
تور هاي تفريحي آموزشي سوئيس
جاذبه هاي پايتخت سوئيس
جاذبه هاي پايتخت سوئيس تمام شدني نيست و سرزميني
پر از جاذبه هاي گردشگري طبيعي، فرهنگي و تاريخي مي باشد.
در صورتي که عاشق طبيعت هستيد و يا از ديدن اماکن فرهنگي و تاريخي لذت مي بيريد
و اهل سير و سفر به مکان هايي با طبيعت بکر و زيبا هستيد ما سفر به سوئيس را به شما پيشنهاد مي دهيم.
اين شهر مساحتي برابر 52 کيلومتر مربع داشته و جمعيت آن در حال حاضر بع 123000 نفر مي رسد
که چهارمين شهر پرجمعيت سوئيس به شمار مي رود.
برن شهري با بارش هاي فراوان و آب و هوايي معتدل و تميز و نسبتا سرد است
که حتي در خشک ترين فصل هاي سال نيز شاهد بارش برف و باران در اين شهر هستيم.
به همين خاطر در صورتي که قصد سفر به اين شهر را داريد حتما لباس گرم به همراه داشته باشيد.
افراد با حضور در مدرسه تابستاني مي توانند فرصت حضور در کشور سوئيس را در فصل تابستان داشته باشند.
يکي از دلايلي که موجب جاذبه ي فرهنگي اين شهر زيبا و قديمي شده است،
برگزاري رويدادهاي شاد و پر هيجان مي باشد که در تمام فصول سال در اين کشور برگزار شده
و گردشگران بسياري را به سمت خود جذب مي کند.
اين شهر پر از خانه هاي نمايش و موزه ها و تئاتر است که در صورتي که شما گرايش
و علاقه به مفاهيم هنري داشته باشيد، قدم زدن در اين شهر مي تواند براي شما فوق العاده جذاب باشد.
در کنار آن از ديدن آثار و اشيا تاريخي لذت خواهيد برد و در صورتي که علاقه مند
به آثار و مکان هاي تاريخي هستيد، توصيه ي ما به شما اين است
که حتما از برج ساعت قرون وسطايي اين شهر و همين طور موزه هاي تاريخي اين شهر که
آثار هنري هنرمندان بسيار معروفي را در خود جاي داده است، ديدن کنيد.
مطالعات نشان مي دهد که سنبل الطيب به طور قابل توجهي، بي خوابي شبانه را درمان مي کند، کيفيت خواب را بهبود مي بخشد و بر خلاف بسياري از قرص هاي شيميايي، باعث خواب آلودگي صبحگاهي نمي شود.
مقادير بالاي ليارين موجود در سنبل الطيب، با افزايش گاما آمينو اسيد بوتيريک (GABA) که يک انتقال دهنده عصبي مهار کننده در سيستم عصبي مرکزي بوده و باعث آرامش مي شود، به درمان بي خوابي شبانه کمک مي کند.
براي درمان بي خوابي شبانه 300 تا 600 ميلي گرم ريشه سنبل الطيب را 30 دقيقه قبل از خواب استفاده کنيد.
ليارين موجود در سنبل الطيب با بهبود سطوح GABA، باعث آرامش شده و با حفظ سطح سروتونين به درمان استرس و اضطراب کمک مي کند.
همچنين اسيد والرنيک و والرنول موجود در عصاره ريشه سنبل الطيب به عنوان ضد اضطراب طبيعي عمل مي کنند.
براي درمان استرس و اضطراب 120 تا 200 ميلي گرم سنبل الطيب را سه بار در روز مصرف کنيد.
يک مطالعه نشان داده که مصرف سنبل الطيب به مدت 3 هفته به درمان بيش فعالي و کاهش علائم آن مانند مشکلات خواب و بي قراري در کودکان با سن بيشتر از 5 سال کمک مي کند.
توجه : توصيه شده که سنب الطيب نبايد به کودکان زير 5 سال داده شود.
در طب سنتي از ريشه ي سنبل الطيب براي کاهش فشار خون بالا استفاده مي شودو همچنين سنبل الطيب با کاهش فشار خون به بهبود سلامت قلب کمک کرده و خطر حمله قلبي و سکته قلبي را کاهش مي دهد.
سنبل الطيب به کاهش استرس و اضطراب به کاهش فشار خون بالا ناشي از استرس کمک مي کند.
علاوه بر اين سنبل الطيب با تقويت عروق خوني، خطر ه شده خون را کاهش داده و احتمال ابتلا به بيماري هاي قلبي و عروقي را کاهش مي دهد.
سنبل الطيب به دليل خواص آرام بخش قوي که دارد باعث کاهش ضربان قلب مي شود.
در طب سنتي از سنبل الطيب براي کاهش قند خون در افراد مبتلا به ديابت استفاده مي شود.
سنبل الطيب يک آرام بخش و ضد اسپاسم طبيعي است، به اين معني که اسپاسم و انقباض شديد عضلات رحم در دوران قاعدگي را کاهش داده و به درمان درد شديد پريود کمک مي کند.
مصرف 255 ميلي گرم سنبل الطيب سه بار در روز به درمان درد قاعدگي کمک مي کند.
تحقيقات نشان مي دهد که مصرف 10-15 ميلي گرم ريشه سنبل الطيب در روز براي 8 هفته مي تواند علائم يائسگي، به ويژه گر گرفتگي در ن يائسه را کاهش دهد.
مطالعات نشان داده که مصرف سنبل الطيب باعث فعال شدن گيرنده هاي آدنوزين شده و احتمال تشنج در بيماران مبتلا به صرع را کاهش مي دهد.
سنبل الطيب يکي از بهترين روش هاي درمان خانگي براي درد معده، شناخته شده، باعث کاهش گاز معده و روده مي شود، از اسهال جلوگيري کرده و به سلامت دستگاه گوارش کمک مي کند.
سنب الطيب، که را درمان مي کند.
تحقيقات نشان داده که اسيد والرنيک موجود در سنبل الطيب، با کاهش استرس اکسيداتيو در مرکز حافظه مغز (هيپوکامپ) به ميزان قابل توجهي باعث تقويت حافظه مي شود.
در طب سنتي از سنبل الطيب به دليل خواص ضد اسپاسم که دارد براي درمان سردرد و ميگرن استفاده مي شود. هنگام بروز سردرد و ميگرن، يک فنجان چاي يا دمنوش سنبل الطيب بنوشيد.
سنبل الطيب داراي خواص ضد اسپاسم و آرام بخش طبيعي است و در طب سنتي براي درمان درد آرتروز و سياتيک استفاده مي شود.
سنبل الطيب، مي تواند اعصاب شما را آرام کند، به همين دليل يکي از بهترين دارو هاي گياهي براي درمان لرزش دست عصبي مي باشد.
زياده روي در مصرف سنبل الطيب باعث سردرد، سرگيجه و ناراحتي معده مي شود.
مصرف زياد سنبل الطيب باعث خواب آلودگي مي شود به همين دليل توصيه مي شود که راننده ها به هيچ وجه نبايد از سنبل الطيب استفاده کنند.
هنوز مطالعات دقيقي درباره ي اثر سنب الطيب بر روي جنين و ن باردار صورت نگرفته به همين دليل متخصصان توصيه مي کنند که بهتر است ن در دوران بارداري و شيردهي از مصرف سنبل الطيب، جدا خودداري کنند.
هنوز تحقيقاتي درباره ي اثر سنبل الطيب بر روي کودکان انجام نشده به همين دليل توصيه مي شود که کودکان زير 3 سال بهتر است از مصرف اين گياه دارويي، اجتناب کنند.
توصيه مي شود که به دليل اثراتي که سنبل الطيب بر روي سيستم عصبي مرکزي دارد، حداقل دو هفته قبل از جراحي از مصرف آن خودداري کنيد. (احتمالا سنبل الطيب با دارو هاي بيهوشي تداخل ايجاد مي کند.)
سيصد و پانزدهمين بوئينگ 747 به سفارش نيروي هوايي رژيم شاهنشاهي ايران و با شماره سريال 21486 ساخته شد. نخستين پرواز هواپيما در 1977/11/28 انجام داد و در 1977/12/22 [مطابق با 1 دي 1356] با رجيستر 8113-5 به عنوان نخستين بوئينگ کارگوي سفارشي ايران تحويل داده شد.
در سال 1363 و همزمان با جنگ تحميلي براي تسهيل حملونقل محمولههاي نظامي و تأمين مومات جنگي از خارج که ميبايست با رجيستري غيرنظامي انجام ميشد، يک سال با رجيستر EP-NHN و تحت نام ايراناير پرواز کرد و سپس با رجيستر اصلي خود به نيروي هوايي بازگشت. از آبان 1370 با رجيستر EP-SHB وارد ناوگان ساها شد. منبع: وبلاگ طياره
مهمترين رويداد در مورد اين هواپيما در 24 شهريور 1397 اتفاق افتاد. در اين روز برخي رسانههاي اسرائيلي مدعي شدند که در حملات جنگندههايشان به فرودگاه دمشق، اين جامبوي کارگو مورد هدف قرار گرفته است. ظاهرا در اين روز راکتهاي جنگندههاي رژيم صهيونيستي به نزديکي هواپيما اصابت کرده و ترکشهاي حاصل از انفجار به بدنه جلو و موتور شماره 4 هواپيما برخورد کرده بود. هواپيما بيش از دو ماه در دمشق زمينگير شد تا اينکه به همت متخصصين نهاجا تعمير و به تهران بازگردانده شد و در نمايشگاه هوايي به مناسبت چهلسالگي انقلاب اسلامي در بهمن همان سال در معرض ديد عموم قرار گرفت.
مشخصات فني و ظاهري
اين هواپيما از چهار موتور PW JT9D-7A ساخت شرکت Pratt & Whitney در زير دو بال، با طول هر موتور 3.26 متر و عرض 2.34 متر و با وزن هر کدام 4010 کيلوگرم و رانش هر کدام 47900 پاوند استفاده ميکرد.
ـ مدل هواپيما: Boeing 747-200F
ـ طول هواپيما: 70.66 متر
ـ عرض هواپيما: 6.50 متر
ـ عرض کابين: 6.08 متر
ـ ارتفاع بلندترين نقطه سازه از سطح زمين: 19.30 متر
ـ دهانه بال: 59.64 متر
ـ مساحت بال: 511 متر مربع
ـ حداکثر وزن در زمان برخاست: 378000 کيلوگرم
ـ ظرفيت بنزين: 204360 ليتر
ـ سرعت کروز: 936 کيلومتر بر ساعت
ـ ماکزيمم سرعت: 977 کيلومتر بر ساعت
ـ سقف پرواز: 45100 پا (13.7 کيلومتر)
ـ برد پرواز: 12150 کيلومتر
ـ تعداد کروي پرواز: 3 نفر
ـ طول باند مورد نياز براي تيکآف: 3300 متر
همه چيز دربارهي احاديث قدسي
حديث قدسي سخني است که آن را پيامبراکرم(ص) از قول خدا گزارش کرده، اما اين احاديت بنابر شاخصهايي معين با آيات قرآن تفاوت دارد. در ادامه دربارهي تفاوت احاديث قدسي با آيات قرآن، مضمون و درون مايهي اين احاديث، تعداد و راويان آن آگاهي يابيد.
حديث قُدسي چيست؟
حديث قُدسي کلامي است که پيامبر اکرم(ص) آن را از خداوند نقل ميکند، به آن حديث رباني و حديث الهي نيز ميگويند. در اين احاديث، معني و مضمون از خداوند و الفاظ از پيامبر است؛ مضمون مورد نظر ممکن است به واسطه فرشته و يا الهام و يا القا در خواب به پيامبر منتقل شده باشد.اين احاديث معمولا با کلماتي مانند ?قال الله? يا ?يقول الله? شروع ميشوند.
اقوالي که به پيامبران گذشته منسوب است نيز در جمع احاديث قدسي قرار ميگيرند، و در برخي روايات، اين احاديث از انبياي سابق نقل شدهاند. اما بيشتر اين احاديث از پيامبر اکرم(ص) به واسطه انس بن مالک، ابوهريره، ابن عباس و حضرت علي(ع) نقل شدهاند.
در تعاريفِ گوناگونِ حديث قدسي، اين نقطه مشترک وجود دارد که حديث قدسي سخني است که آن را پيامبراکرم(ص) از قول خدا گزارش کرده، اما مانع نبودن اين تعريف موجب شده است که محدّثان براي آن شاخصهايي معين و وجوه افتراق آن را از قرآن بيان کنند.
تفاوت احاديث قدسي با آيات قرآن
حديث قدسي با قرآن تفاوت دارد؛ زيرا قرآن از لحاظ مفهوم و لفظ از جانب خداوند است ولي حديث قدسي فقط مضمونش از جانب خداوند است، در جنبههاي مربوط به معجزهبودن يا بعضي از مفاهيم نيز بين قرآن و حديث قدسي تفاوت وجود دارد. مهمترين بحث و اختلاف نظر درباره اين احاديث، وحياني بودن يا نبودن الفاظ آنهاست.
از ديد مؤمنين به اسلام حديث قدسي از جهات ذيل با قرآن متفاوت است:
- مشتمل بر اعجاز نيست.
- در نماز به عنوان قرائت کاربرد ندارد.
- مسّ آن بدون طهارت جايز است.
مضمون و درون مايه احاديث قدسي
درون مايه و مضمون اصلي احاديث قدسي، مطالب عرفاني و اخلاقي، تهذيب نفس، تشويق به اخلاص و توبه و استغفار، ذکر فضائل کارهاي نيک، ترغيب به مجالست با افراد صالح و حُسن معاشرت با مردمان، انجام دادن امر به معروف و نهي از منکر، بيان فضل و کرم و جود الهي در پاداش دادن به بندگان، سرگذشت انبياي سلف و مطالبي از اين قبيل است.
در حوزه احکام فقهي، در اين نوع احاديث، تشريع هيچ امر واجبي ذکر نشده و تنها بر ثواب و عقاب اعمال و اهميت جايگاه کارهاي ديني و عموماً مستحب تأکيد شده است. در منابع شيعي، برخي احاديث قدسي که متضمن اثبات امامت و حقانيت ائمه(ع) هستند، جداگانه طبقه بندي شدهاند.
با توجه به درون مايه احاديث قدسي، مهمترين قلمرو تحت تأثير آنها، مکتوبات عرفاني و اخلاقي بوده و اساساً بخش درخور توجهي از آموزههاي صوفيه تحت تأثير اين گونه احاديث شکل گرفته يا بعداً مستند به آنها شده است.
بعدها بيشترين کاربرد اين احاديث در آثار محيي الدين ابن عربي ملاحظه ميشود. اما استفاده از احاديث قدسي به آثار عرفاني و اخلاقي منحصر نشده و در برخي آثار فقهي و حتي پارهاي کتابهاي اصول فقه نيز استشهاد به آنها ديده ميشود.
بخشي از اين احاديث متضمن گفتگوي خدا در روز قيامت با بهشتيان و دوزخيان يا فرشتگان است. بخشي هم متضمن سخناني است که پيامبر اکرم(ص) در شب معراج دريافت کرده که ?اسرار وحي? تلقي شده، همچنان که ادعيه شب معراج هم تحت عنوان ?ادعيةالسر? گردآوري شده است.
علت نامگذاري حديث قدسي
واژه ?قدسي? در ترکيبِ وصفي ?حديث قدسي?، منسوب به قُدْس به معناي پاکي و طهارت است. درباره دليل نامگذاري احاديث قدسي، چند احتمال دادهاند که بر اساس قويترين آنها، انتساب اين احاديث به ذات مقدّس الهي موجب اين نام گذاري شده است. روند نامگذاري احاديث قدسي به اين نام طبعاً امري متأخر از تکوين چنين مفهومي است.
?قدسي?، ?الهي? و ?رباني?
کرماني از نخستين کساني است که اين احاديث را به سه نام ?قدسي?، ?الهي? و ?رباني? خوانده است، اما بررسي بسامد کاربرد اين نامها در کتابها، نشان ميدهد که عنوان ?الهي? قديمتر و پرکاربردتر بوده است.
ابن کثير نيز از اين عنوان استفاده کرده است. تعبير حديث قدسي هر چند ديرتر پديد آمد، اما به سرعت همهگير شد و جاي عنوان الهي را گرفت. به نظر گراهام، عبدالله بن حسن طيبي (متوفي 743) نخستين کسي بود که عنوان حديث قدسي را به کار برد، اما ظاهراً امير حميدالدين (متوفي 667) در اين باره بر او مقدّم بوده است.
از ديگر کساني که از تعبير حديث قدسي در آثار خود استفاده کردهاند، به ترتيب، اين افراد بودهاند:
قيصري (متوفي751) در شرح فصوص الحکم، شهيد اول (متوفي 786) در القواعد و الفوائد، کرماني در شرح صحيح بخاري، جرجاني (متوفي 816) در تعريفات، ابن حجر عسقلاني (متوفي 852) در فتح الباري.
علما، پيش از ابداع و رواج چنين تعبيراتي، اگرچه به روشهاي گوناگون از اين احاديث استفاده کردهاند، از آنها با عنوان خاصي ياد نکردهاند. از اين احاديث با عناوين ديگري نيز ياد شده است، از جمله ?الاحاديث الملائکية? و ?احاديث الملائکة الکرام و الجان? (عناوين دو کتاب حسّونه در اين موضوع).
تعداد احاديث قدسي
درباره تعداد احاديث قدسي اقوال مختلفي وجود دارد. در برخي منابع شمار آنها صد و در برخي دويست عدد قلمداد شده است. اين تعداد در آثار بعدي روبه فزوني نهاده و مثلا در موسوعة الاحاديث القدسية: الصحيحة و الضعيفة اثر حاج احمد شمار آنها، اعم از صحيح و ضعيف، به 919 رسيده است؛
البته در اين باب استقصاي کامل صورت نگرفته و اختلاف عدد ناشي از برخورد گزينشي با آنها، حديث قدسي محسوب کردن احاديث ضمني، و گاه اجتهاد در نسبت دادن آنها به خدا به دليل عدم صراحت الفاظ حديث است.
راويان احاديث قدسي
درباره اينکه کدام يک از صحابه بيشترين احاديث قدسي را از پيامبر اکرم(ص) نقل کردهاند، بدون استقصاي کامل نميتوان اظهارنظر کرد، اما براساس الجامع في الاحاديث القدسية اثرعبدالسلام علّوش، که به روش مسندي تنظيم شده است، بيشتر اين احاديث به ترتيب از طريق انس بن مالک، ابوهريره، ابن عباس و حضرت علي(ع) نقل شدهاند.
در منابع حديثي شيعه، احاديث قدسي عمدتاً از طريق ائمه(ع) از قول پيامبراکرم(ص) و گاه بدون واسطه آن حضرت، از قول خدا، انبياي سلف و جبرئيل نقل شدهاند. برخي احاديث قدسي متضمن سخن گفتن خدا با يکي از پيامبرانش است. از ميان پيامبران، آنچه درباره حضرت موسي و داود(ع) گزارش شده ممتاز است.
چرا برج پيزا کج است
برج پيزا پديده اي شگرف است.همه ي آن از سنگ مرمر ساخته شده. ضخامت ديوارهايش درقسمت پايين به حدود چهار متر مي رسد. اين برج داراي هشت طبقه و ارتفاع 55 متراست يعني درست به بلندي يک ساختمان پانزده طبقه در شهر ما. پلکاني که در داخل ديوار هاي اين برج فراهم آمده سيصد پله دارد. افرادي که اين پله ها را مي پيمايند از فراز برج منظره ي بسيار زيباي شهر را نگاه مي کنند. دريا نيز که در شش کيلومتري آنجا قرار دارد از فراز اين برج منظره ي بسيار دلربايي دارد.
با در نظر گرفتن سطح بالاي برج مي بينيم که برج حدود پنچ متر از حالت عمودي خارج گرديده و به پهلو کج شده است. بنابراين اگر شما از بالاي آن سنگي به زمين رها کنيد آن سنگ در نقطه اي فرود مي آيد که از پايه ي برج 5 متر فاصله دارد. اکنون اين سوال پيش مي آيد که چرا اين برج اينگونه “کج” شده است؟
البته تا کنون کسي پاسخ اين سوال را پيدا نکرده و کسي هم نگفته است که اين برج به هنگام بنا همينگونه کج ساخته شده است. فقط اين نکته مسلم است که آن را به عنوان برج زنگ کليساي بزرگي که در نزديکي آن قرار دارد ساخته اند. از اين رو در سالهاي بين 1174 و 1350 از برج پيزا به همين منظور استفاده مي شد.
البته پايه هاي اين برج در زمين شنزاري نهاده شده و اين ممکن است ما را اندکي به راز کج شدن آن راهنمايي کند. کج شدگي برج پيزا يکباره و به طور ناگهاني بوقوع نپيوست. گويا نخست پس از آن که فقط سه طبقه ي آن ساخته شده بود بر اثر فرورفتگي پايه برج در زمين اين کجي در آن پديد آمد. آنگاه طبقات ديگر برج همانگونه بنا شد و کج بالا رفت!
در صد ساله ي اخير بار ديگر اين برج اندکي به پهلو خوابيد و حدود سي سانتيمتر ديگر کج شد. از اينرو برخي از مهندسان آنرا “برج افتان” مي نامند زيرا معتقدند که بر اثر گذشت زمان بالاخره روزي اين برج از پا فرو خواهد افتاد. اين را هم بدانيد که گاليله در همين شهر يعني شهر “پيزا” به دنيا آمد. روي برخي از آزمايش هاي خود راجع به سرعت اجسام در حال سقوط را در اين برج انجام داده است.
آسيب فست فود به کبد ودستگاه گوارش
يک فوق تخصص گوارش و کبد با تشريح مضرات مصرف فست فود براي سلامتي گفت: آسيب اين نوع تغذيه ناسالم به همه بدن ميرسد، اما بيشترين آسيب شامل کبد و دستگاه گوارش ميشود.
حسين خدمت با اشاره به افزايش روز افزون فست فودي ها در کلانشهرها و گرايش خانواده ها به اين نوع وعده هاي غذايي، افزود: درباره مضرات فست فود بارها سخت گفته شده، اما به نظر مي رسد به رغم همه اين هشدارها گرايش به خوردن فست فود نه تنها کم نشده که مضاعف شده است.
وي با بيان اين مطلب که فست فودها چند ايراد اساسي دارند که براي بدن بسيار مشکل ساز هستند، گفت: مواد تشکيل دهنده آنها معمولاً با کيفيتي بسيار پايين و تاريخ مصرف گذشته هستند.
اين استاد دانشگاه اضافه کرد: ضمن اينکه در مواد تشکيل دهنده بسياري از اين فست فودها بايد ترديد کرد، گوشت مورد استفاده در اين فست فودها با مواد بسيار بي کيفيت و غيراستانداردي مخلوط مي شود و در تهيه آن به هيچ عنوان نکات بهداشتي رعايت نشده است.
اين فوق تخصص گوارش و کبد ادامه داد: ضمن اينکه از مواد نگهدارنده بسياري در اين ترکيبات بهره مي گيرند که اصلاً مناسب نيستند.
وي، بهره گيري از ادويه هاي مضر را نيز عامل ديگر خواند و گفت: ايراد دوم آنها ادويه بسيار زياد به ويژه نمک و فلفل غيراستانداردي است که در اين حجم براي بدن و تغذيه بسيار نامناسب اند؛ ضمن اينکه قندها و پروتئين آنها، کيفيت لازم را ندارند و حتي ناسالم هستند.
عضو انجمن گوارش آمريکا با اشاره به سومين ايراد مهم فست فودها گفت: روغن هايي که در طبخ اين مواد استفاده مي شود، نه تنها بسيار بي کيفيت هستند و حتي براي سرخ کردن بار اول هم مناسب نيست اما متاسفانه شاهديم که فست فودفروشي ها بارها و بارها از اين روغن نامناسب استفاده مي کنند؛ به طوري که اين روغن به شدت سرطان زا مي شود.
سس و نوشابه، دو چاشني خطرناک
اين فوق تخصص گوارش و کبد در ادامه از دو چاشني خطرناکي صحبت کرد که معمولا جزو لاينفک فست فودها هستند.
وي با اشاره به دو چاشني عمده اي که معمولاً با اين فست فودها سرو مي شود، به سس ها اشاره کرد و گفت: سس هاي بسيار چرب هم همواره تغذيه سالم را زير سئوال مي برند. مصرف بيش از حد اين سس ها بسيار براي بدن مضر و آسيب رسان است.
اين فوق تخصص گوارش تاکيد کرد: تغذيه سالم با چربي و نمک کم و مواد تازه فراهم مي شود، در حالي که اين فست فودها اصلاً اين فاکتورها را ندارند.
خدمت در ادامه با اشاره به نوشيدني هايي که معمولاً با فست فودها سرو مي شود، گفت: نوشابه در رنگ هاي مختلف جزو لاينفک فست فودهاست. مصرف بيش از حد اين نوشيدني در ايجاد سوءتغذيه بسيار موثر است و مانع اصلي در جذب املاح به حساب مي آيد.
بيشترين آسيب به کبد و دستگاه گوارشي مي رسد
وي با بيان اينکه اين فست فودها همه بدن را تحت الشعاع خود قرار مي دهند، گفت: آسيب اين نوع تغذيه ناسالم به همه بدن مي رسد، اما بيشترين آسيب شامل کبد و دستگاه گوارش مي شود.
اين فوق تخصص گوارش اضافه کرد: پوکي استخوان، کبد چرب و ضعف عضلاني که اين روزها به شدت با آن روبرو هستيم را بايد در اين نوع تغذيه جست وجو کرد.
خدمت با بيان اينکه نوشيدني ها بيشترين آسيب را بر اسکلت بدن مي زنند و ايجاد پوکي استخوان مي کنند، گفت: اما فست فودها بيشترين تاثيرشان را بر کبد و گوارش مي گذارند.
وي افزود: رفلاکس و تنبلي معده، اختلال سوخت و ساز در کبد و کبد چرب از مهمترين مضرات اين دو ماده غذايي هستند.
نوجوانان بيشترين آسيب را مي بينند
اين فوق تخصص گوارش با بيان اينکه اين مواد بر اساس سن و سال آسيب شان افزايش و کاهش مي يابد، گفت: سنين زير 16 سال و بالاي 70 سال بيشترين آسيب بدني را از اين مواد ناسالم مي بينند و ممکن است آثار سوء آن را بلافاصله مشاهده کنند.
خدمت تاکيد کرد: با اين حال بايد بگويم بيشترين ضرر به افراد در سنين رشد مي رسد.
وي توضيح داد: در اين سن بدن نياز به پروتئين خوب دارد و مواد غذايي سالم، اما وقتي اين مواد ناسالم به بدن مي رسند، نوجوانان قطعاً در سال هاي آينده آسيب هاي آن را خواهند ديد.
ورزش و تناسب وزن را فراموش نکنيد
اين فوق تخصص گوارش در ادامه با بيان اينکه ورزش مناسب مي تواند آسيب هاي فست فودها را به ميزان قابل توجهي کاهش دهد، گفت: تحرک و ورزش مناسب مي تواند مانعي باشد براي بسياري از آسيب هاي فست فودها.
خدمت، يکي از آسيب هاي فست فودها را اضافه وزن نام برد و گفت: کسي که فست فود مي خورد معمولاً زياد و سريع مي خورد که اين امر مهمترين عامل در افزايش وزن است.
وي گفت: افزايش وزن خود حکايتي مجزا دارد و آسيب هاي بسياري مي رساند و ورزش تنها راه مقابله با آن است.
گاهي اوقات پس از يک بازهي زماني يک ساله مردم به اين فکر ميکنند که چقدر تغيير کردهاند؟ چقدر ياد گرفتهاند و چقدر ميدانند؟ گاهي وقتها يک سري تجربيات و دانستنيها يک عمر به دست آوردنشان زمان ميبرد و گاهي اوقات بعضي چيزها در اوايل جواني دستگير آدم ميشود. يک سري حقايق در مورد زندگي وجود دارند که اکثر اوقات صدق ميکنند. در ادامه با 41حقيقت محض در مورد زندگي با ما همراه باشيد.
1_ سلامت فيزيکي و ذهنيتان از همه چيز مهمتر است، بقيهي چيزها در وهلهي دوم قرار دارند.
2_ اکثر کليشهها عميقتر از آن هستند که فکر ميکنيد؛ گاهي براي دورهي آنها وقت بگذاريد.
3_ هميشه بايد به دنبال سادگي بود.
4_ هيچکسي نيست که پس از شنيدن داستانش نتوانيد با او همدردي کنيد.
5_ براي موفق بودن بايد خوششانس بود، اما شانس چيزي است که ميتوان آن را تنظيم و مهندسي کرد.
6_ همه چيز در ذهن شروع شده و پايان مييابد؛ مهمترين مهارت اين است که چطور فکر ميکنيد.
7_ مردم گاهي مزخرفاند، اما اگر مهربان باشيد از بدترين آنها هم مهرباني ميبينيد.
8_ کمال تنها در ذهن وجود دارد و واقعي نيست. تصور کنيد، ايجاد کنيد. پيشرفت کنيد.
9_ مطالعه بهمنزلهي تلهپاتي است. يک کتاب قدرتمندترين تکنولوژياي است که تا به حال اختراع شده.
10_ عمدهي چيزهايي که ما تحت عنوان واقعيت با آنها برخورد ميکنيم فقط خيالات است.
11_ جداي از فيزيک، شيمي و زيستشناسي، اکثر علوم داراي يک سري عدم قطعيت و نامعلومي هستند.
12_متد علميT قويترين سلاحي است که در حال حاضر داريم.
13_ فلسفه درک معناي زندگي نيست، بلکه با وضوح و شفافيت تفکر کردن است.
14_ متنفر بودن آسان است، سؤال اين است که آيا باعث تغيير چيزي هم ميشود يا خير.
15_ جهان به سروصداي بيش از اين احتياج ندارد، پس شکايت نکرده و الگو باشيد.
16_ بهوقت مردم احترام بگذاريد، اين چيزي نيست که بتوانند بيشترش را داشته باشند يا بگيرند.
17_ پشيماني هميشه از آنجا ميآيد که سؤالهاي درست را قبل از انجام يک کار از خودتان نپرسيديد.
18_ رشد چيزي است که زندگي را جالب نگه ميدارد و از انجام کارهاي سخت به دست ميآيد.
19_ باگذشت زمان، بزرگترين ريسکي که ميتوانيد بکنيد اين است که هيچ ريسکي نکنيد.
20_ عشق چيزي است که بيش از حد تحسين شده اما احترام، اعتماد و همدردي هم به همان اندازه اهميت دارند.
21_ هدف پيدا کردني نيست، خلق کردني است.
22_ اينکه چه کساني را به زندگيتان راه ميدهيد يک تصميم حياتي است، با آن مثل يک تصميم شانسي برخورد نکنيد.
23_ اگر پول، مقام و پرستيژ را بپرستيد، هر چه داشته باشيد هيچوقت برايتان کافي نيست.
24_ عقلانيت يکي از ارزشمندترين ابزار زندگي است اما محدوديتهاي خودش را هم دارد.
25_ مقايسههاي خارجي فقط تلف کردن وقت است. هيچ رتبهبندي واقعياي وجود ندارد.
26_ شما براي مديريت، ساختن، خلق کردن يا متفاوت فکر کردن به اجازه احتياج نداريد.
27_ همهچيز تقريبي است. هدفتان درستي نباشد، هدفتان کمتر اشتباه بودن باشد.
28_ بهتر است يک عقيده را نداشته باشيد تا کورکورانه عقيدهي يک نفر ديگر را دنبال کنيد.
29_ بدبيني محصول درست نگاه نکردن به يکچيز از زاويهي صحيح است.
30_ فاصلهي خوشبيني و سادهلوحي از مو باريکتر است، حواستان باشد.
31_ براي اينکه دنيا بتواند شما را زمين بزند، اول به اجازه احتياج دارد.
32_ مهمترين تصميمي که ميگيريد اين است که به چه چيزي اهميت بدهيد.
33_ هرچه به چيزهاي بيشتري اهميت بدهيد، اهميت دادن بيمعناتر ميشود.
34_ عدالت خيلي وقتها وجود ندارد و غرق شدن در آن موجب نااميدي ميشود.
35_ اما اين به اين معني نيست که گاهي اوقات جنگيدن به خاطرش بيمعنا و بيدليل است.
36_ درست است که برخي افراد استعداد ذاتي بيشتري دارند، اما استعداد کافي نيست.
37_ اگر هميشه به دنبال اشتباهات در چيزي باشيد، قطعاً يک چيزي پيدا ميکنيد.
38_ اگر هميشه به دنبال ياد گرفتن و درس گرفتن از چيزي باشيد، قطعاً به آن ميرسيد.
39_ وقتي شکست ميخوريد با خودتان مهربان باشيد، آنها کاملاً تعريف کنندهي شما نيستند.
40_ زندگي طولاني است، اگر از وقتتان بهخوبي استفاده کنيد هر کاري که بخواهيد را ميتوانيد انجام دهيد.
41_ زندگي کوتاه است، مزخرفات را تحمل نکنيد. آنقدر صبر نکنيد تا دير شود.
مسلما همه ما افراد زيادي را ديده ايم که وقتي ميخواهند براي يک جمعيت صحبت کنند و يا اين که يک سخنراني عمومي داشته باشند، دچار استرس ميشوند و حالت عصبي پيدا ميکنند. آنها از اين که تعداد زيادي از افراد در حال گوش دادن به صحبتهاي آنها هستند ترس و وحشت دارند.
مثلا وقتي ميخواهند سخنراني عمومي را شروع کنند، کف دستشان عرق ميکند. ضربان قلبشان از شدت استرس تند ميزند و مانند يک نوجوان بي تجربه عصبي ميشوند. هنگامي که در نهايت شروع به صحبت ميکنند، صدايشان ميلرزد. بعضيها حتي دهانشان خشک ميشود و نميتوانند برخي از کلمات را به درستي بيان کنند. دليل همه اين حالات، ترس و اضطراب شديد است.
«تحقيقات و مطالعات، بارها و بارها اعلام کرده اند که ترس از سخنراني عمومي، اولين و بزرگترين ترس افراد است!» آيا شما هم فوبياي سخنراني عمومي داريد؟ مطالبي که در ادامه براي شما دوستان عزيز سايت برترينها شرح داده ايم را مرور کرده و سعي کنيد تا بر استرس و ترس خود غلبه کنيد.
چگونه از اين ترس جلوگيري کنيم و آن را به نحو احسن انجام دهيم؟
1. آماده سازي
شما درباره صحبت کردن در جمع نگران هستيد، چون نميدانيد که چطور بايد يک سخنراني عمومي بي نقص داشته باشيد. کاري که در اينجا بايد انجام دهيد اين است که يک قلم و کاغذ برداريد و تمامي ايدههاي خود را درباره آنچه ميخواهيد بگوييد را يادداشت کنيد و در اين زمينه دقت کافي به خرج دهيد. ما به شما رايجترين و سادهترين راه را گفته ايم.
فکر کنيد که ميخواهيد فردي را براي کارهاي خاصي که انجام داده به ديگران معرفي نماييد. در ابتدا با او صحبت کنيد تا متوجه شويد که او کيست و چه کارهايي انجام داده است.
شما همچنين بايد از رويدادهاي مهم، دستاوردها و اعتبارنامههاي مربوط به آن فرد مطلع شويد، تا بتوانيد بهتر معرفي اش کنيد. وقتي اين مرحله را انجام دهيد يعني 50% وظيفه خود را تکميل کرده ايد.
2. به خودتان روحيه بدهيد
بدترين اتفاقي که ممکن است در حين سخنراني عمومي شما بيفتد، چيست؟ شما ممکن است بر روي صحنه خجالت بکشيد. اين بدترين شرايطي است که ممکن است پيش بيايد. اين که شما بخواهيد از صحبت کردن و بيان نظرات خود خجالت بکشيد، بدترين حالتي است که ممکن است برايتان به وجود آيد.
اگر شما در برابر يک جمعيت صحبت ميکنيد، هيچ کس به شما شکايت نميکند. با اين حال، اگر شما اولين نکته را آماده کرده ايد، هرگز از بيان آن خجالت نکشيد. خودتان را اين گونه متقاعد کنيد که شما با استعداد هستيد و به طور کامل خودتان را آماده کرده ايد. در اين شرايط گفتارتان 100% موثر خواهد بود و انجام اين کار بسيار ساده است.
3. مخاطبان خود را بشناسيد
اگر شما مخاطبان خود را نشناسيد چگونه ميتوانيد صحبتهايي متناسب با آنها ارائه دهيد؟ به هر حال بايد سعي کنيد که مخاطبان خود را بشناسيد. به طور خاص، هدف خود را با مخاطبان تطابق دهيد. اهداف آن ها، دغدغه هايشان، خواستهها و تمايلاتشان را شناسايي کنيد. آنها دوست دارند از زبان شما چه چيزي بشنوند؟ منافع آنها چيست؟ در چه رده سني قرار دارند؟
جمعيت شناختي هميشه بخشي جدايي ناپذير از شناسايي مخاطبان است، بنابراين در مورد آن تحقيق کنيد. در حقيقت، از نقطه نظر بازاريابي، کشف اطلاعات بي اهميت نيز مانند نام تجاري قهوهاي که مشتري شما ترجيح ميدهد، ميتواند مزيت رقابتي ايجاد کند. اين اطلاعات، اگر هوشمندانه جمع آوري شود به شما کمک خواهد کرد تا خودتان را از رقبا متمايز کنيد و در نهايت باعث شکست ناپذيري شما ميگردد. اگر اين اصل بازاريابي را در بحث خود اعمال کنيد، مطمئن باشيد که در سخنراني عمومي پيروز خواهيد شد.
4. در موضوع خود متخصص باشيد
بگذاريد فرض کنيم که شما در مورد عشق صحبت ميکنيد. بهترين کاري که بايد بکنيد اين است که تجربيات خود را در رابطه با عشق به ياد آوريد. شما همچنين بايد تعاريف بسياري از عشق که ميتوانيد پيدا کنيد را بررسي کنيد. آنها را مطالعه کنيد سپس نمونههايي را در زندگي خود انتخاب و به تعريف خاص آنها بپردازيد.
شايد اگر شما زمان بيشتري براي آماده سازي سخنراني عمومي خود داشته باشيد، ميتوانيد با افرادي که در اين زمينه تخصص دارند مصاحبه کنيد. به اين ترتيب، شما ميتوانيد اطلاعات ارزشمندي را به گنجينه خود اضافه کنيد. هدف شما بايد اين باشد که در موضوع مورد بحث متخصص شويد. هنگامي که در نهايت به اهداف مورد نظر برسيد، از هر جهت آماده يک سخنراني عمومي بي نظير خواهيد بود.
5. تجسم کردن
يکي از دلايل ترس از سخنراني، مواجه شدن با انتقاد است. اين مسئله مربوط به نظراتي است که مردم درباره شما دارند. من يک راه حل سرگرم کننده براي اين موضوع بيان ميکنم. من اين مورد را هنگامي که يک نوجوان بودم آموختم. فرض کنيد که شما بايد براي گروهي از افرادي که فقط لباس زير بر تن دارند، سخنراني کنيد. صحنه را تجسم کنيد. من مطمئنم قبل از اينکه بخواهيد حرفي بزنيد خنده تان ميگيرد.
هنگامي که اين راه را شروع ميکنيد، متوجه خواهيد شد که بهترين راه براي مقابله با اين چالش اين است که خودتان را جدي نگيريد. هنگامي که در اين شرايط قرار گرفتيد آرام باشيد، 3 نفس عميق بکشيد، لبخند بزنيد و به مخاطبان خود سلام کنيد. اگر پس از سلام کردن هنوز استرس داريد، دو خط اول سخنراني خود را با اعتماد به نفس کامل بيان کنيد. سپس به ادامه بيان متن خود بپردازيد. معمولا هنگامي که شما 10 جمله اول را بيان کنيد، استرستان کم ميشود و به راحتي ميتوانيد به ادامه سخنراني عمومي تان مشغول شويد.
6. محل سخنراني را از قبل بررسي کنيد
شما ميتوانيد قبل از اين که سخنراني عمومي شروع شود، به محل مورد نظر برويد و کمي با آنجا آشنايي پيدا کنيد. بازرسي محل سخنراني بسيار مهم است. اين يک گام بسيار مهم است، زيرا با دانستن اندازه محل، شما متوجه ميشويد که با چه چالشهايي ممکن است رو به رو شويد.
اگر آن جا يک سالن بزرگ است، شما بايد برنامه ريزي کنيد که حرکات دست و حرکات بدن زيادي داشته باشيد. اگر اندازه محل برگزاري کوچک است بايد به حرکات خود دقت کنيد. به عنوان مثال، يک لبخند کوچک ميتواند تاکيد بر نقطهاي داشته باشد. اگر اولين بار محل سخنراني عمومي خود را چک ميکنيد، بايد تمامي نکات را در نظر بگيريد. اين اطلاعات کوچک ميتواند به شما بسيار کمک کند تا استرس خود را کنترل نماييد و سخنراني عمومي بي نظيري داشته باشيد.
7. به حرف سخنرانان خوب، گوش دهيد
وب سايت ها، فيلم ها، سخنرانيها و آموزشهايي وجود دارد که شيوه درست سخنراني عمومي را به شما ياد ميدهند. وقت خود را به تماشا و گوش دادن به آنها اختصاص دهيد. آنها چه نکاتي را بيان ميکنند؟ چگونه مخاطب را به خود علاقه مند ميکنند؟ آنها براي توجه شما چه کاري انجام ميدهند؟ آيا براي جذابتر شدن سخنراني عمومي خود از طنز استفاده ميکنند؟
آيا متوجه شديد که آنها جزئيات سخنراني خود را به گونهاي تنظيم کرده اند که به شما کمک ميکند به راحتي موضوع را درک کنيد؟ براي اين که اين کار را راحتتر انجام دهيد، به سخنرانيهاي افراد بزرگ خوب گوش دهيد.
يکي از سخنراناني که به شدت الهام بخش خود من بوده است، فردي به نام «پيتر جي داني» است. او گذشته و کودکي درخشاني نداشته است. ولي در سالهاي جواني با به چالش کشيدن خود توانسته موفقيتهاي چشمگيري به دست آورد. او خانواده مرفهي نيز نداشت و دو برادرش الکلي بودند. بدتر از همه، بسياري از بستگانش زنداني شده اند. درنتيجه به هر کاري که وارد ميشد شکست ميخورد.
در سن 26 سالگي او خود را به عنوان يک شناگر معرفي کرد و در سال 1959 در جنگ صليبي بللي گراهام شرکت کرد. پس از اين برخورد قابل توجه، او براي راه اندازي کسب و کارهاي موفق به کار خود ادامه داد و يکي از بهترين سخنرانان پلت فرم جهان شناخته شد. پيشنهاد ميکنم، سخنرانيهاي او را با دقت گوش دهيد تا نکات مهمي را از او ياد بگيريد.
اگر بخواهيم با همان دليل هايي که براي پيامبران ابراهيمي آمده است، معجزه هاي گوناگون را يادآوري کنيم تا پيامبري زرتشت را ثابت کرده باشيم. خوشبختانه براي زرتشت هيچگونه رويداد شگفت آوري مانند شکافتن دريا، مارشدن چوبدستي، برون رفت ازآتش ومانند آنها روي نداده که با آنها مهر پيامبري بر پيشانياو داشته باشيم. چنانچه پيامبر را کسي بدانيم که پيام ويژه اي را از خداوندي گرفته که در آسمان هاجاي دارد، سپس بدون کم وکاست اين پيام را به مرتوگان (:مردم) رسانده باشد، بازهم چنين رويدادي براي زرتشت پيش نيامده است. اهورامزدا که خداي منش زرتشت بوده يک ويژگي براي سرچشمه هستي است به چم (معني) «دانايي وآگاهي بيکران هستي مند» که اين دانش در سراسر هستي پايداربوده در هرگاه وجايگاه (: زمان ومکان) پاسخگو ست. اشوزرتشت را نمي توان و نبايد با فرستادگان ديگري که درگروه اديان سامي ازآنان يادشده به سنجش (: مقايسه) گذاشت. او خود را درسخنانش «سرودهاي گات ها» يک «سوشيانت» ويک «مانترن» مي داند. سوشيانت به چم (معني) کسي است که به ديگران سود مي رساند تا به رهايي برسند؛ رهايي از بيداد وستم، رهايي از پندارهاي نادرست و خرافات، رهايي از تنبلي وکاهلي وپيوستن به راه پرتلاش راستي که درآن خردمندي استوار باشد. مانترن به چم آموزگاري است که سخن اوانديشه برانگيز باشد تا مرتوگان را به خردپروري وخردورزي فراخواند. او بادرون نگري ودل آگاهي، به بسياري از رازهاي هستي پي برده است که براي بهزيستي، بهروزي ورستگاري مرتوگان مفيد وکارساز بوده وهمچنان ارزش دارد. آنگاه آنها را به ديگران سفارش کرده تا از روي آزادي چنانچه به بهروزي ورستگاري انديشه دارند، در راستاي آيين راستي وبرپايه خرد، آزادي گزينش داشته باشند.
ليست تيم ملي براي دو بازي دوستانه با تيم هاي سوريه و کره جنوبي اعلام شد. دو ديداري که در روزهاي 16 و 21 خرداد در ايران و کره جنوبي برگزار مي شود.
اين ليست طبيعتا از ليست تيم ملي در جام ملت هاي آسيا گلچين شده است به اين دليل که ويلموتس به تازگي وارد تهران شده و شناخت جامع و دقيقي از فوتبال ايران و فوتباليست هاي ايراني ندارد. با اين حال عدم حضور اشکان دژاگه در ليست تيم ملي در دو بازي با سوريه و کره جنوبي در نوع خود جالب است. اشکان دژاگه در حالي اين بار به اردوي تيم ملي دعوت نشده است که در سال هاي اخير همواره يکي از بازيکنان حاضر در اردوي تيم ملي بود و سال هاي سال است که بازوبند کاپيتاني تيم ملي را بر بازو دارد. او حتي با وجود مصدوميت هم به اردوي تيم ملي دعوت مي شد و روي نيمکت مي نشست که اين اتفاق در جام جهاني 2018 رخ داد.
اشکان دژاگه به اردوي تيم ملي دعوت نشد اما همبازي او يعني مسعود شجاعي يکي از بازيکنان حاضر در اردوي تيم ملي براي دو بازي ياد شده خواهد بود. به نظر مي رسد کاپيتان سال هاي اخير تيم ملي به پايان راه در تيم ملي رسيده است. بازيکني که با تيم تراکتورسازي قرارداد دارد و فصل آينده هم در اين تيم توپ خواهد زد و البته بايد به اين نکته اشاره کرد اشکان در فصل اخير هم يکي از خوب هاي تيمش بود.
به قوانين دادگاه روز قيامت قبل از اينکه در اين دادگاه حضور يابيم، دقت کنيم:
1 - پرونده مخفي نيست :
? ?ونُخرِجُ لَهُ يَوْمَ القِيامَةِ كِتابا يَلقاهُ مَنْشُورًا? ?
2- حضور در دادگاه به همراه نگهبان ها و تحت حفاظت شديد است:
? ? وَجَاءتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِيدٌ ? ?
3- ظلم در اين دادگاه محال است.
? ?وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ? ?
4- در اين دادگاه وکيل مدافع وجود و نياز ندارد.
? ?اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى? بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا? ?
5- رشوه و پارتي بازي و واسطه گري در اين دادگاه محال است.
? ?يَوْمَ لا يَنفَعُ مَالٌ وَلا بَنُونَ? ?
6- در اينجا تشابه اسمي و اشتباه در متهم ها يافت نمي شود.
? ?وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا? ?
7- حکم به دست خود افراد داده مي شود تا بخوانند.
? ?فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُوا كِتَابِيهْ? ?
8- در اين دادگاه حکم غيابي داده نمي شود.
? ?وَإِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ? ?
9- نقض حکم و دوباره محاکمه شدن در اين دادگاه نيست.
? ?مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ? ?
10- گواهي دروغ در اين دادگاه يافت نمي شود.
? ? يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ } ?
11- در اين دادگاه پرونده هاي فراموش شده يافت نمي شود.
? { أحْصَاهُ اللَّهُ وَنَسُوهُ} ?
12- ترازو و سنجش اعمال دقيق است.
? {وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِن كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى? بِنَا حاسبين
??دکتر فاطمه فرهمند، فوق تخصص گوارش کودکان و استاد دانشگاه علوم پزشکي تهران
پفک حجم زيادي از معده را اشغال مي کند و آب فراواني را به خود مي کشد. همين مساله باعث مي شود که کودک يا هر مصرف کننده ديگري از خوردن وعده هاي غذايي اصلي سرباز زند.
از سوي ديگر، ترکيب پفک و آب به شکل موضعي مي تواند باعث تحريک معده شود و التهاب ايجاد کند که علايمي نظير دل درد، بي اشتهايي و سوزش سر دل را به همراه خواهد داشت. مشکل ديگر پفک آن است که مقدار فراواني نمک تجزيه شده دارد و باعث دريافت بيش از حد مايعات مي شود و بار زيادي را به کبد و کليه افراد تحميل مي کند و عامل فشار خون و مشکلات قلبي- عروقي در سنين بالاتر مي شود.
??مواد رنگي و افزودني هاي موجود در پفک موجب بروز آلرژي غذايي به شکل گوارشي ( با علايم تهوع، استفراغ، دل درد و اسهال ) آلرژي پوستي ( با علايم کهير، خارش و سوزش ) و آلرژي تنفسي ( با علائم تنگي نفس و آسم ) به خصوص در کودکان و سوء جذب و سوء هضم مواد غذايي مي شود؛ بنابراين تا حد ممکن بايد مصرف پفک را کنار بگذاريد و تنقلات سالم نظير انواع مغزها، ميوه و سبزي تازه و حتي لقمه هاي مختلف و مغذي را در برنامه غذايي تان بگنجانيد.
اُتانازي ، هومرگ يا مرگياري، که در زبان يوناني بهمعني مرگ خوب است ، در اصطلاح ، شرايطي است که در آن، بيمار بنا به درخواست خودش به صورت طبيعي و آرام بميرد. کساني که در شرايط اين نوع از مرگ قرار دارند، بيشتر بيماران لاعلاج هستند يا کسانيکه از يک بيماري شديد روآني (اختلال افسردگي اساسي و…) رنج ميبرند و با رضايت خود، از افرادي مثل پزشکان معالج يا پرستاران يا افراد خانواده? خود بخواهند که به آنها در مردن کمک کنند. در زبان فارسي به آن خوشميري، مرگ آسان، به مرگي، به مرگ، مرگ شيرين، مرگ باوقار، با وقار مردن، مرگ موقّرانه، مرگ خودخواسته يا مرگ بدون بيحرمتي نيز گفته شده است.
کشورهاي مختلف جهان ، موضع گيري متفاوتي به مسئله اتانازي دارند، به عنوان مثال کانون جنايي کانادا آن را در زمره خودکشي قرار داده و راهنمايي يا کمک به يک فرد براي انرا اقدامي شايسته سزاوار کيفري دانسته است.
نهاد انجمن پزشکي سوئيس و کميته ملي اخلاقيات اين کشور، اتانازي را در موارد خاص مجاز مي داند. در بلژيک نيز اتانازي مجاز شمرده مي شود.هلند اين عمل را در صورتي مجاز مي داند که اميدي به بهبودي نباشد و ضمنا خود بيمار اين درخواست را داشته باشد.
از نظر دين اسلام، اتانازي مورد قبول نيست. جسم انسان،امانتي در دست انسان است و او بايد هرکاري براي حفظ اين بدن انجام دهد و حتي در صورت امتناع، پزشک نمي تواند به زور او را درمان کند. در يهوديت و مسيحيت نيز اين عمل پذيرفته نيست و تنها در اديان آسيايي اي چون بودائيسم، شينتوئيسم و کنفسيويسم پذيرفته شده است از نظر طرفداران آزادي، اتانازي، انتخاب زمان و نحوه مرگ همه از جمله حقوق انساني است و باعث کاهش رنج بيماران رو به مرگ نيز مي شود.
مخالفين اتانازي اين گونه استدلال مي کنند که خودمختاري و آزادي فردي محدود بوده و حق تصميم گيري فردي نبايد ملاک اتانازي به جامعه تعميم داده شود چرا که پذيرش اين مسئله ممکن است موجب افزايش قتل هاي سفارشي در جامعه شود همه از روي دلسوزي اين کار را انجام نمي دهند و تنها گروهي داوطلبانه انجام انرا مي پذيرند.
همچنين مخالفان اخلاقي هومرگ ، با قانوني شدن هومرگ و رواج آن، انگيزه درمان برخي بيماريها از بين خواهد رفت و جلوي پيشرفت علم پزشکي گرفته خواهد شد، از همه مهمتر نگهداري سالمندان براي افراد و بستگان آنها مشکل شده و از همه مهمتر، اعتماد بيمار به پزشک به علت ترس بيمار از قطع درمان توسط پزشک و انجام اوتانازي، از بين خواهد رفت. بنابراين ديگر نميتوان با خيال راحت به هيچ بيمارستاني پا گذاشت.
عقيده مشترک بسياري از ملل و مذاهب مختلف از جمله مسيحيت، اسلام و يهوديان اين است که زندگي، هديه خداوند است و بايد با تمام توان در حفاظت آن کوشيد و بيماري و سختيهاي آن جزئي از زندگي و سرنوشت آدمي است که بايد به طور طبيعي طي شود و هيچکس حق ندارد جان انساني را بگيرد.
برخي از مرموزترين کشفيات باستاني در تاريخ ما کاملا تصادفي پيدا شده اند. اين يافتههاي تصادفي براي سالهاي زياد باستان شناسان را مات و مبهوت ساخته اند و تعداد زيادي از آنها را به همان صورت درهاله اي از راز و رمز رها کرده اند. درحقيقت همين رازي که اين کشفيات را احاطه کرده باعث جذابيتشان شده است. نگاهي مياندازيم به 5 کشف مرموز که ذهن ما را هم به اندازه مکتشفين گيج و مغشوش کرد و آنها در حال تحقيق و بررسي در مورد پيشينه شان هستند.
1. جمجمه انساني شاخ دار
در دهه 80 جمجمه انساني شاخ دار عجيبي در يک تپه گورستاني در Sayre، برادفور کانتي، پنسيلوانيا يافت شد. چيزي که اين يافته باستاني را عجيب ميسازد شاخهاي دو اينچي است که بر بالاي حفرههاي چشمي قرار دارد. اين جمجمه ظاهرا همراه با اسکلتهايي به بلندي 7 فوت کشف شده که حدود 1200 سال قبل از ميلاد دفن شده بودند. اين کشفيات توسط کتابدار محترم محلي، يک مقام عالي رتبه کليساي Presbyterian و دو پرفسور پيدا شد. اين جمجمه به همراه اسکلتها به موزه تحقيقات آمريکايي در فيلادلفيا فرستاده شد، اما آنها را يدند و ديگر هرگز پيدا نشد.
2. سنگهاي دروپا
باستان شناسان سال 1938 در کوههاي Baian-Kara-Ula درمورد مرزهايي که چين و تبت را جدا ميکند تحقيق ميکردند که با يک سري غار روبرو شدند. درون غارها قبرهاي محتوي اسکلتهايي با بلنداي سه فوت قرار داشت که جهايي ناهنجار داشتند. ديوارهاي غارها با نقاشيهايي از خورشيد، ماه، ستارهها، و موجوداتي با سرهاي دراز تزئين شده بود.
يکي از عجيب ترين کشفيات ديگر آنها اين ديسکهاي 12 اينچي است که به سنگهاي دروپا مشهور شدند. 716 عدد ديسک از غارها به دست آمد. پروفسور «تسون اوم نوئي» از آکادميبيجينگ براي تحقيقات تاريخي اش اين اشياء عجيب را مورد مطالعه قرار داد و بعدها فاش کرد که آنها با زبان بيگانه مرموزي پوشانده شده اند.
او متنها را ترجمه کرد و ادعا کرد که يک سفينه فضايي متعلق به بيگانگان 12.000 سال پيش در منطقه Bayan Har Shan سقوط کرده است! اين بيگانگان «دروپا» يا «دزوپا» نام داشتند. مردم دروپا از عهده تعمير وسيله نقليه خود برنيامدند و بنابراين سعي کردند خود را با شرايط زندگي روي زمين تطبيق دهند. دراين ضمن اعضاي يک قبيله بومي به بيگانگان حمله کرده و بيشترشان را کشتند.
احتمال ميرود بيگانگان با مردم بومي ازدواج کرده باشند و همين شناسايي اصل و منشا اسکلتها را مشکل تر ميکرد. درنهايت به دليل اعتراضات وارد شده به پروفسور او مجبور به استعفا شد، اينکه او درست ميگفت يا فردي ديوانه و متوهم بوده همانند اين سنگها و اسکلتها رازي است که هيچگاه فاش نشد.
3. آدمهاي غول پيکر شمال آمريکا
سال 1933 يک اسکلت انساني به بلندي 12 فوت در Lompock Rancho کاليفرنيا توسط سربازاني که براي ذخيره مواد منفجره و مهمات سوراخ بزرگي در زمين حفر ميکردند از زير خاک بيرون آورده شد. اسکلت يک رديف دوتايي دندان داشت با تبرهاي استخواني، صدفهاي تراش خورده و کندههاي سنگهاي سماق با نشانهاي پيچيده احاطه شده بود.
سال 1356 اسکلت انسان غول پيکري ديگري يافت شد که ارتفاع قدش حدود 9 تا 10 اينچ بود. کارگران اين اسکلت را وقتي يک تاکستان را شخم ميزدند در غرب ويرجينيا يافتند. در سال 1895 در تولدو، اوهايو 20 اسکلت غول پيکر با دندانهايي دو رديفه به اندازه دندانهاي اسکلتهاي طبيعي پيدا شدند. سال 1928 نيز يک اسکلت غول پيکر ديگر توسط کشاورزي اهل لوسيانا از زير خاک بيرون آورده شد. اين اسکلت 9 فوت و 11 اينج قد داشت.
ادعاهاي زيادي درباره اين اسکلتهاي بزرگ وجود دارد، عده زيادي ميگويند آنها متعلق به «پاگندههاي مرموز» هستند.
4. نقشه Piri Reis
يک نقشه جهان قديمي توسط درياسالار ترک- عثماني و طراحي به نام Piri Reis گردآوري شد. اما چيزي که آن را مرموز ميکند اين است که به سختي نجات پيدا کرده و جزئيات دقيقي دارد که سواحل غربي اروپا، شمال آفريقا و ساحل برزيل در آن نشان داده شده است. جزاير مختلف اقيانوس اطلس شامل آزورس و جزاير قناري نيز نشان داده شده اند و همين طور جزيره افسانه اي آنتيليا و شايد هم ژاپن.
يکي ديگر از مسائل گيج کننده نقشه در مورد شناخته شدن انتارکنيکاست. در کتابهاي تاريخي آمده که انتارکنيکا حدود 1820 توسط توسط يک هيئت اعزاميMikhail Lazarev و Fabian Gottlieb von Bellingshausen کشف شد. ولي اين نقشه سال 1513 کشيده شده است. نقشه بر روي پوست بز کوهي کشيده شده و سال 1929 در نزديکي توپکاپي در استانبول کشف شده و به موزه سپرده شد.
5- کفن Turin
لباس کتاني به اندازه واقعي که تصوير مسيح در آن ديده ميشود. راز و رمزهاي زيادي در مورد اين کفن يا پوشش وجود دارد که سالهاي زيادي مورد توجه و بحث بين دانشمندان، دين شناسان، تاريخ شناسان و محققان قرار گرفته است. برخي استدلال ميکنند که اين لباسي واقعي است که جسد مسيح را با آن پوشانده اند، درحاليکه ديگران اظهار ميدارند که اين پارچه متعلق به قرون وسطاست. کليساي کاتوليک تاکنون تصميم قطعي اتخاذ نکرده اما پاک بنديکت 12 در موافقت با کاتوليکهاي رومي آن را چهره مقدس مسيح خواند.
در سال 1988 نمونههايي از پارچه در سه دانشگاه مختلف مورد آزمايش قرار گرفت: دانشگاه اکسفورد، دانشگاه آريزونا، موسسه تکنولوژي فدرال سوئيس. تمام آنها به يک نتيجه رسيدند و گفتند اين مصنوع مربوط به قرون وسطاست. از آن موقع اگرچه تحقيقات ادامه داشته اما آنها هنوز بر همين عقيده اند. از سال 1578 اين کفن در ابريشم قرمز پنهان شده و در يک صندوق نقره در کليساي کوچک کفن مقدس در کليساي جامع سنت جان در بوداپست تورين ايتاليا نگهداري شده است تا اين راز در ذهنهاي ما باقي بماند.
در حدود 160 سال پيش ملک التجار روسيه "ويش قرتسوف" سماوري با يک دست چاي خوري براي اميرکبير تحفه فرستاد. امير انديشيد که صنعت گران زبردست ايراني مي توانند نظيرش را بسازند.
سال ها بعد در ايام نوروز جمعي در باغ چهل ستون اصفهان به تفريح نشسته بودند. در اين بين گدايي پيش آمد و درخواست کمک نمود و گفت:
من واقعا گدا نيستم. سرگذشتي دارم که اگر حوصله ي شنيدن داريد برايتان يازگو کنم. سپس چنين گفت:
در زمان صدارت امير کبير يک روز حاکم اصفهان تمام صنعت گران شهر را احضار کرد و گفت آيا مي توانيد کسي که در ميان شما از همه استادتر است را معرفي کنيد.
صنعت گران مرا معرفي کردند. حاکم گفت:
اميرکبير براي انجام کار مهمي تو را به تهران فرا خوانده است و من در تهران به حضور امير رسيدم. سماوري نزد امير بود. او سماور را آب و آتش نمود و تمام اجزاي آن را برايم بيان کرد و گفت: آيا مي تواني سماوري مانند اين بسازي؟
من تا آن زمان سماور نديده بودم. جلو رفتم و پس از ملاحظه گفتم: بله! مي توانم. امير گفت: اين سماور را ببر ، مانندش را بساز و بياور.
من سماور را برداشتم و مشغول شدم. پس از اتمام کار سماور ساخته شده را نزد امير بردم که مورد پسند واقع شد. امير پرسيد اين سماور با مزد و مصالح به چه قيمت تمام شده است؟ من عرض کردم روي هم رفته 15 ريال.
امير دستور داد تا امتياز نامه اي براي من بنويسند که فن سماور سازي به طور کلي براي مدت 16 سال منحصر به من باشد و بهاي فروش هر سماور را 25 ريال تعيين کرد.
پس از صدور اين فرمان گفت به حاکم اصفهان دستور دادم که وسايل کارت را از هر جهت فراهم نمايد.
در بازگشت به اصفهان به سرعت مشغول کار شده و چند نفر را نيز استخدام کردم و مجموعا مبلغ 200 تومان خرج شد. اما هنوز مشغول کار نشده بودم که از طرف حکومت به دنبال من آمدند من را همچون ان نزد حاکم بردند.
تا چشم حاکم به من افتاد با خشونت گفت: ميرزا تقي خان اميرکبير از صدارت خلع شده و ديگر کاره اي نيست. تو بايد هر چه زودتر مبلغ 200 تومان را به خزانه ي دولت برگرداني.
در آن هنگام من پولي نداشتم پس دستور مصادره ي اموال من صادر شد. با اين وجود بيش از 170 تومان فراهم نشد.
براي 30 تومان ديگر مرا سر بازار برده و در انظار مردم چوب زدند تا اين که مردم ترحم کرده و سکه هاي پول را به سوي من که مشغول چوب خوردن بودم پرتاب کردند. سرانجام آن 30 تومان هم پرداخت شد. اما به خاطر آن چوب ها و صدمات بدني چشم هايم تقريبا نابينا شده و ديگر نمي توانم به کارگري مشغول شوم از اين رو به گدايي افتادم!!!
اين است حکايت دويست ساله ي ما که با تغيير اشخاص و دولت ها، کل زير ساخت هايمان را شخم مي زنيم و کار را به افرادي ناشي سپرده و همه چيز را از نو شروع مي کنيم!!!
حقيقتش را که بخواهيد احمق مجرم نيست، بلکه بيمار است؛ يعني معمولاً احمق ها آگاهانه دست به حماقت نمي زنند. خيلي از آن ها حتي فکر مي کنند که خردمند و دانا هستند، نه احمق! احمق ها بيشتر از آنکه موجب تنفر بشوند، مايه ترحمند.
بي شعور ها داستان شان با احمق ها فرق دارد.
کسي که ساعت سه صبح بوق ميزند، بي شعور است.
کسي که جلو تمام ن مسير مي ايستد، بي شعور است.
کسي که در خيابان باريک دوبله پارک مي کند، بي شعور است.
کسي که شب تمام مسير را نور بالا مي رود، بي شعور است.
اين ها بي شعورند؛ حالا يا از نوع احمق بي شعور يا از نوع پرفسور بي شعور.
احمق بودن درد ندارد، درمان هم ندارد. ربطي هم به شعور ندارد. بي شعوري از جاي ديگري مي آيد.
از خانه و مدرسه؛ از سرانه مطالعه، از خود شيفتگي، از بي وجداني، از مرکز فرهنگ فاسد،
بي شعوري واگير دارد؛هم درد دارد و هم درمان.
مشکل ما احمق ها نيستند؛ مشکل ما، هيچ وقت احمق ها نبودند، مشکل ما، بي شعور ها هستند.
يادتان باشد سواد هيچ وقت شعور نمياره. شعور يعني تشخيص کار خوب از بد؛ شعور يعني تشخيص کار درست از اشتباه.
سواد ياد گرفتن فرمول و اطلاعات در علم و يا مبحث خاصي است! اين شعور هست که راه استفاده درست و يا غلط از علم (سواد) رو به ما مي گه! شعور رو به کسي نمي شه آموزش داد؛ يک انسان مي بايست در درون خودش طلب شعور کند تا به آن دست پيدا کند!
انسانها عموما موجودات کنجکاوي هستند و دانستن افکار يا رازهاي پنهان، آنها را به وجد مي آورد. موضوع وقتي جالبتر مي شود که آنها بتوانند ذهن دوست يا همسرشان را بخوانند.يکي از روشهاي موثر ذهن خواني، درک زبان بدن است. در واقع افراد در حين حرف زدن، به صورت ناخودآگاه قسمتي از بدنشان را تکان مي دهند و اين حرکات نشان دهنده تفکرات و احساسات دروني فرد نسبت به موضوع جاري دانست.
با روش هاي زير ذهن اطرافيان تان را بخوانيد:
واکنش هاي چشمي:
1 – بالا – سمت راست : نشانگر جستجو و بازسازي رويدادي تصويري که در گذشته رخ داده است.
2 – بالا – سمت چپ : در حال ساختن تصوير و يا رويداد جديد.
3 – مستقيم – سمت راست : بخاطر آورن صوتي که در گذشته شنيده شده است.
4 – مستقيم – سمت چپ : در حال ساختن کلمه و يا صوتي که در گذشته رخ نداده است.
5 – پايين – سمت راست : صحبت کردن شخص با ضمير داخلي اش
6 – پايين – سمت چپ : به خاطر آوردن و يا تصور يکي از حواس، لامسه، بويايي و يا چشايي
7 – چند حرکت و يا بدون حرکت : ممکن است شما سوالي را از فرد مورد نظر بپرسيد و فرد هيچکدام از حرکات فوق را انجام ندهد و به يک نقطه خيره شود. اين بدين معني است که فرد دارد سوال و جواب را به صورت تصويري بررسي و شبيه سازي مي کند.
نکته: به خاطر داشته باشيد که اين واکنش ها براي تمامي افراد يکسان نيستند و ممکن است استثناهايي نيز وجود داشته باشد، ولي همين الان مي توانيد آنها را با همسر و يا دوستتان تمرين کنيد
فرد خودخور نسبت به توانايي ها و داشته هاي خود ديد منفي دارد و بيشتر در پي برجسته کردن کمبود هاي خود است در واقع اين گونه افراد نسبت به محرک هاي محيطي و پيراموني خود دچار حساسيت هاي افراطي بوده و هميشه از افسردگي و اضطراب رنج مي برند
اين افراد همواره در حال رنجش, سرزنش و مجازات خود هستند و تصور مي کنند اطرافيانشان در مورد آن ها قضاوت کرده و آن ها را مورد ارزشيابي قرار مي دهند و تصاوير ذهني و افکار منفي موجود در روان ناخودآگاه افراد خودخور آن ها را کنترل و مديريت مي کنند
هنگامي که فرد دچار خودسرزنشي مي شود با کشمکش هاي رواني و ذهني فراواني درگير است و گاهي برانگيخته و هيجاني شده و برخي اوقات در خود فرو رفته و منزوي مي شود که همه اين موارد باعث کاهش اعتماد به نفس در آن ها شده و تاثير مخربي بر جسم و روان آن ها دارد که بايد با تمرين مستمر الگو هاي فکري منفي را محدود کرد.
افکار
شگل گيري گفت و گوي دروني در انسان
در واقع تغيير نوع نگاه و باور هاي افراد خودخور ممکن است در پروسه درماني آن ها موثر واقع شود، يعني بيش از آنکه به کمبود هاي خود توجه داشته باشند بايد داشته ها و توانمندي هاي خود را براي موفقيت و داشتن زندگي بهتر برجسته کنند.
مرجان محمديان دکتراي روان شناسي عمومي با بيان اينکه نام علمي خودخوري "گفت و گوي دروني" است که از سن 2سالگي آغاز و به صورت واضح مشاهده مي شود؛ گفت: افرادي که در کودکي خود باقي مي مانند؛ افرادي هستند که بلند بلند با خود صحبت مي کنند يعني ممکن است فردي چهل و اندي سال داشته باشد، اما از لحاظ شخصيتي رشد عاطفي نداشته و با خود بلند صحبت مي کند.
آيا شما هم عادت به خودخوري کردن داريد؟
وي افزود: آغاز اين نوع صحبت از 2 سالگي است که تا سه يا چهارسالگي ادامه مي يابد و بعد از آن يک گفت و گوي خود تنبيهي داريم که گفتگوي دروني شکل مي گيرد؛ به عنوان مثال يک کودک پنج ساله که از خواب بر مي خيزد مي خواهد به دنبال بازي برود و پدرش به او مي گويد تا اين ساعت حق نداري مزاحم من شوي و او به رختخواب خود مي رود و با خودش شروع مي کند به گفتن اين که حق نداري مزاحم شوي!
وي با بيان اينکه نقش گفت و گوي دروني يک نوع خودکنترلي است، اظهار کرد: در انسان اين فرآيند شکل مي گيرد که بتواند با قدرت کلمات رفتار هاي خود را کنترل کند و افرادي که گفت و گو هاي دروني يعني خودخوري هاي آن ها خيلي ضعيف؛ ناقص يا بيمارگونه است کساني هستند که کنترل روي رفتار خود ندارند و در اصطلاح به آن ها افراد تنبل گفته مي شود يا خيلي دنبال تفريح هستند.
چگونه دست از خود خوري کردن برداريم؟
براساس مطالعات، خود خوري کردن منجر به ناراحتي هاي عاطفي جدي نيز مي شود که اغلب افراد براي فرار از اين مشکل، به روش هاي ناسالم مثل پرخوري يا مصرف مواد مخدر روي مي آورند. اگر خود خوري مي کنيد، حتما مي دانيد که وقتي ذهنتان خاموش نيست نمي توانيد بخوابيد.
بررسي هاي انجام شده در تاييد اين موضوع نشان داده اند که خود خوري کردن و غصه خوردن منجر به کاهش زمان خواب و کيفيت آن مي شود.
محمديان با اشاره به اينکه گفت و گوي دروني در حد سالم و نرمالش باعث مي شود که رفتار انسان کنترل شود؛ تصريح کرد: زماني که فرد تلويزيون تماشا مي کند گفت و گوي دروني به انسان مي گويد که تلويزيون تماشا کردن کافي است و الان بايد مثلا به سراغ مطالعه بروي در نتيجه فرد تلويزيون را خاموش کرده و به سراغ مطالعه و خواندن کتاب مي رود بنابراين گفت و گوي دروني نرمال رفتار هاي انسان را کنترل مي کند تا افراط و تفريط در آن ها بوجود نيايد.
به گفته اين دکتراي روان شناسي عمومي خودخوري ممکن است ناشي از ضعف اعتماد به نفس، ضعف عزت نفس، حسادت، شناخته نشدن ظرفيت هاي فردي و متبلور نکردن ظرفيت هاي وجودي فرد باشد که يکي ديگر از مشکلات افراد خودخور، منعطف نبودن تفکر و انديشه هاي آنهاست.
وي تاکيد کرد: اگر گفت و گوي دروني حالت بيمارگونه به خود بگيرد به آن "نشخوار ذهني" گفته مي شود يعني فرد کلمات خود را چند بار بيرون آورده و دوباره آن ها را جويده و مي خورد و مدام به آن ها فکر کرده و مشغول حل و فصل آن است که اين تکرار مداوم اذيت کننده است.
وي گفت: راهکار مقابله با خودخوري کردن کمک گرفتن از روان شناس يا روانپزشک است تا باشناسايي افکار منفي و اشتباهات فکري جايگزيني براي آن ها پيدا کرد و ياد گرفت که فکرکردن به مشکل، کمکي به انسان نمي کند بلکه بايد به دنبال راه حل بود.
محمديان بيان کرد: پايان دادن به نشخوار افکار قديمي، پيش داوري و پيش بيني فاجعه براي آينده، به زبان ساده است، اما با تمرين مستمر مي توان الگو هاي فکري منفي را محدود کرد و با قوت بخشيدن به توانايي ها و منعطف کردن افکار زندگي بهتري را خلق کرد.
خودخوري کردن در ن بيش از مردان است
از آنجايي که يکي از ويژگي هاي افراد خودخور دارا بودن حساسيت هاي افراطي است و ن نيز شخصيت حساس تري دارند، به نظر مي رسد خودخوري در ن بيشتر مشاهده مي شود.
اين دکتراي روان شناسي عمومي با بيان اينکه گفت وگوي دروني همان کنترل وجدان است، عنوان کرد: وجدان، انسان را کنترل کرده و او را از کار بد باز مي دارد؛ در واقع وجدان از بايد ها و نبايد هاي فرد تشکيل شده است که درسن هفت يا هشت سالگي شکل مي گيرد و اصولا در تمام جوامع روي دختر ها به خاطر اينکه احساساتي و ظريف هستند بايد ها و نبايد هاي بيشتري حاکم است بنابراين وجدان به شکل قويتري در ن شکل مي گيرد.
افکار
وي با اشاره به اينکه معمولا والدين بايد و نبايد هاي بيشتري روي فرزندان دختر دارند که به خاطر ظرافت فيزيولوژي و آناتومي بدن است؛ اظهار کرد: البته خيلي از عوامل ديگر سبب مي شود تا اين بايد ها و نبايد ها بيشتر شود بنابر اين خود خوري در ن بيشتر از مردان است، زيرا بايد و نبايد هاي دوران کودکي آن ها بيشتر بوده است.
به گفته محمديان گفت و گوي دروني در ن قوي تر عمل مي کند و حتي در مواقعي مي تواند براي ن مفيد بوده و از برخي آسيب ها جلوگيري کند؛ اما اگر جنبه بيمارگونه به خود بگيرد شدت آن نيز از مردان بيشتر خواهد بود، زيرا گفت و گوي دروني در ن شدت بيشتر و قوي تري دارد.
وي گفت: اگر گفت و گوي دروني حالت بيمار گونه به خود بگيرد مي تواند در نهايت شبيه وسواس شود، اما ارتباطي با بيماري وسواس ندارد؛ زيرا در گفت و گوي دروني بيمارگونه فرد يک شناخت بيمارگونه و باور غلط و اشتباه دارد که ارزشمند نيست و نمي تواند کاري انجام دهد.
اين دکتراي روان شناسي عمومي با بيان اينکه در بيمار وسواسي تکرار يک فکر صورت مي گيرد؛ بيان کرد: درواقع يک انتقال دهنده عصبي بيمار داريم که سروتونين نام دارد که ميزان آن کم شده و در نتيجه تکرار در يک فکر يا کار صورت مي گيرد که براي مقابله با اين بيماري لازم است به روان شناس يا روانپزشک مراجعه کرده و درمان هاي لازم را دريافت کرد.
بايد همواره به اين نکته توجه داشته باشيم که فکرکردن زياد درباره هرچيز، نه تنها مزاحم انسان است، بلکه مي تواند تأثير مخربي بر سلامتي جسم و روح بگذارد پس بهتر است درمواجهه با چنين وضعيتي از افراد متخصص کمک گرفت و با کمي تمرين و ممارست از دست اين نوع افکار خلاصي يافت.
روزي داستايوفسکي نويسنده مطرح روسي از خيابان ميگذشت و در ميان ازدحام جمعيت ناخواسته پاي مردي را لگد کرد. مرد فوري شروع به دشنام گفتن کرد و هر آنچه که نميبايد به او گفت. داستايوفسکي حرفي نزد. چند قدم که دور شد برگشت، کلاهش را از سر برداشت، اندکي خم شد و خيلي مودبانه گفت: من داستايوفسکي هستم، آقا! مرد از اينکه به نويسنده معتبري چون او توهين کرده بود سخت شرمنده شد و شروع به عذرخواهي کرد. داستايوفسکي با همان خونسردي گفت: نيازي به عذرخواهي نيست آقا، شما خودتان را معرفي کرديد، من هم خودم را معرفي کردم!
در جهاني که زندگي ميکنيم کلمات بيشتر از گلوله ها آدم کشته است.چقدر پيش خودمون در خلوت و تنهايي به حرف هايي که در طول شبانه روز مي زنيم اهميت داده ايم ؟ چقدر به اين فکر کرده ايم که حرف هاي ما آيينه ي تمام قد از شخصيت ما است؟
آرمان ها و ارزش ها و هنجارها کم کم به رنگ باختگي نزديک مي شود، راحت طلبي تبديل به عادت مي شود. به لطف فضاي مجازي اظهار نظر در هر رابطه اي را حق مسلم و طبيعي خود ميدانيم فارغ از آنکه ذره اي از واقعيت خبر داشته باشيم. اين وسط فقط روباه صفتان زشت خو آب را گل آلود کرده و از آن ماهي مي گيرند، الحق و انصاف که موج سواران خوبي هم هستند و به خوبي با واژگاني که براي مردم شريف و عزيز هستند بازي ميکنند.واژگاني همچون:عدالت،آزادي،پيشرفت،آگاهي!
هاينريش بل نويسنده مطرح آلماني در کتاب «آدم کجا بودي» مينويسد: «بعد از هيتلر همهي آلمان درک کردند که او چه بلايي بر سر کشور و زيربناهاي آن آورده است. اما يک چيز نابودشده هم بود که فقط ما روشنفکران آن را ميفهميديم و آن خيانت هيتلر به "کلمات" بود. خيلي از کلمات شريف ديگر معاني خودشان را از دست داده بودند، پوچ شده بودند، مسخره شده بودند، عوض شده بودند، اشغال شده بودند. کلماتي مانند آزادي، آگاهي، پيشرفت، عدالت!»
در شرايط کنوني تنها را نجات از وضعيت، آشتي و آشنايي با آثار هنري و فرهنگي است تا درس گرفته شود از راهي که ديگران رفته و از آن خشنود يا پشيمان هستند.
سبزي خوردن؛ همان يار قديمي سفرههاي ايراني. ريحان، نعناع، جعفري، تربچه، پيازچه و. شما کدام را بيشتر دوست داريد؟ با مجله دلتا همراه باشيد.
مگر ميشود بر سر سفره گرم ايراني بدون سبزي خوردن نشست؟ اين را بايد از خانمهاي خانهدار ايراني پرسيد. سبزيهاي معطر و اشتهاآوري مانند شاهي، ريحان، تره، نعنا، جعفري، ترخون، مرزه، تربچه و … هر کدام ويژگيهاي تغذيهاي و درماني خاص خودشان را دارند؛ شما کدام يک را بيشتر دوست داريد؟ با مجله دلتا و اين ضيافت خوشمزه همراه باشيد.
خواص سبزي خوردن
شايد باور نکنيد ولي همين سبزي خوردن ساده مثل شاهي و پيازچه و ريحون و … از بيماريهاي مختلف جلوگيري ميکند؛ حتما شما هم با تجربه دلدرد و دلپيچه و استفاده از عرق نعنا يا با نوستالژي خوشمزه نان و پنير و ريحان آشنايي داريد.
البته اين سبزي هاي خوشمزه هم ميتوانند به صورت خام و پخته مصرف شوند و هم به عنوان چاشني انواع سوپ، آش و غذاهاي ايراني؛ مهم اين است که از خوردن آن ها غافل نشويد؛ البته قبل از مصرف سبزيها بايد آنها را ضد عفوني کنيد.
بهتر است بدانيد که تمام گياهان معطر يا اسانسدار مانند ريحان، نعناع، مرزه و… در چهار خاصيت ضد نفخ، ضد درد، ضد اسپاسم و ضد ميکروب مشترک هستند اما جدا از اين خواص هر کدام از اين سبزيها هم ويتامينهاي خاص خودشان را دارند.
تقويت حافظه
سبزيهاي تازه نقش آنتياکسيداني و فيبر رساني قوي دارند و مصرف آنها موجب تقويت حافظه ميشود. در واقع سبزيهاي تازه با خنثي کردن راديکالهاي آزاد ميتوانند حالت ارتجاعي رگهاي خوني را حفظ کنند و موجب خونرساني بهتر به مغز و اعصاب شوند.
تقويت دستگاه گوارش
از مهمترين فوايد سبزي خوردن کمک به هضم غذا است؛ اين مواد مغذي و متنوع با فيبر فراواني که دارند، بسياري از بيماري ها از جمله يبوست را بر طرف ميکنند؛ درنتيجه باعث بهبود عملکرد دستگاه گوارش ميشوند.
چرا مردان بايد بيشتر سبزي بخورند؟
تازهترين تحقيقات نشان ميدهد که مردان بايد بيشتر سبزي بخورند. اين مسئله به اين دليل است که مردان در مقابل برخي از بيماري ها از جمله بيماريهاي قلبي آسيبپذيرتر هستند؛ به همين دليل تا ميتوانند بايد ميوه و سبزيجات مصرف کنند.
مثلا بهتر است که آقايان روزي 9 وعده ميوه و سبزيجات مصرف کنند، اين در حالي است که اين ميزان براي ن به 7 وعده کاهش پيدا ميکند.
انواع سبزيجات را مخلوط بخوريد
همانطور که گفته شد، هر کدام از اين سبزيها املاح و ويتامينهاي خاص خود را دارند؛ بايد توجه داشت که مصرف نوع خاصي از آن باعث ورود پتاسيم، آهن، روي، منگنز يا ويتامين C بيشتري به بدن ميشود؛ در نتيجه تمام مواد مورد نياز و ضروري با خوردن يک نوع سبزي دريافت نخواهند شد؛ بنابراين عادت کنيد که سبزي خوردن را متنوع بخريد و ميل کنيد.
چرا بايد ميوه و سبزي تازه بخوريم؟
اگر ميخواهيد از شر بيماريهايي مثل يبوست يا درد معده و روده در امان بمانيد، بهتر است تا جاي ممکن سبزي را تازه نگه داريد تا ويتامين هاي آن هم حفظ شود.
کارشناسان تغذيه مصرف روزانه 3 تا 5 “سروينگ” سبزيجات را به افراد توصيه ميکنند. هر سروينگ يا واحد معادل يک ليوان سبزيجات خام يا نصف ليوان سبزيجات پخته است؛ البته تازه بودن آن ها هم در ميزان کيفيت تأثيرگذار است؛ پس اگر رژيم گياهخواري داريد، ميوه و سبزيجات را فراموش نکنيد.
براي نگهداري سبزي خوردن در يخچال، ابتدا آن را پاک کرده و بشوييد؛ سپس در پارچه نازکي بريزيد و داخل يخچال بگذاريد. در صورتي که مقدار سبزي زياد است، براي اينکه سالمتر بماند، پس از پاک کردن، قسمتي را به صورت نشسته داخل کيسه بريزيد و در يخچال نگه داريد و هنگام مصرف آن را بشوييد.
در اين روش سبزيها، در يک کيسه قرار ميگيرند کمي در آن هوا دميده ميشود؛ سپس کيسه از بالا پيچيده و با يک باند لاستيکي بسته ميشود. هواي کافي باعث تازه ماندن سبزي ميشود؛ اين روش تا يک هفته سبزيها را خوب و سالم نگه ميدارد.
بنابراين، در وعده ها و رژيم هاي غذايي خود از خوردن سبزيجات و حتي ميوه هاي تازه غافل نشويد.
پرستار يک صندلي برايش آورد و سرباز توانست کنار تخت بنشيند. تمام طول شب آن سرباز کنار تخت نشسته بود و در حاليکه نور ملايمي به آنها مي تابيد، دست پيرمرد را گرفته بود و جملاتي از عشق و استقامت برايش مي گفت. پس از مدتي پرستار به او پيشنهاد کرد که کمي استراحت کند ولي او نپذيرفت.
آن سرباز هيچ توجهي به رفت و آمد پرستار، صداهاي شبانه بيمارستان، آه و ناله بيماران ديگر و صداي مخزن اکسيژن رساني نداشت و در تمام مدت با آرامش صحبت مي کرد و پيرمرد در حال مرگ بدون آنکه چيزي بگويد تنها دست پسرش را در تمام طول شب محکم گرفته بود. در آخر، پيرمرد مرد و سرباز دست بيجان او را رها کرد و رفت تا به پرستار بگويد. منتظر ماند تا او کارهايش را انجام دهد. وقتي پرستار آمد و ديد پيرمرد مرده، شروع کرد به سرباز تسليت و دلداري دادن، ولي سرباز حرف او را قطع کرد و پرسيد:«اين مرد که بود؟»
پرستار با حيرت جواب داد:«پدرتون!»
سرباز گفت:«نه اون پدر من نيست، من تا بحال او را نديده بودم.»
پرستار گفت:«پس چرا وقتي من شما را پيش او بردم چيزي نگفتيد؟»
سرباز گفت:«ميدونم اشتباه شده بود ولي اون مرد به پسرش نياز داشت و پسرش اينجا نبود و وقتي ديدم او آنقدر مريض است که نمي تواند تشخيص دهد من پسرش نيستم و چقدر به وجود من نياز دارد تصميم گرفتم بمانم. در هر صورت من امشب آمده بودم اينجا تا آقاي ويليام گري را پيدا کنم. پسر ايشان امروز در جنگ کشته شده و من مامور شدم تا اين خبر را به ايشان بدهم. راستي اسم اين پيرمرد چه بود؟»
پرستار در حاليکه اشک در چشمانش حلقه زده بود، گفت:«آقاي ويليام گري.»
دفعه بعد زماني که کسي به شما نياز داشت فقط آنجا باشيد و بمانيد و تنهايش نگذاريد. ما انسانهائي نيستيم که در حال عبور از يک تجربه گذراي روحي باشيم بلکه روح هائي هستيم که در حال عبور از يک تجربه گذراي بشري هستيم.
سوسو زدن يا چشمک ستارهها چيزي است که در همان نگاه اول به آسمان به چشم ميآيد. هرچند که نور بعضي از ستارهها که آنها را با عنوان ستارههاي متغير ميشناسيم در طول زمان تغيير ميکند، اما بديهي است که سوسو زدن و تغيير نور سريع ستارهها در آسمان اتفاقي نيست که مربوط به ماهيت ستاره باشد.
به گزارش آسمان نما، چشمک زدن ستارهها بر اثر گذر نورشان از جو زمين اتفاق ميافتد. نور ستاره پس از گذر از لايههاي مختلف جو شکسته ميشود و بر اثر آن به سرعت کم و زياد ميشود. دماي متفاوت لايههاي مختلف جو و نور نقطهاي ستارهاي عوامل اصلي ايجاد اين پديدهاند.
تغيير نور ستارههاي متغير اما در بازههاي زماني بسيار طولانيتري رخ ميدهد. تغيير نور اين ستارهها در بازههاي زماني چند ساعته تا چند ساله اتفاق ميافتد. ستارههاي متغير از سوژههاي رصدي جذاب براي منجمان آماتورند و گاهي بررسي دقيقشان از تغييرات فيزيکي پيچيدهاي که در اين ستارهها اتفاق ميافتد خبر ميدهند.
اما در سيارات خبري از پديدهي سوسو زدن نيست. يکي از راههاي تشخيص سيارات از ستارهها نيز چشمک نزدن آنهاست. اما چرا سيارات چشمک نميزنند؟
ستارهها آنقدر دورند که حتي از چشمي تلسکوپ تنها به صورت نقطهاي نوراني ديده ميشوند. نور نقطهاي ستارهها باعث ميشود مسير حرکت آنها تا حد زيادي تحت تاثير آشفتگيهاي جوي قرار بگيرد. چرا که نور نقطهاي به آساني شکسته ميشود.
در مقابل اما سيارات فاصلهي بسيار کمتري از زمين دارند و نه فقط به شکل يک نقطهي نوراني، که در واقع همچون قرصي کوچک در آسمان ديده ميشوند (البته براي ديدن قرص سيارات بايد از تلسکوپ استفاده کنيد). اما همين اندازهي ظاهري بزرگتر باعث ميشود تا پديدهي شکست نور در جو رخ ندهد و تاثيرات جو بر نور سيارات ناچيز باشد.
سرماخوردگي بيماري شايعي است که از داروها و درمانهاي آن نبايد انتظار معجزه داشت. انتظاري که گاهي باعث ميشود باورهاي غلطي درباره اين بيماري داشته باشيم.
به گزارش ايرنا، اين بيماري معمولا با علائمي مانند خارش و سوزش يا درد گلو شروع ميشود و به تدريج با عطسههاي مکرر، آبريزش بيني، در گلو، سرفه و خلط سينه و. توام ميشود. اين علائم در اغلب مواقع بعد از 3 الي 5 روز به طور خود به خود فروکش ميکنند. تقريبا همه مردم با اين علائم آشنايي دارند ولي براي مقابله با آن به راههايي دست ميزنند که اصلا علمي نيستند و گاهي هم پرهزينه هستند که در ادامه با آنها آشنا مي شويم.
1. نوشيدن شير در هنگام سرما خوردگي مضر است!
برخي معتقدند که نوشيدن محصولات لبني مانند شير در هنگام سرماخوردگي باعث بدتر شدن بيماري و توليد مايع مخاطي بيشتري ميشود!
در پاسخ هيچ گونه شواهد علمي مبني بر اين ادعا وجود ندارد. شما ميتوانيد هر چقدر که مايل هستيد شير بنوشيد چون هيچ تاثيري روي بيماري شما نخواهد داشت.
2. در زمان تب نبايد غذا خورد!
ميگويند فردي که سرما خورده است در زمان تب نبايد غذا بخورد!
اين حرف کاملا اشتباه است. خوردن غذا هيچ تاثير منفياي بر روي بدن ندارد؛ خصوصا زماني که بيمار هستيد. در واقع عکس اين مساله درست است. خوردن غذا باعث ميشود بدن سوخت کافي براي مقابله با بيماري را داشته باشد پس وقتي بيمار ميشويد غذاي سالم و به اندازه ي کافي بخوريد. براي مثال سوپ مرغ شروع خوبي خواهد بود.
3. سرما خوردگي به خاطر مواجهه با هواي سرد است!
درست است که سرماخوردگي در طول فصول سرد بيشتر شما را گرفتار ميکند اما شواهد بسيار کمي وجود دارد مبني بر اين که آب و هواي سرد عامل ابتلا به اين بيماري هستند. در حالي که ويروسهاي سرماخوردگي در همه فصول وجود دارند ولي در فصل سرد سال بيشتر تکثير پيدا ميکنند و چون به دليل سردبودن هوا در و پنجرهها بسته است و جريان هوايي هم وجود ندارد قابليت انتقال ويروس به بدن افراد بالاست.
4. بخور درمان سرما خوردگي است!
بيماران دچار سرماخوردگي از بخور استفاده ميکنند ولي بخور سرماخوردگي را درمان نميکند، فقط راهکار خوبي براي تهويه مجراي بيني خشک و آلوده به ويروس است. بيماران بايد از بخور گرم استفاده کنند. همچنين در زمستان آب و هوا خشک است و استفاده از بخور در محيط بسته باعث مرطوب شدن محيط ميشود.
5. آنتي بيوتيکها براي درمان سرما خوردگي کمک کننده هستند!
واقعيت اين است که هيچ درماني براي از بين بردن سريع سرماخوردگي وجود ندارد. حتي آنتي بيوتيکها نيز قرار نيست در اين رابطه معجزه کنند. در واقع منشا سرماخوردگي ويروس است پس نميتواند توسط آنتي بيوتيکها درمان شود. مصرف بيمورد آنتي بيوتيک باعث مقاوم شدن بدن به آن ميشود. پس از مصرف آنتي بيوتيک بدون دستور پزشک جدا خودداري کنيد.
6. «ويتامين C» درمان سرما خوردگي است!
براي نسلها اين باور وجود داشت که ويتامين سي درمان کننده سرماخوردگي است. اين در حالي است که ويتامين C به هيچ وجه از ابتلا به اين بيماري جلوگيري نميکند و تنها با تقويت سيستم ايمني بدن، ميتواند طول دوره سرماخوردگي را کوتاه کند. از ميوههاي خانواده مرکبات در هنگام سرماخوردگي لذت ببريد ولي منتظر معجزه هم نباشيد.
به گزارش نجوم ايران، اين سوالي است که بسياري از خود پرسيده اند. درباره منشا ماه سه نظريه از همه قابل توجه تر است.
اولي مي گويد که ماه همراه با زمين در سحابي بزرگي که منظومه شمسي و ديگر سيارات از آن ساخته شده است به وجود آمده است. دومين نظريه ماه را جسمي سرگردان در فضا در نظر ميکيرد که به طور ناگهاني هنگام عبور از کنار زمين توسط گرانش آن به دام افتاده است و اکنون به دور زمين مي چرخد. اما سومي از همه جالبتر است. اين نظريه مي گويد هنگامي که زمين تشکيل شد صخره اي سرگردان در فضا با آن برخورد کرد و آن را به دو تکه بزرگ و کوچک تقسيم کرد. قسمت بزرگتري زمين است و تکه کوچکتري هم ماه. اما هر سه اين نظريات علاوه بر توجيهات زيادي که از منشا ماه و زمين دارند داراي ابهاماتي نيز هستند.
براي مثال دانشندان مخالف با نظريه سوم مي گويند که اگر چنين برخوردي بين زمين و ماه روي داده پس ترکيباتي که در ماه وجود دارد بايد با ترکيبات و عناصر موجود در زمين يکسان باشد چون هر دو از يک جنس و يک سياره پيشين بوده اند.
اخيرا ماهواره اسمارت-1 با استفاده از ابزار مخصوص خود که در اشعه ايکس فعاليت مي کند موفق به کشف عناصري چون کلسيم و آلومنيوم و منگنز در محدوده خاصي از ماه شده است. اين اکتشاف علاوه بر آنکه جواب دانشمندان مخالف نظريه سوم را مي دهد احتمال جدا شدن زمين و ماه را که از يک سياره بوده اند نيز قوت مي بخشد. اسمارت-1 علاوه بر آنکه پي به وجود چنين عناصري بر روي سطح ماه برد نقشه دقيقي را از عوارض آن که امکان وجود عناصر احتمالي ديگر را نيز دارد فراهم کرد. البته وجود عنصري مانند کلسيم بر روي ماه قبلا توسط مدارگرد روسي لونا-24 که نهم آگوست سال 1976 به سمت ماه پرتاب شد به اثبات رسيد.
پژوهشگران دانشگاه آکسفورد در پژوهشي جديد نشان دادند که حتي فکر کردن به روشنايي ميتواند در تغيير اندازه مردمک چشم نقش داشته باشد.
به گزارش ايسنا و به نقل از نيوساينتيست، چشم پنجرهاي به ذهن است و ارتباط تنگاتنگي با آن دارد. پژوهشگران "دانشگاه آکسفورد" دريافتند که اين ارتباط، فراتر از حد انتظار است. آنها در بررسي جديد خود دريافتند که حتي فکر کردن به روشنايي هم ميتواند اندازه مردمک چشم را تغيير دهد.
مردمک چشمان ما در تاريکي، بزرگتر ميشوند تا نور بيشتري به چشم وارد شود. عکس اين عمل نيز در فضاي روشن رخ ميدهد و به فشرده شدن مردمکها و جذب نور کمتر ميانجامد.
اين گروه در پژوهش خود، تاثير روشنايي را بر تغيير مردمک چشم انسان مورد بررسي قرار دادند. آنها در مجموعه آزمايشهايي، برچسبهاي تيره و روشني را به 22 داوطلب زن و مرد نشان دادند. هر يک از برچسبها با صداي خاصي مرتبط بودند. برچسبها پس از دو ثانيه ناپديد ميشدند و شرکتکنندگان بايد پس از شنيدن صداي منطبق با هر برچسب، آنها را در ذهن خود تصور ميکردند.
پژوهشگران دريافتند هنگامي که شرکتکنندگان، به برچسب تيره فکر ميکنند، مردمک چشم آنها منبسط ميشود اما فکر کردن به برچسب تيره، به فشردگي و جمع شدن مردمک ميانجامد. داوطلبان در مواجهه فيزيکي با اين شرايط و نگاه کردن به اشيا در تاريکي و روشنايي نيز همين نتايج را به دست آوردند.
"سباستين مثوت"(Sebastiaan Mathôt)، پژوهشگر "دانشگاه خرونينگن"(UG) هلند که پژوهشهاي مشابهي در مورد اين موضوع انجام داده است، در اين باره گفت: اين واکنش کوچک، به ما امکان ميدهد تا پيش از تغيير در ميزان روشنايي، انتظار تغيير اندازه مردمک چشم را داشته باشيم. براي مثال، اين ويژگي ميتواند ما را پيش از روشن کردن لامپ در يک اتاق تاريک، براي مواجهه با نور آماده کند.
برآورد ميشود باب راس هزار نقاشي در برنامه تلويزيوني «لذت نقاشي» (The Joy of Painting) کشيده است. اما اين همه نقاشي چه سرنوشتي داشتند و کجا رفتند؟
نشريه نيويورک تايمز به دنبال يافتن جواب اين سوال رفته است و متوجه شدند هزاران نقاشي باب در شرکت Bob Ross واقع در هرندن ويرجينيا نگهداري ميشوند.
جوان کوالاسکي، مديرعامل شرکت Bob Ross ميگويد قصد فروش اين تابلوهاي نقاشي را ندارند و فقط مجموعهاي از آثار اين هنرمند را براي معرفي به موزه اسميتسونين دادند تا در تاريخ امريکا ماندگار شوند.
جالب است بدانيد باب از هر نقاشي که در برنامه تلويزيوني «لذت نقاشي» آموزش داده است؛ سه نسخه کشيده و اکنون هر نسخه همه نقاشيها در اختيار شرکت «باب راس» است.
او ابتدا و پيش از شروع يک قسمت برنامه، نقاشي اصلي را کشيده که الهامبخش او در طول برنامه باشد. نقاشي دوم در طول برنامه 26 دقيقهاي کامل شده و نقاشي سوم براي چاپ در کتابهاي آموزشي تهيه شده است.
شرکت «باب راس» يک مجموعه از نقاشيهاي سيزن 30 (سال1994) به نام «Blue Ridge Falls»، يک مجموعه از نقاشيهاي سيزن 14(سال 1988) با نام «On a Clear Day»، استند و ديگر اجزاي آموزش نقاشي باب راس را به موزه اسميتسونين هديه دادند.
باب راس، نقاش امريکايي، معلم هنر و مجري تلويزيون بود، ولي بيشتر به خاطر اجراي بيش از 10 سال برنامه آموزش نقاشي «لذت نقاشي» مشهور است.
او سبک جديدي در طراحي و نقاشي روي تابلو بنا نهاد که بيشتر به سبک «مرطوب روي مرطوب» شناخته ميشود. در اين روش، سرعت نقاشي روي تابلو افزايش يافته و بسيار عامهپسند و ساده است.
همچنين در ارتباط با پخش جالب است بدانيد، اولين بخش از سري برنامه آموزشي «لذت نقاشي» در سال 1983 از شبکه پيبياس امريکا پخش شد و توانست ميليونها نفر در سراسر جهان را مجذوب خود کند. برنامههاي تلويزيوني باب راس در ايران هم از سال 1380 هجري شمسي در شبکه چهار صدا و سيماي کشور آغاز به پخش کردند و حتي تاکنون در برخي شبکهها از جمله شبکه آموزش بازپخش ميشوند. صداي جادويي «کيکاوس ياکيده» دوبلر معروف کشور روي صداي باب راس باعث شده بسياري از بينندههاي ايراني باور کنند اين خود باب است که دارد به زبان فارسي صحبت ميکند.
باب راس در سن 53 سالگي (سال 1995) بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت.
گل بنفشي که مثل شير گاو، کلسيم دارد و براي زبان و دهان هم مفيد است؛ هنوز حدس نزدهايد که کدام گياه را ميگوييم؟ با مجله دلتا همراه باشيد.
يک گياه گرم و پر خاصيت؛ در مواقعي که عصباني ميشويد، گل گاو زبان، آب روي آتش است؛ خودتان را در خانه و روي يک مبل راحتي تصور کنيد؛ مثلا يک عصر پاييزي دلپذير که از خريد يا محل کارتان به خانه آمدهايد و به هر دليلي آرامش شما به هم خورده است؛ لطفا لبخند بزنيد و يک فنجان دمنوش خوش رنگ و لعاب گل گاو زبان براي خودتان درست کنيد؛ اين بار پيام صفحه سلامتي مجله دلتا يک فنجان آرامش با طعم گل گاو زبان داغ و خانگي است؛ نوش جان!
ويتامين هاي گل گاو زبان
گل گاو زبان؛ گياه سه بخشي پر خاصيت که سرشار از آنتي اکسيدان، فلاونوئيد، آنتوسيانين، اسيد گاما لينولئيک، کولين، ويتامين هاي B، ويتامين C، منيزيم، کلسيم، آهن و پتاسيم است.
چاي، دمنوش يا عرق اين گياه فرقي نميکند، تنها چيزي که مهم است، مصرف اين گياه معطر و مغذي است البته شما ميتوانيد اين گياه را به همراه ساير مواد مغذي مثل ليمو عماني، پونه، بابونه، چاي سبز و … هم مصرف کنيد؛ همه چيز به ذائقه و طبع شما بستگي دارد؛ چه کسي بهتر از مخاطب خوش ذائقه مجله دلتا!
خواص گل گاو زبان
از اين گياه معطر خانگي به راحتي نگذريد! از خواص بينظير اين گياه چه ميدانيد؟ با ما همچنان همراه باشيد.
درمان سرماخوردگي
دمنوش گل گاو زبان به همراه کمي ليمو عماني و عسل براي درمان سرماخوردگي، تنگي نفس و گلودرد بسيار مفيد است. دمنوش اين گياه براي سرفه هاي عفوني و گلودرد هاي ويروسي در فصل پاييز و زمستان بسيار مؤثر است.
درمان کننده آسم
يک ضد سرفه طبيعي در قفسه دارو هاي گياهي آشپزخانه شما است. گل گاو زبان سرفه هاي مزمن، وقفه هاي تنفسي و آسم هاي خفيف را درمان ميکند؛ شما ميتوانيد اين گياه را با بابونه، سنبل الطيب و شقايق مخلوط کنيد و دمکرده حاصل از اين چند گياه را روزي 3 تا 2 بار براي درمان سرفه هاي خشک بنوشيد.
گياه ضد سرطان
يکي از خواص اين گياه، ضد سرطان بودن آن است. اين گياه معطر، منيزيم دارد و از سرطان هاي مختلف مثل پروستات، سرطان سينه و بيماري هاي مربوط به کبد جلوگيري ميکند.
آرام بخش طبيعي و درمان کننده ام اس
اين گياه ميتواند سيستم عصبي شما و بيماري هاي مربوط به آن را درمان کند؛ اگر مدام استرس داريد، يک فنجان از اين دمنوش گياهي ميتواند شما را آرام کند. روغن اين گياه باعث کاهش علائم بيماري ام اس مانند اسپاسم عضلاني و بيحسي اندام ها ميشود.
درمان عفونت نه
خانم هاي يائسه که دچار نوسانات خلقي هستند، ميتوانند به جاي استفاده از درمان هاي هورموني از طب سنتي و مکمل هاي گياهي مثل گل گاو زبان استفاده کنند؛ اگر مشکلات به هم ريختگي هورموني و تأخير در پريود داريد، دمنوش اين گياه را در رژيم غذايي خودتان جاي دهيد.
درمان بيماري هاي دهان و دندان
برگ تازه اين گياه، جوش هاي چرکين دهان اطفال، برفک دهان، سستي بيخ دندان ها و عفونت لثه و زبان را درمان ميکند و براي رفع حرارت دهان ( ناشي از بيماري هاي مختلف) مؤثر است.
ضد روماتيسم
اين گياه به دليل داشتن «آلکوالوييد» ضد حساسيت، ضد روماتيسم و ضد التهاب است.
سلامت پوست
عصاره برگ گل گاو زبان، ترکيبي نرمکنندهاي براي پوست خشک بوده و براي برطرف کردن خارش هاي پوستي بسيار مفيد است. افشره برگ اين گياه با مقدار مساوي آب براي خشکي يا خارش پوست و درمان لکه پوستي و جوش هاي عصبي مفيد است؛ شما ميتوانيد از اين گياه به صورت استعمال خارجي در محل مورد نظر استفاده کنيد.
خداحافظي با ريزش مو
ماليدن روغن گل گاو زبان به سر باعث کاهش بسياري از مشکلات پوست کف سر و مو ميشود؛ اين گياه مغذي، فوليکول هاي مو را تقويت ميکند؛ اگر دچار ريزش مو هستيد، از روغن گل گاو زبان استفاده کنيد.
کنترل ديابت و درمان فشار خون
آنتي اکسيدان هاي موجود در گل گاو زبان باعث بهبود گردش خون ميشود و فشار خون بالا را هم درمان ميکند؛ از طرف ديگر، دمنوش اين گياه ميتواند به کاهش قند خون در افراد مبتلا به ديابت هم کمک کند.
درمان اعتياد به الکل
براي ترک اعتياد به الکل گل گاو زبان را امتحان کنيد؛ زيرا اين گياه با سرکوب کردن برخي پيام رسان هاي عصبي خاص، ميتواند اين نوع اعتياد را کاهش دهد و به بهبود وضعيت خواب افراد الکلي هم کمک کند.
درمان بيماري هاي قلبي
مصرف اين گياه باعث پيشگيري از سکته، حمله قلبي و ناراحتي هاي سيستم قلبي – عروقي ميشود.
بهبود عملکرد روده
روغن گل گاو زبان باعث تحرک روده ميشود و عملکرد آن ها را بهبود ميبخشد. افرادي دچار تنبلي روده هستند، بهتر است گل گاو زبان مصرف کنند.
درمان عفونت دستگاه ادراري
گل گاو زبان مقدار بسيار زيادي پتاسيم و کلسيم دارد که ادرار آور است و باعث از بين بردن عفونت ها به خصوص در ناحيه کليه و مثانه ميشود.
درمان بيش فعالي
اين گياه مغذي، در درمان اختلالات بيش فعالي به خصوص در کودکان بسيار مفيد است؛ گل گاو زبان ميتواند باعث افزايش تمرکز مغز شود.
ضد آايمر
روغن گل گاو زبان سبب افزايش انتقال امواج عصبي و کاهش خطر ابتلا به آايمر در سالمندان ميشود؛ چه گياهي بهتر از اين!
ضد پوکي استخوان
اين گياه مقدار زيادي کلسيم دارد که اين ماده بر سلامت استخوان ها در سنين ميانسالي تأثير بسيار زيادي ميگذارد و سبب جلوگيري از پوکي استخوان ميشود.
دمنوش گل گاو زبان
براي استفاده از اين گياه، مقداري گل گاو زبان (دو تا پنج مثقال) را با نيم ليتر آب جوش، همانند چاي روي حرارت غير مستقيم بخار کتري يا سماور بگذاريد و اجازه دهيد 10 دقيقه دم بکشد و پس از دم کشيدن، ده دقيقه بماند و بعد آن را ميل کنيد. تنها ميتوانيد 2 گرم گل گاو زبان را به صورت دمنوش تهيه کرده و سه بار در روز آن را مصرف کنيد.
مضرات گل گاو زبان
با توجه به حساسيت و بحراني بودن دوره بارداري، مصرف گل گاو زبان در اين دوران، براي خانمهاي باردار اصلا توصيه نميشود؛ زيرا آلکالوئيد هاي موجود در اين گياه ممکن است باعث آسيب به جنين شود.
برخي مطالعات نشان ميدهند که گل گاو زبان براي بيماران مبتلا به ناراحتي سنگ کليه ضرر دارد و ممکن است باعث تشديد درد و ناراحتي آنها شود.
مصرف بيش از حد اين گياه باعث افزايش فشار خون ميشود؛ بنابراين مبتلايان به فشار خون بالا بايد از مصرف آن اجتناب کنند؛ البته مصرف مقدار کمي از اين گياه به صورت دمکرده در کنار ليمو ميتواند براي اين افراد مفيد باشد.
"هيچ انساني زندگي بي لکه نمي تواند داشته باشد ؛ حتي اگر زندگيش مانند برف روي اورست هم باشد"
?? مصطفي ملکيان
??يک حقيقت اين است که تو، پاک مطلق نمي تواني زندگي بکني. اين همه ي ما را رنج مي دهد. هيچ کسي نيست که جوياي پاکي مطلق نباشد، اما اين پاکي مطلق در وسع هيچ انساني نيست. هيچ انساني زندگي بي لکه نمي تواند داشته باشد. هر انساني، حتي اگر زندگيش مانند برف روي اورست هم باشد، اگر دقت بکند و با چشم تيز تر به آن بنگرد، مي بيند که لکه هاي ريز سياهي مانند دوده، بر روي آن هست.
??ما در عين اين که آرزوي عصمت داريم (بي خطايي)، بدون خطاي اخلاقي نمي توانيم زندگي کنيم. لا محاله حسد پيدا مي کنيم، عُجب پيدا مي کنيم و لا محاله، هر مفسده اخلاقي بروني يا دروني، يعني چه به خوي اخلاقي مربوط شود و چه به رفتار اخلاقي مربوط شود، در زندگي ما هست. لامحاله انسان جوري ساخته شده که فطرتا، جوياي عصمت است. فطرتا آرزو دارد که زندگي اي مانند برف داشته باشد. ولي هيچ کس اين گونه زندگي را ندارد. البته برخي مان، کارنامه سفيد تري از ديگري داريم، اما کسي که کارنامه اش کاملا سفيد باشد وجود ندارد.اين هم يک حقيقت رنج آور است.
?? يکي ديگر از حقيقت هاي رنج آور زندگي اين است که در زندگي هر هدفي، ولو همه کوشش هاي رسيدن به آن هدف را انجام داده باشيم، باز هم رسيدن به آن هدف تضمين شده نيست.اين که هدف کار من، وما بايد با نتيجه اش انطباق داشته باشد، از قوانين جهان هستي نيست. تو هر چقدر از توانت ساخته است، در راه رسيدن به هدفت انجام بده ولي گمان مکن که حتما به هدفت مي رسي. ابدا اين گونه نيست. چون به هدف رسيدن تو معلول دست به دست هم دادن ميلياردها رويداد است که يکي از آن رويدادها فعاليت شخص خود تو است. اين حقيقتي است که البته رنج آور است. اين که آدم هر چه از توانش بر مي آيد، انجام داده باشد، يعني به گفته قدماي ما استمداد وسع کرده باشد اما باز هم به هدفش نرسد، اين حقيقتي است که حقيقت تراژيک زندگي است.
??البته وجوه تراژيک زندگي، فقط اين ها نيستند. تعداد اين وجوه تراژيک، به نظر فيلسوفان و فرزانگان و عارفان مختلف، متفاوت است. اين ها شرهاي اجتناب ناپذيرند. هيچ هدفي تضمين ندارد که به آن برسيم، ما معمولا تا مي آييم به 18 سالگي برسيم، سالي يکي، دو شوک جديد به ما وارد مي شود. در 18 سالگي است که تقريبا از هيچ کدام از وجوه تراژيک زندگي بي خبر نيستيم. اين ها البته همه اش تلخ است.
??وجه ديگر تلخي حقايق در اين است که ما خيلي وقت ها با وجوه تراژيک زندگي سر و کار نداريم، اما من بايد حقيقتي را به اطلاع تو برسانم اين حقيقت، خوشايند نيست. مثلا به تعبير حضرت عيسي، وظيفه من اين است که در پي حقيقت باشيم؛ چرا که تنها حقيقت شما را نجات خواهد داد، من وظيفه ام اين است که به تو بگويم، مادر تو، از اين بيماري جان سالم به در نخواهد برد. فرزند تو، با اين بيماري از دنيا خواهد رفت، اين حقايق، ديگر از وجوه تراژيک زندگي نيست، اين ها، جزو واقعيت ها است؛ نه جزو قوانين .
?? اگر من خير خواه باشم، نبايد تو را از واقعيت ها بي خبر بگذارم. بسياري از حقايق هست که کساني که آن ها را از تو کتمان مي کنند، به تو خيانت مي کنند. من که مي خواهم به تو خدمت بکنم، مجبورم تو را با اين حقايق آشنا کنم. وقتي که با اين حقايق هم آشنا مي شوي، مي بيني که چقدر ممکن است زندگي تو را تلخ کند.
??علي بن ابي طالب(ع)، در جمله اي فرمودند:
« من حذّرک من بشّرک :کسي که تو را از چيزي بر حذر داشت مانند اين است که به تو مژده اي داده است.
بنابراين، من اول يک خبر ناگوار به تو مي دهم اما درنهايت ، يعني اگر به خوشايندت فکر نکني و به مصلحتت فکر بکني، مي بيني که در نهايت، من به تو خدمت کرده ام و اين خدمت است که مرا در نظر تو ناگوار کرده است.
در مراسمي، سخنران از ويژگي هاي اهل ايمان مي گفت و توجه مي داد به سيره حضرت رسول(ص) به ويژه بر اين نکته تاکيد داشت که پيامبر اکرم از بس گوش مي دادند به حرف مردم و خوب گوش مي دادند، ايشان را به همين صفت “اذن” مي گفتند اما به رفتار خودمان که مي رسيد مي گفت ما همه زبانيم، “زبان”! چند برابر اين که بشنويم و بخوانيم، حرف مي زنيم و باز هم حرف مي زنيم. او از ضرورت نديدن در برخي شرايط مي گفت و به صفت ستار بودن حضرت خداوندگار، اشارت داشت اما ما مي پنداريم هتک ستر ها ارزش افزاي رفتار ماست. بعد اين جلسه و در حال و هواي اين سخنان بودم که به اين پُست رسيدم در يکي از کانال ها که چنين نوشته بود؛
“مراسم عروسي بود، پيرمردي در گوشه سالن تنها نشسته بود که داماد پيشش آمد و گفت: سلام استاد آيا منو ميشناسيد. معلم بازنشسته جواب داد: خير عزيزم فقط ميدانم مهمان دعوتي از طرف داماد هستم. و داماد ضمن معرفي خود گفت: چطور آخه مگه ميشه منو فراموش کرده باشيد ؟ يادتان هست سالها قبل ساعت گران قيمت يکي از بچهها گم شد و شما فرموديد که بايد جيب همه دانشآموزان را بگرديد و گفتيد همه بايد رو به ديوار بايستيم و من که ساعت را يده بودم از ترس و خجالت خيلي ناراحت بودم که شما ساعت را از جيبم بيرون ميآوريد و جلوي ديگر معلمين و دانشآموزان آبرويم را ميبريد، ولي شما ساعت را از جيبم بيرون آورديد ولي تفتيش جيب بقيه دانشآموزان را تا آخر انجام داديد و تا پايان آن سال و سالهاي بعد در اون مدرسه هيچ کس موضوع ي ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد و شما آبروي من را نبرديد. استاد گفت: واقعه را دقيق يادم هست … ولي باز هم شما را نشناختم. چون من موقع تفتيش جيب دانشآموزان چشمهايم را بسته بودم.” خواندم و چند بار ديگر هم خواندم و به اين نتيجه رسيدم که؛ ” تربيت و حکمت معلمان، دانشآموزان را بزرگ بارمي آورد.” اين معلم فرهيخته، راه درست ديدن را هم با اين روش به دانش آموز خويش تعليم داد. “درست ديدن” که در برخي جا ها “نديدن” مي تواند ترجمه شود. آن دانش آموز، با اين “غمض عين” استاد، چشم به حقيقت گشود و به فردي مفيد براي جامعه تبديل شد تا جايي که با افتخار بتواند معلم اش را به جلسه عروسي اش دعوت کند اما اگر آن روز، ساعت را از جيبش در مي آوردند و جار مي زدند، بايد منتظر مي ماندند تا بعد ها نام او را در ماجراهاي گسترده تر جار بزنند. ماجراهايي که سلامت جامعه را هدف قرار مي داد. بياييد نديدن و نشنيدن را هم به مهارتي براي زندگي ارتقا دهيم و بياموزيم از معلم هايي که با روش درست و آموزش صحيح، هم بذر علم و دانش را در دل و جان شاگردان مي کارند و هم تخم پاکي، انسانيت و جوانمردي را. اين براي امروز و فرداي جامعه بهتر است، خيلي بهتر.
براي توليد عسل ، زنبور عسل شهر گل هاي مختلف را جمع آوري کرده و آن را در کيسه داخلي مخصوص خود ذخيره ميکند. اين موجود زيرک و شگفت براي تهيه يک کيلو عسل بايستي هزاران مرتبه روي گل ها بنشيند.
اخبار مربوط به عسل چون شهد ، شيرين و جاذب اند ! عسل زخم ها و جراحت ها را ضد عفوني ميکند ، گلو درد را برطرف ساخته و آسم را التيام ميبخشد.
در قرآن سوره اي بنام ” نحل ” مربوط به زنبور عسل و عسل است که اهميت اين ماده را نشان مي دهد.
پزشکان کشورهاي توسعه نيافته ، سال هاي سال عسل را براي ضدعفوني و پانسمان زخم مورد استفاده قرار مي دادند، در سال 1970 يک جراح انگليسي ، ساير همکارانش را با گفتن اين مطلب که معمولا زخم هاي بيمارانش را پس ار عمل ، مستقيما با عسل مي پوشاند شگفت زده کرد. او دريافته بود که زخم هاي پوشيده شده با عسل نسبت به زخم هايي که با آنتي بيوتيک درمان مي شوند ، بسيار سريعتر بهبود مي يابند و کمتر دچار عفونت هاي باکتريايي مي شوند.
تحقيقات بعدي نشان داده که عسل حقيقا به اندازه ي آنتي بيوتيک معروف استرپتومايسين موثر است و بالاتر از آن اين که باکتري ها هيچ گاه نسبت به فوايد عسل مقاوم نميشوند ، در حالي که اين بلايي است که معمولا بر سر آنتي بيوتيک ها مي آيد.
عسل در درون بدن نيز کارايي دارد، خوردن عسل موجب کشته شدن باکتري هاي درود دستگاه گوارش که باعث ايجاد اسهال مي شوند ، ميگردد.
فهاي موجود در سطح کره ي زمين تنها عنصر اصلي براي تکنولوژي پيشرفته نيستند، گاز هليوم که سبکي آن نسبت به هوا باعث شناور ماندن بالون ها در هوا مي شود، نقش بزرگي در قدرت بخشي کشتي هاي فضايي، الکترونيک هاي پيشرفته و نسل هاي بعدي راکتور هاي هسته اي دارد. گاز هليوم که داراي منابع تجديد ناپذير است از گاز طبيعي استخراج مي شود. طبق آنچه در مجلس سنا امريکا اعلام شد اين عنصر رو به اتمام است. امريکا داراي ذخاير فدرالي زيادي از هليوم است که در سال 1920تاسيس شد و دولت تصميم گرفت از بالون هاي کوچک به عنوان هواپيماهاي نظامي استفاده کند و تمام تجهيزات مربوط را با قيمت خيلي پايين به فروش رساند که اين آمار در سال 2010 توسط گزارش شوراي تحقيقات ملي اعلام شد. براي پاسخ بهتر به تقاضا ها مجلس سنا، لايحه اي در نظر گرفت که بتواند هزينه هاي فروش هليوم را تغيير دهد .
کمبود هليوم از لحاظ زيادي بر امريکا تاثير خواهد گذاشت. جدا از پرکردن بادکنک ها و بالون ها اين عنصر مي تواند به آهنربا هاي ابر قدرت در ماشين ام آر آي کمک نمايد، که توسط آن دکترها توانسته اند سرطان ها و صدمات مغزي و … را تشخيص دهند. علاوه بر استفاده از اين عنصر در ام آر آي از هليوم در تکنولوژي هاي پيشرفته در وزارت دفاع امريکا استفاده مي شود .
طبق آمار به دست آمده از گزارشات زمين شناسي در حدود يک سوم هليوم در امريکا در سال گذشته مربوط به عمليات کرايوژنيک در تحقيقات دماهاي پايين بوده است. هليوم يک سرد کننده ي با ثبات است که قادر است دماي هر چيزي را تا حدود هزاران کلوين کاهش دهد، که هيچ سرد کننده اي در زمين قادر به انجام اين کار نخواهند بود .
هليوم مايع قادر به سرد کردن تجهيزات ابر رسانا ها و شتاب دهنده هاي مخصوص است که نياز است از امکانات فراوان در امريکا و برخورددهنده بزرگ هادرون در اروپا بهره گرفته شود .
شتاب دهنده ها
ابر آهنرباها و تحقيقات مربوط به سلول هاي مغز
تمام آزمايشگاها در سراسر امريکا از هليوم مايع استفاده مي کنند. هليوم از عناصر بسيار سرد است که تنها در دماهاي خيلي پايين عمل خواهد کرد. در تحقيقات مرتبط با سلول هاي مغز از هليوم مايع استفاده مي شود. استفاده از هليوم نيتروژني مي تواند در برخي موارد به عنوان جايگزين در نظر گرفته شود، اما بايد گفت که اين جايگزيني نمي تواند به رقابت با دماي پايين هليوم مايع برسد .
دستگاه هاي ديجيتالي
گاز هليوم در فيبر نوري و دنياي اينترنتي هم کاربردهايي دارد. روش هاي ساخت نيمه هادي ها که تقريبا در تمام دستگاهاي الکتريکي امروز مشاهده مي شود احتياج به هليوم مايع دارد تا سبب خنک شدن آهنرباهاي مورد استفاده در پروسه ي توليد شود. در همين ميان کابل هاي فيبر نوري که ميتواند در خانه هاي افراد اينترنت و کابل هاي تلويزيون را بياورد با بهره گيري از هليوم مايع ساخته شده اند .
ارتش و دفاع
استفاده از هليوم مايع در ردياب هاي زير دريايي ارتش امريکا به منظور پاک سازي سيگنال ها ديده مي شود. به گفته شوراي تحقيقات ملي نيروي هوايي در آزمايشات از ابررساناها به عنوان يک منبع انرژي از هليوم استفاده مي کنند. پيتر مادريد تحليلگر هليوم در دفتر مديريت زمين در ايالات متحده در آماريلوي تگزاس، اظهار داشت که هليوم مايع به عنوان يک مرجع براي موشک هاي هدايت گرما است.
کشتي هاي فضايي
در کشتي هاي فضايي براي سوخت از هيدروژن مايع و اکسيژن استفاده مي شود و نه از هليوم. اما همچنان از هليوم براي تميز کردن تانک هاي موجود در اين کشتي هاي فضايي استفاده مي شود، اين تانک ها انقدر سرد هستند که استفاده از عنصر ديگري جز هليوم در آن امکان پذير نخواهد بود. استفاده از عناصر ديگر به دليل نشان دادن واکنش با اکسيژن که سبب انفجار خواهد شد کارآمد نخواهد بود .
بادکنک هاي بزرگ
مراکز توليد بادکنک هاي هليومي به ميزان زيادي از ذخاير هليوم استفاده مي کنند. اما اين مراکز تنها کساني نيستند که داراي اين بالون ها هستند بخش هاي دفاعي دولتي از اين بالون ها استفاده مي کنند که نام اين بالون ها JLENS است.
دستگاه تصوير برداري مغناطيسي
و اما به موضوع کابرد هليوم در صنعت ام آر آي مي پردازيم. دستگاه هاي تصوير برداري مغناطيسي به هليوم مايع نياز دارد تا بتواند با خنک کردن آهنرباي ابررساناها زمينه مغناطيسي براي آنها فراهم کند. دکترها از ام آر آي براي تشخيص سرطان و تومار و سکته ها و مشکلات قلبي و بيماري هاي مغزي استفاده مي کنند و محققان از اين دستگاه ها براي آزمايش هاي شيمي، بيولوژي و دارويي استفاده مي کنند. طبق گفته ي شوراي تحقيقات ملي استفاده از ماشين هاي جديد که نياز به ميزان کمتري از هليوم دارد حد اقل به 5 سال زمان نياز دارد .
راکتورهاي هسته اي نسل بعدي
اين راکتورهاي نسل بعد نياز دارند تا از هليوم به منظور يک خنک کننده در آنها استفاده کند. آزمايشگاهاي امريکايي در حال ساخت راکتور هايي در دماهاي بالا هستند (700 تا 900 سانتي گراد ) ، و راکتور هايي با دماي خيلي بالاتر (بالاتر از 1000درجه ي سانتي گراد) که اين نوع راکتور ها امنيت بيشتري دارند و ساخت آنها نسبت به راکتور هاي فعلي سرعت بيشتر و هزينه ي قابل قبولي دارد. اما ميزان هليوم مصرفي در آنها هنورز مشخص نشده است .
آينده ي هليوم در امريکا
اگر امريکا در آينده با کمبود هليوم مواجه شود نياز است که به برنامه ي تجديد هليوم توجه بيشتري شود. مقامات مادريد اعلام داشتند که شرکت هاي MRI و شرکت فيبر نوري اوونز کورنينگ در حال حاضر هليوم خود را بازيافت مي کنند.
دولت امريکا در تلاش است که ميزان بيشتري از هليوم را برداشت نمايد. سازمان زمين شناسي ايالات متحده اعلام داشت که قطر و الجزاير داراي ذخاير عمده هليوم هستند. به گفته ي مادريد به دليل اينکه استفاده از ذخاير داخلي ارزان تر تمام خواهد شد، بعيد است که ايالات متحده واردات هليوم بيشتري را آغاز کند.
ايالات متحده اکنون ميزان کمي از واردات هليوم دارد و تنها هليوم از منابع اين ايالت استخراج مي شود. آنها اظهار داشتند: ” بسيار بعيد است که ايالات متحده، اقدامات لازم براي جستجوي منابع جديد براي هليوم را در نظر نگيرد.” دفتر مديريت اراضي از قبل مطلع است که كدام يک از ذخاير گاز طبيعي احتمالاً ميزان هليوم بالايي دارند و اين ذخاير در وايومينگ، جنوب شرقي يوتا و مركز شرقي آريزونا هستند .
يک تاجر آمر?کا?ى نزد?ک ?ک روستايي مکز?کى ا?ستاده بود که ?ک قا?ق کوچک ماه?گ?رى از بغلش رد شد که توش چند تا ماهى بود ! از مکز?کى پرس?د : چقدر طول کش?د که ا?ن چند تارو بگ?رى؟
مکز?کى : مدت خ?لى کمى !
آمر?کا?ى : پس چرا ب?شتر صبر نکردى تا ب?شتر ماهى گ?رت ب?اد؟
مکز?کى : چون هم?ن تعداد هم براى س?ر کردن خانوادهام کاف?ه !
آمر?کا?ى : اما بق?ه وقتت رو چ?کار م?کنى؟
مکز?کى : تا د?روقت م?خوابم ! ?ک کم ماه?گ?رى م?کنم ! با بچههام بازى م?کنم ! با زنم خوش م?گذرونم ! بعد م?رم تو دهکده م?چرخم ! با دوستام شروع م?کن?م به گ?تار زدن و خوشگذرونى ! خ?صه مشغولم با ا?ن نوع زندگى !
آمر?کا?ى : من تو? هاروارد درس خوندم و م?تونم کمکت کنم ! تو با?د ب?شتر ماه?گ?رى بکنى ! اونوقت م?تونى با پولش ?ک قا?ق بزرگتر بخرى ! و با درآمد اون چند تا قا?ق د?گه هم بعدا اضافه م?کنى ! اونوقت ?ک عالمه قا?ق براى ماه?گ?رى دارى !
مکز?کى : خب ! بعدش چى؟
آمر?کا?ى : بجاى ا?نکه ماهىهارو به واسطه بفروشى اونارو مستق?ما به مشتر?ها م?دى و براى خودت کار و بار درست م?کنى …
بعدش کارخونه راه م?ندازى و به تول?داتش نظارت م?کنى … ا?ن دهکده کوچ?ک رو هم ترک م?کنى و م?رى مکز?کو س?تى ! بعدش لسآنجلس ! و از اونجا هم ن?و?ورک … اونجاس که دست به کارهاى مهمتر هم م?زنى …
مکز?کى : اما آقا ! ا?نکار چقدر طول م?کشه؟
آمر?کا?ى : پانزده تا ب?ست سال !
مکز?کى : اما بعدش چى آقا؟
آمر?کا?ى : بهتر?ن قسمت هم?نه ! موقع مناسب که گ?ر اومد، م?رى و سهام شرکتت رو به ق?مت خ?لى با? م?فروشى ! ا?نکار م?ل?ونها د?ربرات عا?دى داره !
مکز?کى : م?ل?ونها د?ر؟؟؟ خب بعدش چى؟
آمر?کا?ى : اونوقت بازنشسته م?شى ! م?رى به ?ک دهکده ساحلى کوچ?ک ! جا?ى که م?تونى تا د?روقت بخوابى ! ?ک کم ماه?گ?رى کنى ! با بچه ها و زنت خوش باشى ! و …
مکز?ک? نگاه? به مرد آمر?کا?? کرد و گفت : خب من ا?نم که دارم هم?نکارو م?کنم !!!
??سرگشته چو پرگار همه عمر دو?د?م .
آخر به همان نقطه که بود?م رس?د?م??
??شعر? فوق العاده زيبا از اقبال ?هوري :
??د?وانه و دلبسته? اقبال خودت باش
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش
?ک لحظه نخور حسرت آن را که ندار?
راض? به هم?ن چند قلم مال خودت باش
دنبال کس? باش که دنبال تو باشد
ا?نگونه اگر ن?ست به دنبال خودت باش
پرواز قشنگ است ول? ب? غم و منت
منت نکش از غ?ر و پر و بال خودت باش
صد سال اگر زنده بمان? گذران?
پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش??
طراحي اون چيزي نيست که به نظر ميرسه و ما فکر ميکنم و طراحي چيزيه که نشون ميده ما بايد چگونه کار کنيم
معيار کيفيت براي بعضي از مردم فقط محيطي است که در آن زندگي ميکنند ، نه آرزوهايي که دارند
اگه من رو به عنوان اصلاح گر جهاني انتخاب کنند با چکش براي اينکار اقدام ميکنم
تمايز بين رهبر و پيرو نوآوريست
شما نبايد از مشتري بپرسيد که چي ميخوان و به زور اون چيزي رو که ميخوان بهشون بديد ، بايد اون ها رو به سمت چيز هاي نو و جديد سوق بديد
گاهي اوقات شما فقط ميخوايد نوآوري کنيد و نميتوانيد، کاري که ميکنيد اشتباه است . کار بهتر اين است که براي حل مشکل خود به آن اعتراف کرده و از ديگران کمک بخواهيد
تقريبا ، اپل و همچنين دل تنها کساني هستند که فقط براي پول کار نميکنند ، اون ها فقط و فقط براي نو آوري کار ميکنند
بسياري از شرکت هاي موفق کار خود را از کم به زياد شروع کرده اند و شايدم اين انتخاب درست باشه . انتخاب يک مسير کاملا متفاوت از ساير مسير هاست ، براي مثال ما هميشه بر اين باور بوديم و هستيم که اگه در مقابل مشتريان يک محصول ايده آل و تمام استفاده رو بزاريم اون ها هم حاضر ميشن سر کيسه رو شل کنن
ما براي ساخت محصول بعديمون سه سال وقت داشتيم ، براي همين از مشتريامون پرسيديم چه چيزي رو نياز دارن و همچنين چه چيزو رو از ما ميخوان و در نتيجه ما کامپيوتري رو ساختيم که بر حصب گفته هاي مردم بود و اين کار تمام مشترياي ما رو خوشحال کرد ، منظور من اينه که نظر مشتري از همه چيز واجب تره
هيچ کس مردن را دوست ندارد ، حتي افرادي که معتقدن به بهشت ميرن هم از مرگ فرار ميکنن با اين حال مقصد همه ي ما مرگه هيچ کس و ناکسي نتونسته از اون فرار کنه و به اعتقاد من اين همون چيزيه که بايد باشه ، چون مرگ بهترين اختراع زندگي و خداونده ، مرگ عامل تغيير در زندگيه ، پاک کردن دوباره ي ما از گناهان براي قدم گزاردن در راهي جديد ، بالآخره روزي نوبت شماهم ميرسه ، ولي به تدريج ، به نوبت و طولاني ، براي همين نبايد وقت رو از دست بديم ، ببخشيد که اين صحبت ها رو ميکنم ، اما حرف راست گفتن داره
هر بار در حالي که بک محصول، انقلابي به پا ميکند و همه چيز را تغيير ميدهد بايد خوش شانس بود که در اين راه قدم گزارد … اپل بسيار خوش شناس بوده که چنديد محصول انقلابي را فقط براي خود و کار کنان خويش ثبت کرده است
اگر پول دار ترين آدم دنيا نيز بميرد براي من مهم نيست …. براي من مهم اينه وقتي به رختخواب برم که کار بسيار مهمي در طول روز انجام داده باشم
نوآوري به چيزي بيشتر از پول و ثروت ختم ميشود . هنگامي که اپل روي کار آمد ، آي بي ام در حال سودجويي بيشتر بود … نوآوري اينه که مردم به رهبري شما ايمان داشته باشند و شما رو قبول کنند
من از موفقيت مايکروسافت غمگين شدم — من هيچ مشکلي با اون ها ندارم ، اون ها توي قسمت هاي متعددي موفقن . مشکل من اينه که اونها سه برابر نرخ روز جهان محصولاتشون رو ميفروشن
خـوشحالي يك وضعيت خاص ذهـنـي اسـت هـر فـردي درزنـدگي خـود روزهـايي را تجربه نموده كه برايش خوشايندنبوده است. بـه خـوشـحال بـودن فـكر كـنـيــد تا احساس و ظاهر بهتري بدست آوريد. دراين قسمت نكته هايي وجود دارند كه شمارا در اين كار ياري مي نمايند:
1. خوش بين باشيد: بـه زنـدگي با ديـدي مثـبـت نگـاه كـنـيد تـا خـود را بـه دليل احساس انرژي و خوشحالي بسيار زيادي كـه نصيبتان خواهـد شد.
2. ديد وسيعي داشته باشيد:اجازه ندهيد مسائل كوچك شما را آشفته نمايـد. بـراي رسيـدن بـه هـدف خـود پـايدار و مـقاوم باشيد.
3. سپاسگزار باشيد: از ديگران قدرداني كنيد. از همكار خود بخاطر كمكش به شما تشكر كرده و بدليل موفقيت در انـجـام كـارش بـه او تـبريك بـگوييد.
4. از زندگي لذت ببريد: به كارهايي مبادرت نماييد كه از انجام دادن آنها لذت ميبريد، براي خود يك اولويت قائل شده و آنچه را كه دوست داريد انجام دهيد.
5. از جسم خود مراقبت نماييد: خوب بخوريد و ورزش كنيد. به باشگاه رفته و كمي بدويد يـا در يـك بازي ورزشي شركت كنيد.
6. برنامه هاي خود را تغيير دهيد: برنامه هاي روزانه خود را عوض نموده تا انرژي جـديدي پيدا كنيد. مرز مشخصي بين كار و تـفريح ايـجاد نـماييد.
7. با مردم در تماس باشيد: با افراد فاميل و يا دوستان قديمي خود تماس گرفته و از حال آنها باخبر شويد.
8. خلاق باشيد: روزنه اي براي انرژي خلاق خود بيابيد. اگـر زمـاني را براي انـجـام فـعـاليت هاي خلاق اختصاص دهيد، احساسي شادتر و سالم تر خواهيد نمود.
9. براي خود همدمي پيدا كنيد:تقسيم نمـودن تجربيات با كسي كه به او عشق مي ورزيد، خوشحالي شما را افزايش خـواهـد داد.
10. با كسي صحبت نماييد:يكي از دوستان خود را براي هم صحبتي و بيان احساسات و عقايد خود انتـخـاب كـنيد.
11. تخيل كنيد: آرزوها و بلند پـروازي هاي خود را يادداشت نموده و به تدريج آنها را واقعيت بخشيد آنگاه هميشه چـيزهايي بـراي انــتظار كشيدن، و جايي براي متمركز كردن انرژي خود خواهيد داشت.
12. بخشنده باشيد:شايد زمان آن فرا رسيده باشد كه كسـي ( يـا خودتان ) را بخاطر چيزي كه اتفاق افتاده و يا گفتـه شـده مـورد بـخشايـش قـرار دهــيد. بدانيد كه نميـتوانيد زمان را بـه عـقب برگردانيد. شادماني خود را با از ياد بردن نوميدي ها و شكستهاي گذشته دوباره بدست آوريد.
«در دنـياي واقعي نمي توانيم از ديگران انتظار داشته باشيم تا براي ما شادمانـي ايـجـاد كنند.
خوشحالي حالتي از ذهن است كه كاملا ميتواند تحت كنترل شما باشد. »
1-خوددار :اگر شخصي دستهايش را پشت کمر خود قفل کرد اين امر نشان ميدهد که وي خود را بشدت کنترل کرده است .در اين حالت او سعي دارد خشم يا احساس نااميدي را از خود دور کنداين فرد نشان ميدهد که که از اعتماد به نفس بسيار بالايي برخوردار است و ميتواند در حالات مختلف بر خشم يا نااميدي خود غلبه کند در اين حالت بهتر است با اين فرد به آرامي ارتباط برقرار کرد
2-تدافعي:اگر شخص انگشتان دستها به بازو گره خورده باشد اين حالت نشان دهنده حالت تدافعي در برابر حمله غير منتظره و ناگهاني يا بي ميلي براي تغيير چهره شخص است . اگر انگشتها مشت شده باشند حالت بي ميلي شديدتر است در اين حالت بهتر است با آرامش با شخص مورد بحث برخورد شود تا کم کم از حالت تدافعي خود خارج شده و ارتباطي زيبا را شروع کند
3-متفکر:گره کردن دستها به دسته هاي صندلي نشان ميدهد که شخص سعي دارد احساس خود را مهار کند اما قفل کردن قوزک پاها به يکديگر حالت تدافعي است اين حالت شايد بيشتر در مسافران مضطرب هواپيما به هنگام پرواز و فرود ديده شود بسياري از افراد اين حالت را به نوعي رسيدن به تصميمي بزرگ ميدانند اما روانشناسان باليني ميگويند که حتي اضطراب نيز نشانه تفکر فرد است
4-دقيق :وقتي شخص انگشت سبابه خود را روي صورت و بقيه دستش را بصورت گره کرده در پايين صورتش قرار ميدهد يعني که فرد مورد نظر بسيار دقيق است اين حالت نشان ميدهد که شخص با دقت زياد به صحبتهاي شما گوش ميدهد و يک يک کلمات شما را ميسنجد و درعين حال در چهره او حالت انتقادي نيز به چشم ميخورد اما اين انتقاد جنبه دوستانه دارد و شايد بيشتر به منظور برقراري يک ارتباط بين دو نفره است
5-دودلي :انگشتهاي گره شده زير چانه و نگاه خيره نشان دهنده حالت ترديد و دودلي است او به صحبتهاي شما و صحت گفته هايتان ترديد ميکند در اين حالت ممکن است آرنج روي ميز قرار گرفته باشد به گفته برخي روانشناسان نگاه خيره هميشه نشانه دودلي است چرا که ثابت قدم و محکم بودن نگاه انسان را نيز مصمم و با اراده مي سازد شايد چون از نگاه شما ترديد و دودلي آشکار است ديگران براي قدم جلو گذاشتن و دوست شدن با شما ترديد دارند
6-بي گناه :دستهايي که روي سينه قرار گرفته باشند بهترين نمونه براي حالت بي گناهي و درستکاري است اين حالت به عقيده اکثر روانشناسان اثر باقيمانده اي از شکل سوگند خوردن است که در آن دست را روي قلب قرار ميدهند حالت تواضعي که در اين عمل وجود دارد ميتواند به شما بگوييد که اين فرد به رغم آنکه خود به بي گناهيش اذعان دارد ولي نميداند چگونه آنرا به اثبات برساند و در عين حال بسيار مايل است تا دوست صميمي براي بيان آنچه در قلبش ميگذرد داشته باشد
7-مطمئن :دستهايي که به کمر زده ميشود در مردها نشان دهنده آن است که فرد به آنچه ميگويد اعتقاد و اعتماد کامل دارد خانمها هنگامي که دست خود را به کمر ميزنند نشان ميدهند که به آنچه ميگويند اطمينان دارند اما در هر دو مورد اين حالت به ما ميگويد که فرد به هر حال احساس اطميناني در گفته ها و رفتار خود دارد که ميتواند به سادگي اين شرايط را به ديگري نيز منتقل کند
8-مرموز :دستهاي مشت شده در زير چانه نشان ميدهد که شخص نظرياتش را پنهان ميکند و به شما اجازه ميدهد تا صحبت خود را تمام کنيد آنگاه زمانيکه حرفهاي شما پايان يافت در کمال آرامش به شما و نظريات شما حمله ميکند شگرد جالبي است . شخص ابتدا اطمينان شما را جلب ميکند و سپس در نهايت آرامش به شما ميگويد که شما و نظرياتتان را قبول ندارد
9-ظاهرساز :در اين حالت شخص آرام بنظر ميرسد اما اين آرامش پيش از توفان است اين حالتي است که بيشتر روسا بخود ميگيرند تا خود را بگونه اي به زير دستان نزديک کنند و در عين حال جاذبه و جذابيت آنها نيز کم نشود ظاهر سازي معمولا از آن دسته حالتهايي است که در بيشتر افراد ديده ميشود ولي نوع آنها با يکديگر متفاوت است اما به هر حال حالت خوبي از يک فرد براي شروع يک ارتباط محسوب نميشود
10-مالکيت :قرار دادن پاها روي هر چيز (روي صندلي - ميز - سکو و.) نشانه حالت مالکيت است در يک ميز گرد تنها رييس اجازه دارد چنين حالتي داشته باشد و از اين طريق آرامش خود را نشان دهد روانشناسان اين حالت را حالت مالکيت ميدانند که در نهايت به عقيده فرد مورد نظر به موفقيت وي در کارها منجر خواهد شد
11-اعتماد به نفس :تکيه زدن به صندلي در حالتيکه دستها پشت سر قفل شده نشان دهنده اعتماد به نفس قوي است اگر شخصي در اين حالت صحبت ميکند به گفته هاي خود اعتماد دارد و اگر به صحبتهاي شما گوش ميدهد به خود زحمت ندهيد او خود همه ماجرا را ميداند
منظور از رشد اجتماعي اين است که فرد بتواند به راحتي با ديگران ارتباط برقرار کند و رشد و نمو لازم را براي برقراري روابط اجتماعي به دست آورد .بسياري از روانشناسان و جامعه شناسان معتقدند تجاربي که کودک در سالهاي اوليه زندگي در محيط خانواده به دست مياورد زيربناي شخصيت و رفتارهاي بعدي او را شکل ميدهد خانواده در شکل گيري انديشه ها -گرايشها - تمايلات - عادتهاي اجتماعي کودک نقش مهمي دارد
مواردي که در خانواده موجب رشد اجتماعي کودک ميشود شامل موارد زير است :
1-احساس آرامش و امنيت .کودک بايد در خانواده مورد محبت قرار گيرد و احساس امنيت و ارامش کند وقتي مورد محبت قرار گيرد روابط اجتماعي اش تقويت ميشود اما اگر محيط خانواده کودک همراه با ترس و اضطراب باشد کودک احساس حقارت و تنفر کرده و فردي کينه توز و بدبين به بار مي آيد و در روابط اجتماعي دچار ضعف وشکست ميشود
2-کودک بايد بتواند در محيط خانواده استعداد و توانايي هايش را پرورش دهد که اين کار به وسيله بازي -شرکت در تجارب اعضاي خانواده امکان پذير است و همچنين با تشويق از طرف والدين ميتوانند محيط مناسبي را بوجود آورند
3-خانواده نبايد به خاطر عدم توانايي کودک در انجام برخي امور کودک را مورد سرزنش و بازخواست قرار دهد زيرا موجب ميشود کودک در لياقت و توانايي خود شک کند و يا احساس حقارت کند و يا مايوس شود دادن مسوليت بيش از توانايي کودک نه تنها آنان را مرد و زنهاي قدرتمندي نخواهد ساخت بلکه آنان را موجوداتي مايوس و در هم شکسته خواهد ساخت
4-کودک در سالهاي اوليه زندگي تمايل زيادي دارد که ابراز وجود کند و توجه والدين و ساير اطرافيانش را به توانايي ها و استعدادهاي خود جلب کند از اين رو والدين بايد به اين مسله توجه کنند و کارهاي فرزند خود را به ديد حقارت نبينند
5-خانواده نخستين مرکز يادگيري است . احترام به حقوق ديگران - داشتن خصلتهاي نيکو يا زشت -اساس بسياري از باورهاي کودک و. در محيط خانواده ياد ميگيرد
6-رشد استقلال و اعتماد به نفس کودک .کودک بتواند آنچه را که در توان دارد آزادانه انجام دهد .اگر بزرگسالان انتظارات بي جا و بيش از حد توانايي کودک داشته و اجازه فعاليت .تجربه اندوزي.جست و جو و کنجکاوي را به کودک ندهند کودک اعتماد به نفس به دست نمي آورد و خانواده بايد نقش مهمي به عنوان الگو براي کودک بازي کنند و الگو و سرمشق خوبي براي کودک باشند
7-طرز رفتار والدين در رشد و تربيت اجتماعي کودک بسيار موثر است اگر والدين مدام با هم مشاجره کنند و بحث از طلاق و جدايي بزنند به رشد اجتماعي کودک لطمه وارد ميکند و موجب اضطراب و دلهره در کودک ميشود و در آينده ممکن است زمينه انحراف و بزهکاري اجتماعي را در کودک فراهم کند
8-رشد کودک بايد همراه با توانايي هاش متناسب باشد و از کودکي به کودک ديگر فرق ميکند متاسفانه اغلب والدين به سن شناسنامه اي کودک توجه ميکنند و انتظار دارند توانايي هاش را نشان دهد (مثل کودک هم سن و سال خودش ) اما به شرايط روحي و عاطفي و اجتماعي تاثير در توانايي کودک توجه نميکنند
9-گفتار و کردار والدين نيز نقش مهمي دارد وقتي والديني که زياد حرف ميزنند و کمتر عمل ميکنند و وعده و وعيد ميدهند و عمل نميکنند کودکان نيز مشاهده ميکنند و ياد ميگيرند اين کودکان در گفتار و عمل خود قاطع و صادق نيستند و به تزل روحي و عدم تصميم گيري و انحراف در گفتار و عمل دچار ميشوند
در کنار ساير عوامل آموزشي و تربيتي، بانشاط بودن روند آموزشي و کادر آموزشي اثرات قابل توجهي بر فراگيران و هنرجويان باقي مي گذارد، واحد آموزشي بزرگ، زيبا و سرسبز حقيقتا يادگيري را آسان مي کند و نشاط و شادابي را براي هنرجويان به ارمغان مي آورد.
به يقين بسياري از تنش هاي موجود و درگيري هاي فردي و بدخلقي بين هنرجويان بيشتر به فضاي کوچک محيط و راهروهاي باريک و کلا س هاي تنگ و محدود در ارتباط است.
اميد است با استعانت از الطاف الهي، زمينه بهره مندي بيشتر از تاثير فرهنگي فضاي آموزشي فراهم آيد و مدارس کشور متناسب با اهداف تمدن اسلا مي قابليت تربيت انسان هاي آگاه، مومن، متفکر، خلا ق و صالح را در پرتو تعاليم انسان ساز مکتب توحيد کسب کنند و فرزندان اين مرز و بوم با بردوش گرفتن پرچم پرافتخار جمهوري اسلا مي، رسالت ملي و جهاني خويش را ايفا نمايند.
يکي از ويژگي هايي که خداوند متعال در خلقت انسان به وديعه نهاده است ويژگي زيبايي جويي است. انسان فطرتا زيبايي خواه است و از زيبايي ها لذت مي برد.
در بين اقشار مختلف جامعه، کودکان و نوجوانان بيش از سايرين از زيبايي هاي ظاهري لذت برده و از لطافت آن بهره مند مي شوند. روح لطيف و فطرت پاک جوانان و نوجوانان بيش از ديگران پذيراي زيبائي ها و ارزش هاست.
نقاش و رنگ آميزي براي هنر جويان و دانش آموزان جذاب و شادي آور است و آنان افکار و عواطف خويش را از طريق نقاشي متجلي مي سازند.
دانش آموزان وقتي وارد مدرسه مي شوند در مدرسه نيز به دنبال زيبايي مي گردند و جذب زيبائي ها مي شوند.
لذا در آموزش و پرورش نوين، بادرک ضرورت توجه به اين نياز عاطفي و رواني هنرجويان برگسترش زيبايي و استفاده ازهنر و فعاليت هاي هنري تاکيد مي شود.
هنر و خلا قيت در کارگاه اين قابليت را دارند که به عنوان ابزار و روش تربيتي و آموزشي مورد بهره برداري قرارگيرند و ناقل پيام هاي آموزشي و تربيتي به جوانان و نوجوانان باشند.
بسياري از پيام هاي مهم مديريتي را مي توان با استفاده از برنامه هاي هنري درکارگاه هاي مختلف به صورت مستقيم يا غير مستقيم به هنر جويان عرضه کرد.
انواع برنامه هاي هنري نظير نقاشي، سرود، قصه، داستان، تئاتر و نمايش، هنرهاي دستي شامل مجسمه سازي سراميک، سفالگري و. درسنين مختلف براي دانش آموزان و هنر جويان بسيار جذاب هستند وهر يک از آنها مي تواند در زمينه شاداب سازي مدرسه و تعليم و تربيت وتکوين شخصيت نسل جوان موثر واقع شوند.
يک فواره درحوضچه مدرسه، درختان سرسبز، تميزي محيط، رنگ ديوار ها، تهويه لا زم در کارگاه ها و. مي تواند زيبايي و شادابي لا زم را براي مدرسه به ارمغان بياورد.
ايجاد محيطي جذاب به طوري که بتواند به شکل غير رسمي حس يادگيري، تحقيق، خواندن و گوش دادن را بر انگيزد.
تشکيل جلسات شعر خواني، برگزاري نمايشگاه کتاب و عکس ، اجراي نمايش و اجراي موسيقي زنده در مدرسه و تشکيل سمينارها و همايش و ساير فعاليت هاي علمي و عملي، هنري و فرهنگي مي تواند در شاداب سازي مدرسه نقش مهمي را ايفا کند.
تماشاي فيلم، بازي شطرنج و برنامه هاي اردويي ديگر را مي توان نام برد، همه اين فعاليت ها براي اين است که محيط مدرسه زيبا، دلچسب، راحت و شاد و بدون کسالت باشد تا براي دانش آموزان ايجاد انگيزه کند.
به طور کلي زيبايي و نشاط ايجاد آرامش و شادابي در مخاطب مي کند و آرامش روان و انبساط خاطر، زمينه فراگيري را مساعدتر مي سازد و زمينه را براي حضور فعال و با نشاط دانش آموزان در محيط تعليم و تربيت مساعد مي کند.
شاداب سازي در محيط هنرستان با توجه به خصوصيات فردي و ميزان علا قمندي هنرجويان مي تواند با ساير دانش آموزان مدارس مقداري متفاوت باشد.
از آنجايي که هنرستان ها محل آموزش عملي مي باشد، فعاليت هاي يدي هنرجويان مي تواند نقش بسزايي در رشد و تعالي فرد ايفا کند، لذا فضاهاي موجود در کارگاه ها با وجود امکانات و تجهيزات مي تواند ارتباط مستقيم و تاثيرگذاري باشد.
اگر محوطه کارگاه ها را با رنگ هاي گرم از جمله نارنجي، کرم، شکلا تي و. و همچنين تجهيزات کارگاهي با رنگ سبز و ماشين آلا ت پرخطر مثل ماشين تراش ها، فکاري، ريخته گري و. که هر لحظه امکان خطر وجود دارد استفاده شود، مي تواند زمينه خطر را به حداقل رساند و هم فضاي با نشاط ايجاد کرد.
نور در محيط کارگاه و آموزش مي تواند در ايجاد بالا بردن روحيه، مدت زمان کاري و نوبت کاري نقش مهمي ايجاد کند.
به يقين محيط هايي که از نور کم يا مصنوعي استفاده مي کنند زمينه رخوت، سستي، دلسردي و بهانه گيري را براي هنرجويان ايجاد مي کند.
در کارگاه هايي که از ريخته گري، مواد مذاب استفاده مي کنند مواد دي اکسيد کربن موجب اختلا ل در تنفس و بيماري هايي همچون سل مي شود، همينطور گرد و غبار در کارگاه هاي ساختمان، سراميک، سفالگري مي تواند ايجاد بيماري فوق را شامل شود.
پس تغييرات در هواي موجود در کارگاه ها مي تواند در بالا بردن کيفيت آموزشي نقش بسزايي داشته باشد. امروزه در عصر ارتباطات نيازهاي آموزشي براي فرد ياد گيرنده وجود مربي و تجهيزات و ماشين آلا ت نيست بلکه اطلا عات و آگاهي ها مي تواند در شادابي و ايجاد انگيزه و رغبت در بين يادگيرندگان نقش اساسي داشته باشد.
اگر مديريت بتواند رايانه اي تدارک ببيند و در کارگاه ها آخرين اطلا عات موجود در جهان که ارتباط کاري با کارگاه را داشته باشد تهيه و توسط عالم درسي به هنرجويان منتقل کند نوعي ي فردي و فکري ايجاد نموده است.
آموزش مجازي مي تواند روحيه پرسشگري و نياز را در هنرجويان ايجاد کند، لذا بهتر است دروس تئوري تخصصي و کارگاه ها را همسو با اينترنت برپا کرد.
متاسفانه، فاصله موجود بين آنچه که در کتب درسي تدوين شده است با آنچه که در محيط حرفه اي بازار کار داخلي و جهاني وجود دارد تفاوت فاحشي وجود دارد.
همه کساني که حمله قلبي را تجربه کرده اند، نگراني هاي قابل درکي در مورد وضعيت سلامت خود بعد از اين عارضه دارند.
خبر خوب اين است که با اتخاذ يک شيوه زندگي سالم از جمله رژيم غذايي مناسب، ورزش منظم براي کنترل وزن بهتر و تماس منظم با پزشک، مي توان فشار خون، کلسترول بالا و قند خون بالا را براي بهبود سلامت قلب، کنترل کرد.
به تمام بيماران بعد از تجربه اولين حمله قلبي، توصيه مي شود فعال و آگاه بوده و در انجام حرکات ورزشي محتاط باشند اما نترسند! چون ورزش يکي از بهترين کارهايي است که بعد از حمله قلبي براي تقويت قلب و حفظ سلامت کلي بدن مي توان انجام داد.
شرکت در برنامه هاي توانبخشي: يکي از بهترين راه ها براي حفظ فعاليت بدني بعد از حمله قلبي، شرکت در برنامه هاي توانبخشي قلبي تحت نظارت است. برنامه هاي توانبخشي قلبي يک رويکرد چند رشته اي براي بهبود وضعيت بيمار است. اين برنامه ها شامل تربيت بدني، برنامه هاي روان پزشکي و تغذيه اي است. به تدريج با افزايش سطح تمرينات توانبخشي، به بيمار اين اعتماد به نفس بازگردانده مي شود که چطور با خيال راحت فعاليت هاي روزمره زندگي را از سر بگيرد.
انتخاب ورزش هاي مناسب براي تمام بدن: ورزش بعد از حمله قلبي مي تواند منجر به تقويت قلب شود. البته بايد ورزش هاي مناسب را براي افزايش انرژي، کنترل وزن و کاهش استرس انتخاب کرد. بهترين ورزش براي قلب، تمرينات هوازي با استفاده از کل بدن است؛ شامل پياده روي، دو چرخه سواري و شنا. بيماران همچنين ممکن است تمريناتي براي افزايش قدرت، تعادل و انعطاف پذيري را نيز دنبال کنند.
رعايت سرعت در ورزش: طبيعي است که انجام فعاليت بدني بعد از حمله قلبي با خستگي همراه باشد. براي همين به بيماران استراحت و خواب کافي در دوران بهبودي توصيه ميشود. داشتن چرت بعد از ظهر نيز مهم است. پزشک شما انجام يک برنامه ورزشي تدريجي شامل 10 تا 30 دقيقه سه بار در هفته را توصيه خواهد کرد. تعداد و طول مدت حرکات ورزشي بايد کاملا تدريجي باشد.
اجتناب از بلند کردن اجسام سنگين: هل دادن، کشيدن، يا بلند کردن اجسام سنگين در شش تا 12 هفته اول بعد از حمله قلبي را بايد کاملا فراموش کرد. پزشک شما ممکن است شما را براي اجتناب از انجام تمرينات ايزومتريک راهنمايي کند. اين نوع ورزش ها ممکن است منجر به افزايش ناگهاني فشار خون و ضربان قلب شود.
انجام محتاطانه کارهاي خانه: کارهاي خانگي مي تواند در طول دوره توانبخشي يک نوع ورزش محسوب شود اما اقدامات خانگي بايد امن باشند و درست مانند ورزش شدت و سرعت آنها تدريجي باشد. به طور کلي در شش هفته اول بعد از حمله قلبي، از بلند کردن اجسام سنگين بايد به شدت خودداري شود.
توجه به علائم هشدار دهنده: پس از تجربه حمله قلبي، شما بايد از علائم قلبي که شايد تجربه کنيد، آگاه باشيد و آنها را به پزشک تان اطلاع دهيد. در طول هر نوع فعاليت توانبخشي، اگر شما تجربه اشکال در تنفس، درد قفسه سينه، سرگيجه، تهوع، عرق سرد و يا ضربان قلب نامنظم را داشتيد، بايد فعاليت خود را متوقف کرده و با پزشک تان تماس بگيريد. اين علائم شايد شما را مجبور کند تحت يک برنامه توانبخشي تحت نظارت مستقيم قرار بگيريد.
اين جمله رو همه مون بارها و بارها شنيديم و قبولش هم داريم.
مهمترين قدم و اولين قدم براي انجام دادنِ هر کاري قدم اول و برداشتن است.
روابط هم اولين قدم براي وارد شدن به مسيرِ موفقيت هست.
وقتي روابطت رو با افرادي که پيش از اين باهاشون وقتت رو سپري ميکردي قطع ميکني و توجه و تمرکزت رو معطوفِ هدف و خواسته هات ميکني.جهان افرادي رو وارد زندگيت ميکنه که با اهدافِ تو هم راستا هستن.
براي مثال:
تا وقتي تو زمينه فروش پوشاک فعاليت ميکني،به مغازه تو افرادي رفت و آمد ميکنن که به دنبالِ پوشاک هستند.يا خريدارِ پوشاکند و يا فروشنده هستند و به دنبالِ مشتري براي فروش اجناسشون هستند.
اگر اجناسِ مغازه رو جمع کني و از فردا مغازه تو تبديل کني به يک بنگاهِ معاملاتِ ملکي،بعد از اين ديگه مشتريهايي که به تو مراجعه ميکنند به دنبال پوشاک نخواهند بود.بلکه براي خريد يا فروش ملک به تو مراجعه ميکنند.
وقتي افکارِ درونِ ذهنت رو عوض کني و ديگه به صحبتها و روابط قبلي که داشتي توجه نکني و چيزهاي جديدي ببيني و بشنوي و توجه کني،روابط تو هم عوض خواهد شد.
مادامي که افکارِ درونِ ذهنت رو عوض نکني و دور نريزي ذهنت نميتونه پذيراي افکارِ جديد باشه.
جهان در هر لحظه به افکار ما جواب ميدهد
در جهان هستي شگفتيهاي بسياري وجود دارد که بسياري از آنها مرموز و حل نشده باقي ماندهاند. عمر اکثر ما هم ممکن است به کشف علل اصلي اين رازها قد ندهد.
در زير 10 نمونه از کشفهاي عجيب دنيا که هيچ توضيحي براي آنها وجود ندارد را برايتان معرفي کردهايم.
1- پرندگان Moa
موآ پرندههايي بودند که توان پرواز نداشتند و بومي نيوزيلند بشمار ميرفتند. اين پرندهها در حوالي سال 1500 ميلادي به طور کامل منقرض شدند. افسانهاي وجود دارد که ميگويد اين پرندهها توسط اهالي قبيله مائوري به طور کامل شکار شدهاند و همين سبب انقراض اينگونه پرندهها شده است.
پيرو يک ماموريت اکتشافي در قرن بيست ميلادي، دانشمندان با سرپنجه يک پرنده بسيار عظيمالجثه مواجه ميشوند که معلوم نيست چرا و چگونه در طول قرنها به بهترين شکل ممکن سالم مانده است.
شايد جالب باشد بدانيد پرندگان موآ گردني کشيده و وزني نزديک به 230 کيلوگرم داشتهاند و تنها پرندههايي بودند که هيچ رد و اثري از بال در آنها نبود. اين پرندهها گياهخوار بودند.
2- مجموعه معابد Saksaywaman در پرو
در کشور پرو معابد سنگي بينظيري وجود دارد که به طرز عجيب و غيرقابل باوري بدون هيچ ملات و گل و آهکي روي هم چيده شده و در جاي خود ثابت شدهاند. ساختار اين سازهها فوقالعاده است و بعضا حتي يک ورق نازک کاغذ را هم نميتوان در فاصله ميان سنگها گذاشت. از اينها عجيبتر اينکه سطح همه سنگها صاف و صيقلي است و لبههاي آنها گرد شده است. چطور ممکن است چندين قرن پيش انسان توان چنين کاري را داشته باشد!
3- دروازه خورشيد در بوليوي
دروازه خورشيد در شهر باستاني و مرموز تيواناکو در کشور بوليوي واقع شده است. برخي باستانشناسان بر اين باور هستند که اين سازه دروازه امپراتوري عظيمي در هزاره اول قبل از ميلاد مسيح بوده است. تاکنون هيچکسي نتوانسته کشف کند معني نوشتههاي روي اين سردر چيست. شايد اين مکتوبات بتوانند رازهاي باستانشناسي و ستارهشناسي زيادي را براي انسان برملا کنند.
4- غارهاي لونگيو در چين
اين غارهاي ماسهسنگي دستکند هستند، يعني به دست انسان حفاري شدهاند. به سرانجام رساندن چنين کار سخت و طاقتفرسايي به هزاران نفر آدم نياز دارد. متاسفانه در هيچ کجاي تاريخ در مورد روش حفر اين غارها يا افراد و تجهيزاتي که براي حفاري استفاده شدهاند هيچ مدرک و سندي وجود ندارد. همين باعث شده تا غارهاي Longyou چين يکي از کشفهاي سربهمهر جهان باقي بمانند.
5- هرمسنگ ناقص در مصر
ستون سنگي هرمي ناقص در واقع يک ستون سنگي گرانيتي سرخرنگ است که قرار بوده به طور سالم از دل کوه بيرون کشيده شود. کارگران حفاري مصري قديم اقدام به حفر آن از سه سمت براي آمادهسازي و مهيا کردن آن براي بيرون آوردنش ميکنند. اما پس از اتمام حفاري متوجه ميشوند در سنگ يک شکاف وجود دارد که اين سنگ را براي کاري که نياز داشتند، بدرد نخور ميکرد، به همين خاطر کارگران کار را براي تکميل و بيرون آوردن سنگ متوقف کردند. اندازه اين سنگ سرسامآور است.
6- شهر زير آبي Yonaguni در ژاپن
اين شهر بينظير و شگفتآور به طور تصادفي توسط يک معلم غواصي به نام Kihachiro Aratake کشف شد. اين شهر که کاملادر زير آب قرار دارد همه دانشمندان جهان را به حيرت واداشته است و هيچ فرد يا گروهي فرضيه مشخصي براي آن ندارند. گفته ميشود قدمت سنگهاي به کار رفته در سازههاي اين شهر به 10 هزار سال پيش باز ميگردد، يعني خيلي سال قبل از اينکه اهرام مصر ساخته شوند. شماري از باستانشناسان بر اين باور هستند در زمان ساخت اين شهر، انسانها در غار زندگي و از ريشه گياهان يا گوشت شکار حيوانات تغذيه ميکردند؛ بنابراين چنين افرادي توانايي و دانش لازم براي ساخت يک شهر سنگي را نداشتند.
برخي بر اين باور هستند که اگر اين شهر يادگاري از تمدنهاي گذشته باشد، توسط انسانهاي پيچيده و بسيار پيشرفتهاي ساخته شده است که اين حدس هم چندان منطقي به نظر نميرسد.
7- موهنجو دارو (تپه مردگان) در پاکستان
علت نابودي اين شهر چندين دهه است که براي بسياري از کارشناسان و دانشمندان همچون راز سر به مهر است. در سال 1922 ميلادي يک باستانشناس هندي به نام آر. دي. بانرجي ويرانههاي باستاني بر روي يکي جزاير در رودخانه ايندوس را کشف کرد. اولين سوالي که با ديدن عظمت اين شهر به ذهن ميرسد اين است که چطور چنين شهر بزرگي با خاک يکسان شده است؟ بر سر مردم و ساکنين اين شهر چه بلايي آمده است. براي هيچ کدام از اين سوالات، هنوز پاسخ شفافي وجود ندارد.
بد نيست بدانيد که تپه مردگان، نام پايتخت تمدن دره سند در 2600 (پيش از ميلاد) بودهاست. اين شهر باستاني امروزه در ايالت سند پاکستان قرار دارد که تا قبل از جدايي پاکستان متعلق به هند بود. ويرانههاي شهر موهنجودارو، در 405 کيلومتري شمال کراچي واقع است. اين اثر باستاني شاهد بلامنازعي است بر عظمت تمدني که از 5000 سال پيش در دره ايالت سند شکوفا شد.
8- L’Anse aux Meadows در کانادا
اين سايت باستانشناسي در کانادا يکي از ستگاههايي است که حدود يکهزار سال پيش توسط وايکينگها کشف شد. وجود اين اقامتگاهها ثابت ميکند که دريانوردهاي اسکانديناوي خيلي قبل از تولد کريستف کلمب پايشان به آمريکاي شمالي باز شده بود.
9- تونلهاي باقي مانده از عصر حجر
کشف شبکه وسيعي از تونلهاي زيرزميني که در سرتاسر اروپا گستره است و از اسکاتلند تا ترکيه ادامه دارد ثابت ميکند انسانهاي اوليه فقط شکارچي نبودهاند. اين در حاليست که هدف از حفر اين تونلها همچنان در هالهاي از ابهام باقي مانده است. برخي بر اين باور هستند که اين تونلها براي در امان ماندن از دست شکارچيها حفاري شدهاند. اما شماري ديگر ميگويند انسانهاي اوليه از اين تونلها براي مسافرتهاي امن و در امان ماندن از شرايط جوي بد استفاده ميکردند.
10- گلولههاي سنگي کاستا ريکا
مساله شگفتانگيز در مورد کرههاي سنگي کاستا ريکا فقط شکل آنها نيست بلکه خاستگاه و هدف اين سنگها هم مبهم است. اين سنگها نخستين بار در دهه 1930 ميلادي توسط کارگراني پيدا شد که مشغول پاکسازي جنگل از کشت موز بودند.
قطر اين سنگهاي کروي از چند سانتيمتر تا بيش از 2 متر ميرسد. تقريبا جنس همه اين کرهها از سنگي آذرين و سخت به نام گرانوديوريت است. شمار اين سنگها بيش از 300 عدد است
ميوهاي که دو برابر ليمو شيرين ويتامين دارد! باورتان ميشود که کيوي اين همه خاصيت داشته باشد؟ با مجله دلتا همراه باشيد.
کيوي يک انگور بزرگ، ترش و پشمالو است که البته به آن انگور فرنگي چيني هم ميگويند. انار، موز، نارنگي، پرتقال يا کيوي؟ انتخاب شما کدام است؟ اين ميوه ترش و سبز رنگ، دوست پوست، مو و زيبايي شما است؛ از اين ميوه شيک و خوشمزه ميتوانيد در انواع ژله و دسر هاي خانگي و حتي اسموتي ها استفاده کنيد؛ مثلا ترکيب اسموتي ليمو، سيب ترش و کيوي يک گزينه خوشمزه و عالي است؛ نظر شما درباره اين ميوه و خاصيت هاي آن چيست؟ با مجله دلتا همراه باشيد.
کيوي ؛ مسافري از چين
ميوه کيوي از کجا ميآيد؟ درباره تاريخچه اين ميوه چه ميدانيد؟ کيوي يا انگور فرنگي چيني ميوه بومي دره چانگ کيانگ چين است و کاشت آن به اواخر قرن نوزدهم بر ميگردد. بهتر است اين گونه بگوييم که کيوي، ميوه ملي چين محسوب ميشود و چيني ها از اين ميوه براي تهيه توني ( نوعي غذاي مخصوص ) استفاده ميکردند. در سال 1963، اين ميوه کرک دار و پشمالو براي نخستين بار به هندوستان معرفي شد.
خواص کيوي ؛ ميوه زيبايي براي پوست
تا به حال ماسک کيوي را امتحان کردهايد؟ اين ميوه دوست پوست و موي شما است؛ همان ويتامين E موجود در اين ميوه براي شادابي پوست و موي شما کافي است؛ جالب است بدانيد که کيوي دو برابر ليمو شيرين ويتامين C دارد. اصلا اين ميوه زيبايي با پوست و موي شما چه ميکند؟ با ما همراه باشيد.
شادابي پوست با ويتامين هاي کيوي
کيوي حاوي مواد مغذي مناسب براي پوست مانند ويتامين C ، E و آنتي اکسيدان است؛ اين مواد براي تقويت، شادابي و جوانسازي پوست بسيار ضروري هستند. ويتامين E موجود در اين ميوه، پوست را مرطوب نگه ميدارد. اين ماده براي بازسازي سلول هاي پوست گزينه بسيار مناسبي است.
کلاژن سازي
کلاژن يک پروتئين است که براي سفتي و انعطافپذيري پوست لازم و ضروري است؛ ويتامين C هم به وفور در اين ميوه يافت ميشود و يک ماده ضروري ديگر براي توليد کلاژن است؛ تمام اين ويتامين ها دست به دست هم ميدهند تا شما زيبا تر شويد.
پاکسازي پوست از جوش و آکنه
اسيد هاي چرب امگا 3 در کيوي در برابر بيماري هاي پوستي و سرطان از بدن محافظت ميکنند. همچنين اين ميوه به حفظ غشاي سالم سلولي کمک ميکند؛ يک ماده ضد التهاب طبيعي براي مبارزه با جوش و آکنه ميخواهيد؟ کيوي بخوريد. اين ميوه تمام منافذ پوست را پاکسازي ميکند.
مبارزه با تيرگي دور چشم
يک ورقه کيوي را روي چشم هاي خود بگذاريد و 10 تا 15 دقيقه استراحت کنيد؛ سپس کيوي را از روي صورت برداريد و صورت خود را با آب معمولي بشوييد؛ انجام اين کار به طور مداوم به روشن شدن حلقه هاي تيره چشم کمک ميکند.
فوايد کيوي براي مو
زيبايي هم يک نوع بيمه است؛ مخصوصا اگر مربوط به پوست و موي شما باشد؛ همانطور که گفتيم کيوي سرشار از ويتامين C و E است و جلوي ريزش موي شما را ميگيرد؛ اگر اگزما، شوره سر يا اختلال پوستي داريد، اين ميوه را به صورت خوراکي يا ماسک استفاده کنيد؛ اين کار التهاب پوستي موي شما را کم ميکند؛ همچنين، مس موجود در کيوي، رنگ طبيعي مو را حفظ کرده و از سفيد شدن زود هنگام آن جلوگيري ميکند.
خواص کيوي براي مقابله با بيماري ها
افسرده هستيد؟ يبوست داريد؟ زيبايي بيشتري ميخواهيد؟ بسياري از اين مسائل با رژيم ميوه يا همان ميوه درماني و آن هم با مصرف کيوي آبدار، ترش و خوشمزه قابل حل است؛ امتحان کنيد؛ با فوايد کيوي بيشتر آشنا شويم.
سلامت قلب
اين ميوه به سلامت قلب شما کمک ميکند. ميوه کيوي کلسترول ندارد و حاوي پتاسيم (312 ميلي گرم در هر 100 گرم) است که به رقيق شدن خون و رفع ه آن کمک ميکند؛ در نتيجه، فشار خون در رگ ها کم ميشود. اين ميوه، سطح HDL خون را نيز بالا ميبرد.
کيوي ؛ ميوه ضد سرطان
براي جلوگيري از سرطان، کيوي را در رژيم غذايي خود بگنجانيد؛ اين ميوه، سرشار از ويتامين C است که راديکال هاي آزاد سرطاني را مهار ميکند.
بهبود دستگاه گوارش
شايد اولين گزينه در زمان دل درد و زماني که غذايتان هضم نشده است، عرق نعناع باشد؛ بهتر است بدانيد که اين ميوه يک پروبيوتيک طبيعي است که باعث هضم غذا و عملکرد مناسب دستگاه گوارش ميشود. درواقع، اين ميوه گرمسيري اکتينيدين دارد، آنزيمي که پروتئين ها را ميشکند و به هضم غذا کمک ميکند.
درمان سرفه، گلو درد و آلرژي دهاني
مصرف بيش از حد اين ميوه ممکن است باعث احساس خارش، سوزش در دهان، ورم لب ها و زبان شود. در بعضي موارد هم ممکن است، منجر به آسم، بثورات يا خارش شديد پوستي شود.
مصرف ويتامين C موجود در اين ميوه معمولا به افرادي که دچار بيماري هاي تنفسي مانند آسم يا سرفه مزمن هستند، توصيه ميشود؛ بنابراين با ترکيب اين ميوه با ليمو ميتوانيد سرماخوردگي خود را کنترل و درمان کنيد.
کنترل ديابت و قند خون
شاخص گليسمي کيوي به شدت پايين است و اين از افزايش ناگهاني سطح قند خون جلوگيري ميکند. به علاوه، کيوي حاوي اينوسيتول است، آنزيمي که به کنترل سطح قند خون کمک ميکند.
کيوي ؛ ميوه لاغري
در هر 100 گرم کيوي فقط 55 کالري وجود دارد که البته مزه ترش و شيرين متمايز آن ميتواند دلخواه افراد بسياري باشد. اين ميوه، حاوي فيبر حل شدني است که باعث کاهش گرسنگي و احساس سيري در فرد ميشود؛ درنتيجه شما را لاغر ميکند.
ملين طبيعي
اين ميوه يک ملين طبيعي است که به عنوان يک گزينه درماني مناسب براي رفع يبوست شناخته ميشود. مطالعات متعددي، ثابت کردند که خوردن دو عدد کيوي در روز براي حرکات منظم روده بسيار مفيد است.
ميوه نشاط آور
حتي عطر و بوي اين ميوه هم ميتواند شما را آرام و شاد کند. اين ميوه مثل زعفران عمل ميکند و روحيه شما را تغيير ميدهد. اگر مشکل کم اشتهايي يا کمبود خواب داريد که دقيقا روي خلق و خوي شما اثر ميگذارد؛ تا افسرده نشديد، اين ميوه را در رژيم غذايي خود بگنجانيد.
درمان پوکي استخوان
اين ميوه مقدار بالايي ويتامين K و کلسيم دارد؛ مواد معدني که براي سلامت استخوان ها ضروري هستند. با گنجاندن اين ميوه در رژيم غذايي خود براي هميشه با پوکي استخوان خداحافظي کنيد.
درمان مشکلات کبد
کيوي يکي از بهترين گزينه هاي خوراکي براي افراد مبتلا به مشکلات کبدي است. اسموتي اين ميوه با ليمو و پرتقال، ويتامين C بيشتري دارد که کبد را پاکسازي ميکند.
کيوي ؛ ميوه مناسب براي تغذيه کودکان
اين ميوه انتخاب مناسبي براي تغذيه کودکان است. مواد مغذي موجود در اين ميوه مثلا مقدار بالاي ويتامين C و ديگر مواد معدني ضروري مانند کلسيم، منيزيم، آهن و سديم ميتواند براي تغذيه کودکان در حال رشد بسيار مفيد باشد.
مضرات مصرف بيش از حد کيوي
اين ميوه با تمام خاصيت هايش ميتواند در صورت افراط و تفريط، مشکلات و بيماري هاي خاصي هم ايجاد کند؛ بنابراين در مصرف آن زيادهروي نکنيد.
مشکلات گوارشي
در برخي موارد خاص، مصرف بيش از حد کيوي ممکن است باعث استفراغ و حالت تهوع در فرد شود.
قهرمان افسانه اي تنيس
هنگامي که تحت عمل جراحي قلب قرار گرفت، با تزريق خون آلوده، به بيماري ايدز مبتلا شد.
طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هايي محبت آميز برايش فرستادند.
يکي از دوستداران وي در نامه خويش نوشته بود: "چرا خدا تو را براي ابتلا به چنين بيماري خطرناکي انتخاب کرده؟"
آرتور اش، در پاسخ اين نامه چنين نوشت:.
در سر تا سر دنيا
بيش از پنجاه ميليون کودک به انجام بازي تنيس علاقه مند شده و شروع به آموزش مي کنند.
حدود پنج ميليون از آن ها بازي را به خوبي فرا مي گيرند.
از آن ميان قريب پانصد هزار نفر تنيس حرفه اي را مي آموزند
و شايد پنجاه هزار نفر در مسابقات شرکت مي کنند
پنج هزار نفر به مسابقات تخصصي تر راه مي يابند.
پنجاه نفر اجازه شرکت در مسابقات بين المللي ويمبلدون را مي يابند.
چهار نفر به مسابقات نيمه نهايي راه مي يابند.
و دو نفر به مسابقات نهايي.
وقتي که من جام جهاني تنيس را در دست هايم مي فشردم هرگز نپرسيدم که "خدايا چرا من؟"
و امروز وقتي که درد مي کشم، باز هم اجازه ندارم که از خدا بپرسم :"چرا من؟"
*اتفاق جالبي که در اتوبان اصفهان رخ داده: همشهري اصفهاني ما توي اتوبان با سرعت 180 کيلو متر در ساعت مي رفته که پليس با دوربينش شکارش مي کند و ماشينش رو متوقف مي کند. پليس مياد کنار ماشين و ميگه گواهينامه و کارت ماشين !
اصفهاني با لهجه ي غليظي ميگه :من گواهينامه ندارم.اين ماشينم مالي من نيست کارتا ايناشم پيشي من نيست
*من صاحب ماشينا کشتم ا جنازاشم انداختم تو صندوق عقب.چاقوشم صندلي عقب گذاشتم.حالاوم داشتم ميرفتم از مرز فرار م که شوما منو گيريفتين
*مامور پليس که حسابي گيج شده بود بي سيم مي زنه به فرماندش و عين قضيه رو گزارش ميدهد و در خواست کمک فوري مي کنه فرمانده اش هم به او مي گه که کاري نکند تا او خودشو برسونه
*فرمانده در اسرع وقت خودشو به محل مي رسوند و به راننده اصفهاني مي گويد
*اقا گواهينامه؟
*اصفهاني گواهينامه اش رو از تو جيبش در مياره و به فرمانده مي دهد.
*فرمانده مي گه اقا کارت ماشين؟
*اصفهاني کارت ماشين که به نام خودش بوده در مياره و مي دهد به فرمانده
*فرمانده که روي صندوق عقب چاقويي پيدا نکرده عصباني دستور مي دهد تا راننده در صندوق عقب را باز کند.
*اصفهاني در صندوق رو باز مي کند و فرمانده مي بينه که صندوق هم خاليست
*فرمانده که حسابي گيج شده بود به اصفهاني ميگه "پس اين مامور ما چي ميگه؟
*اصفهاني مي گويد:چي ميدونم والا جناب سرهنگ.لابد الانم مي خواد بگه من 180 تا سرعت مي رفتم*
يکروز وقتى کارمندان به اداره رسيدند، اطلاعيه بزرگى را در تابلوى اعلانات ديدند که روى آن نوشته شده بود: «ديروز فردى که مانع پيشرفت شما در اين اداره بود درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشييع جنازه که ساعت 10 در سالن اجتماعات برگزار مىشود دعوت مىکنيم.»در ابتدا، همه از دريافت خبر مرگ يکى از همکارانشان ناراحت مىشدند امّا پس از مدتى، کنجکاو مىشدند که بدانند کسى که مانع پيشرفت آنها در اداره مىشده کي بوده است.
اين کنجکاوى، تقريباً تمام کارمندان را ساعت10 به سالن اجتماعات کشاند. رفته رفته که جمعيت زياد مىشد هيجان هم بالا مىرفت. همه پيش خود فکر مىکردند: «اين فرد چه کسى بود که مانع پيشرفت ما در اداره بود؟ به هر حال خوب شد که مرد!»
کارمندان در صفى قرار گرفتند و يکى يکى نزديک تابوت مىرفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مىکردند ناگهان خشکشان مىزد و زبانشان بند مىآمد. آينهاى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مىکرد، تصوير خود را مىديد. نوشتهاى نيز بدين مضمون در کنار آينه بود: «تنها يک نفر وجود دارد که مىتواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نيست جزء خود شما. شما تنها کسى هستيد که مىتوانيد زندگىتان را متحوّل کنيد.
شما تنها کسى هستيد که مىتوانيد بر روى شادىها، تصورات و موفقيتهايتان اثر گذار باشيد. شما تنها کسى هستيد که مىتوانيد به خودتان کمک کنيد.زندگى شما وقتى که رئيستان، دوستانتان، والدينتان، شريک زندگىتان يا محل کارتان تغيير مىکند، دستخوش تغيير نمىشود. زندگى شما تنها فقط وقتى تغيير مىکند که شما تغيير کنيد، باورهاى محدود کننده خود را کنار بگذاريد و باور کنيد که شما تنها کسى هستيد که مسئول زندگى خودتان مىباشيد. مهمترين رابطهاى که در زندگى مىتوانيد داشته باشيد، رابطه با خودتان است.
خودتان را امتحان کنيد. مواظب خودتان باشيد. از مشکلات، غيرممکنها و چيزهاى از دست داده نهراسيد. خودتان و واقعيتهاى زندگى خودتان را بسازيد. دنيا مثل آينه است. انعکاس افکارى که فرد قوياً به آنها اعتقاد دارد را به او باز مىگرداند. تفاوتها در روش نگاه کردن به زندگى است.»
اگر اين قسمت را بخوانيد برايتان جالب خواهد بود و بيشتر به رياضي علاقمند مي شويد:
هر عددي دوست داريد در نظر بگيريد ( مثلا عدد 674328)تعداد رقمهاي اين عدد را شمرده و آنرا بنويسيد ( در اين مثال 6 مي شود )
سپس تعداد ارقام زوج را شمرده کنار عدد قبلي قرار دهيد ( تعداد زوج ها 4 است پس داريم 64 )
حال تعداد ارقام فرد را شمرده کنار عدد قبلي قرار دهيد ( تعداد فردها 2 است پس داريم 642 )
هم اکنون عدد 642 را داريم با اين عدد نيز مراحل بالا را تکرار کرده تعداد رقم هاي اين عدد را شمرده و آنرا بنويسيد ( 3 مي شود )
سپس تعداد ارقام زوج را شمرده کنار عدد قبلي قرار دهيد ( تعداد زوج ها 3 است پس داريم 33 )
حال تعداد ارقام فرد را شمرده کنار عدد قبلي قرار دهيد ( تعداد فردها 0 است پس داريم 330 )
حالا براي عدد 330 اين کار را انجام مي دهيم
تعداد رقم هاي اين عدد را شمرده و آنرا بنويسيد ( 3 مي شود )
سپس تعداد ارقام زوج را شمرده کنار عدد قبلي قرار دهيد ( تعداد زوج ها 1 است پس داريم 31 )
حال تعداد ارقام فرد را شمرده کنار عدد قبلي قرار دهيد ( تعداد فردها 2 است پس داريم 312 )
در اين مثال مشاهده نموديم که آ خر به 312 رسيديم
ما ادعا مي کنيم که هر عدد طبيعي با اين روال به 312 ختم مي شود باور نداريد امتحان کنيد
اگر کسي در حالت سکته قرار گرفت قبل از حمل به بيمارستان، با سوزني تميز سر 10 انگشت او را زخمي کنيد تا دو قطره خون بيايد و از ه در مغز جلوگيري شود .
توصيه هاي يک پروفسور چيني:
يک سرنگ يا سوزن در خانه نگه داريد : يک روش غير قراردادي و شگفت انگيز براي بهبود سکته. اين متن را بخوانيد شايد روزي توانستيد به کسي کمک کنيد.
متحير کننده است. لطفا اين متن را در دسترس بگذاريد توصيه هاي بسيار خوبي هستند . چند دقيقه صرف مطالعه آن بکنيد هرگز تصور نمي کنيد که ممکن است زندگي يک نفر بستگي به شما داشته باشد.
پدر من بر اثر سکته فلج شد و سپس مرد. کاش من چيزي در باره اين نوع کمک هاي اوليه مي دانستم . هنگامي که حمله صورت مي گيرد مويرگها به تدريج در مغز پاره مي شوند.
هنگامي که سکته اتفاق مي افتد، آرامش خود را حفظ کنيد. مهم نيست قرباني کجاست . او را حرکت ندهيد چون مويرگهايش پاره خواهند شد. براي جلوگيري از سقوط قرباني ، کمکش کنيد تا بنشيند سپس مي توانيد
حجامت را شروع کنيد. اگر در خانه يک سرنگ تزريقي داشته باشيد خيلي عالي مي شود. در غير اين صورت يک سوزن خياطي يا يک سنجاق صاف هم خوب است.
1- سوزن يا سنجاق را روي آتش استريل کنيد بعد با آن سر هر 10 انگشت مريض را خراش دهيد.
2- اين طب سوزني نيست فقط يک خراش يک ميلي متري است روي سر انگشتان.
3- خراش بدهيد تا خون خارج شود.
4- اگر خون خارج نشد، با انگشت خودتان سر انگشت مريض را فشار دهيد.
5- وقتي از هر 10 انگشت خون خارج شد چند دقيقه صبر کنيد تا بيمار هشياري خود را باز يابد.
6- اگر دهان قرباني کج شد لاله گوشهايش را آنقدر بکشيد تا سرخ شوند.
7- بعد هر لاله گوش را دو بار بخراشيد تا از هر کدام دو قطره خون خارج شود.
بعد از چند دقيقه قرباني بايد هشياري خود را بدست بياورد. منتظر بمانيد تا بيمار دوباره وضعيت طبيعي خود را بدون هر گونه علامت غير عادي به دست بياورد. سپس او را به بيمارستان برسانيد. حرکت سريع آمبولانس در راه بيمارستان و افتادن در دست اندازها با عث پارگي مويرگها مي شود.
من در باره نجات زندگي با حجامت از يک دکتر سنتي چيني به نام "ها بو تينگ" که در سون جيوک زندگي مي کند آموختم. به علاوه من در اين زمينه تجربه عملي دارم. پس مي توانم بگويم که اين روش صد در صد موثر است.
در سال 1979 من در کالج "فور گاپ " در " تاي چونگ" تدريس مي کردم .
يک روز بعد از ظهر مشغول تدريس بودم که ناگهان يک معلم ديگر نفس نفس ن وارد کلاس شد و گفت : " خانم ليو عجله کن بيا ، سوپروايزر ما سکته کرده است." من فورا به طبقه سوم رفتم و ديدم آقاي "چن فو تي ين" سوپروايزر ما همه علائم سکته را دارد: رنگ پريدگي، اختلال در تکلم و کج شدن دهان.
فوراً ا ز يکي از دانشجويان خواستم تا از داروخانه بيرون مدرسه يک سرنگ بخرد تا با آن سر انگشتان آقاي چن را خراش بدهم. وقتي ازهمه ده انگشتش قطرات خون ( اندازه يک نخود) خارج شد، رنگ به چهره آقاي چن و روح به چشمانش بازگشت . ولي دهانش هنوز کج مانده بود.
پس گوشهايش را کشيدم تا پر ا ز خون شدند وقتي کاملا سرخ شدند، لاله گوش راستش را دو بارخراش دادم تا دو قطره خون خارج شود. وقتي از هرلاله گوشش دو قطره خون خارج شد ، يک معجزه رخ داد.
در عرض 3-5 دقيقه شکل دهانش به حالت طبيعي خود برگشت و تکلمش هم روان و واضح شد. او را گذاشتيم تا يک مدت استراحت کند و يک فنجان چاي داغ هم داديم بعد کمکش کرديم تا از پله ها پايين برود.
او را به بيمارستان "وي واه" رسانديم. يک شب در بيمارستان بستري شد و روز بعد براي تدريس به مدرسه بازگشت . همه چيز به حالت نرمال در آمد.
به طور معمول قربانيان سکته از پارگي جبران ناپذير مويرگها در راه بيمارستان رنج مي برند. در نتيجه اين گونه بيماران هرگز بهبود نمي يابند . ( ايرن ليو)
بنابراين ، سکته دومين علت مرگ است. اگر کسي خوش شانس باشد، زنده مي ماند ولي ممکن است تا آخر عمر فلج بماند. اين اتفاق وحشتناکي است که در زندگي مي تواند رخ دهد.
اگر همه ما اين روش حجامت را به خاطر داشته باشيم و به سرعت پروسه نجات زندگي را شروع کنيم قربانيان دوباره احيا شده و صد در صد حالت عادي خود را به دست خواهند آورد.
احتمالا با خود فکر ميکنيد که تقريبا همه چيز را درباره جهان اطرافتان ميدانيد! اما حقيقت اين است که ميليونها حقيقت و واقعيت وجود دارد که آنها در مدرسه به شما ياد نداده اند که ميتواند به طور کامل ديدتان را نسبت به دنيا عوض نمايد. در ادامه با برترينها همراه باشيد تا شما را با حقايقي کوتاه، اما خواندني آشنا کنيم که احتمالا قبل از خواندن اين مطلب نميدانستيد.
1- هر وقت که شما خاطرهاي خاص را به ياد ميآوريد، مغزتان آن را تحريف ميکند و به آرامي دقت آن را هر بار کاهش ميدهد و به نوعي پس از مدتي کاملا از بين ميرود.
2- ميتوانيد تفاوت آب داغ با سرد را تنها با گوش دادن به صداي آنها تشخيص دهيد. اساسا آب داغ هنگام ريختن، گام بالاتري از صدا توليد ميکند.
3- بعضي از گربهها به خاطر مواد شيميايي که بر روي پوست آنها وجود دارد، ميتوانند باعث آلرژي در انسانها شوند.
4- دانشمندان مطمئن اند که ما نه 5 عدد بلکه چيزي بين 22 تا 33 حس مختلف داريم. اين حواس شامل حواسي مثل توانايي حس درد، حس گذر زمان و بسياري ديگر از حواس است.
5- در سوئيس فقط داشتن يک طوطي و يا يک خوکچه هندي از مصاديق حيوان آزاري محسوب ميشود. اين موضوع به اين خاطر است که اين جانوران موجوداتي به شدت اجتماعي اند و نياز به تعامل با ديگر گونهها دارند.
6- از لحاظ علمي زمين و ديگر سيارههاي منظومه شمسي دور خورشيد نميچرخند، بلکه آنها دور تودهاي در مرکز منظومه شمسي ميچرخند که بسيار به خورشيد نزديک است.
7- يک ماه زمان برد تا مخترع و سازنده مکعب روبيک بتواند آن را حل کند.
8- پرندهاي به نام "مرغ پر زنبوري" که فوق العاده زيبا و رنگارنگ است، کمتر از يک سکه کوچک وزن دارد.
9- ماهيها محدوده فراواني از احساسات را درک ميکنند. از ترس گرفته تا شادي و حتي درد را نيز ميتوانند احساس کنند.
10- حس بويايي افراد يک خانواده بسيار مشابه يکديگر است. اين روش طبيعت براي جلوگيري از جهشهاي ژنتيکي است.
11- بسياري از چيزهايي که شما به صورت روزانه استفاده ميکنيد، به طور کامل با انبوهي از باکتريها پوشانده شده است. براي مثال کيبورد، کيف دستي و يا حتي اسکاج آشپزخانه باکتريهاي بيشتري را نسبت به کاسه توالت دارند.
12- حس سقوطي که گاهي اوقات هنگام خواب و رويا ممکن است تجربه کنيد از به خواب رفتن خيلي سريع مغز ميآيد.
13- پزشکان هندي دريافته اند که کبد ميتواند در عرض 3 هفته به طور کامل بازسازي شود.
14- مورچهها به سختي کار ميکنند و هر 12 ساعت يک بار 8 دقيقه ميخوابند. علاوه براين فعاليت مغز آنها حتي در زمان استراحت هم در بالاترين سطح ميماند.
15- نظاميان چيني براي اينکه بتوانند مدت زمان طولاني را هوشيار باشند و صاف بايستند، سوزن کوچکي را در يقه لباس خود قرار ميدهند.
16- تعدادي از افراد از ديگران احساساتي ترند، چونکه مغزشان مواد شيميايي بيشتري توليد ميکند.
17- حونها به طور ميانگين بيشتر از 14 هزار دندان دارند. بعضي از اين حونها ميتوانند آسيبهاي جدي را به شما وارد کنند.
18- مطالعهاي در نيوزيلند نشان داد که کبوترها ميتوانند عملهاي ساده رياضي را حل کنند!
19- افرادي که ميتوانند به دو و يا چند زبان مختلف صحبت کنند، شخصيت آنها به صورت ناخودآگاه بسته به زباني که با آن درحال صحبت هستند، تغيير ميکند.
20- "چا آزبورن" فردي است که به مدت 68 سال پشت سر هم که کرد.
21- بلندترين عنواني که يک کتاب تا به حال داشته است، حاوي 1809 کلمه است.
22- تحقيقات اخير روي حافظه انسان نشان داده است که ما نميتوانيم بيش از 3 يا 4 چيز را در آن واحد به خاطر بياوريم.
23- روانشناسان عقيده دارند که تنها 4 دقيقه براي مغز زمان ميبرد تا تصميم بگيرد که از يک نفر خوشتان بيايد يا نه.
24- اگر دو عاشق به مدت 3 دقيقه در چشمان يکديگر نگاه کنند، ضربان قلب آنها با هم هماهنگ ميشود.
25- مطابق با برخي تحقيقات، سگها ميتوانند بوي مخصوصي که سرطان در يک شخص ايجاد ميکند را به راحتي بو بکشند.
26- خود عرق هيچ بويي ندارد. اين باکتريهاي روي پوست شما هستند که آن را تجزيه ميکنند و سبب ميشوند تا عرق بوي بدي داشته باشد.
27- يک مطالعه در انگليس نشان داد که کودکان در طول روز به طور ميانگين 300 سوال ميپرسند. هر دو و نيم دقيقه يک سوال!
28- اگر يک فرد از فرط شادي گريه کند، اولين اشکها هميشه از چشم راست ايجاد ميشود؛ و برعکس اگر يک فرد از فرط ناراحتي و نااميدي گريه کند، اين چشم چپ است که اوليه قطرهاي اشک را ايجاد ميکند.
29- هر وقت که يک نوزاد دختر در دهکده زيباي "پاپ لنتري" هند به دنيا ميآيد، ساکنين دهکده به افتخار او 111 درخت را ميکارند.
30- جوانترين والدين دنيا اهل کشور چين و در سال 1910 ميلادي بوده اند. آنها فقط 8 و 9 سال سن داشته اند!
31- استفاده از هدفون به مدت يک ساعت پياپي در گوش، مقدا باکتريهاي گوش را تا 700 برابر افزايش ميدهد.
32- 100 سال طول ميکشد، اگر بخواهيد تمام ويديوهاي يوتيوب را ببينيد.
33- هر 2 دقيقه، عکسهايي که مردم در سراسر جهان ميگيرند، از کل عکسهاي گرفته شده در قرن نوزدهم بيشتر است.
34- برج ايفل در اصل براي شهر بارسلونا طراحي شده بود، اما آنها طرح اين برج را دوست نداشتند! بنابراين "گوستاو ايفل" طرح آن را به پاريس داد.
35- طولانيترين زمان تاخير بين تولد دو قلوها، 87 روز بوده است.
سوزش و سنگيني معده، ترش کردن غذا و به طور کلي احساس ناراحتي در معده جزو مشکلاتي است که بسياري از افراد را درگير مي کند. اما اين ناراحتي و دردمعده از کجا ناشي مي شود؟ عوامل متعددي در بروز اين مشکل دخالت دارند که گاه بسيار عجيب هستند. در اين مطلب شما را با مجموعه اي از عوامل باورنکردني درد معده آشنا مي کنيم.
مصرف دارو
معده درد مي تواند عامل شيميايي داشته باشد و به دليل مصرف برخي داروها بروز کند. بهتر است بدانيد داروهايي که بيشترين تاثير را روي معده دارند، شامل داروهاي ضدالتهاب غيراستروئيدي (مسکن ها) مانند بروفن و آسپرين است.
مي توانيد به جاي اين مسکن ها از استامينوفن استفاده کنيد، اما بهتر است بدانيد که مصرف بي رويه و خودسرانه اين دارو نيز کبد را مسموم مي کند. بنابراين بهتر است هيچ دارويي را خودسرانه استفاده نکنيد و در صورت بروز مشکل با پزشک م کنيد تا داروي جايگزيني تجويز کند.
سوءهاضمه
در اکثر موارد، درد معده ناشي از سوءهاضمه است. در واقع معده درد در 40 درصد موارد به دليل همين مشکل است. سوءهاضمه اختلالي در عملکرد سيستم گوارشي است که به واسطه هضم نادرست و سخت مواد غذايي بروز کرده و باعث ايجاد درد معده مي شود. گاهي تند غذا خوردن باعث معده درد مي شود، بويژه اگر از سوءهاضمه رنج مي بريد.
سوءهاضمه معمولا خود را با احساس سنگيني بعد از مصرف غذاي نامناسب، احساس سيري زودهنگام، درد و سوزش معده نشان مي دهد. اين مشکل همچنين با اختلال عملکرد روده ها نيز در ارتباط است.
مشکلات قلبي عروقي
برخي بيماري هاي قلبي باعث ايجاد معده درد مي شوند. زماني که آنفارکتوس (سکته قلبي) در قسمت پايين قلب رخ مي دهد، مانند آنوريسم آئورت مي تواند باعث ايجاد معده درد شود. در اين صورت نياز به مراجعه به اورژانس وجود دارد.
سرطان معده
خداوند آن روز را نياورد، اما دردهاي شديد و مداوم معده مي تواند نشان دهنده سرطان معده باشد. بعد از 50 سالگي، ورم معده به همراه کاهش وزن و خستگي زياد مي تواند از نشانه هاي اين بيماري باشند. بهتر است به پزشک مراجعه کرده و وضعيت معده تان را بررسي کنيد.
ورم يا زخم معده
درد معده مي تواند از خود معده ناشي شود، مانند زماني که که التهابي در مخاط آن وجود داشته باشد. در اغلب موارد هليکوباکترپيلوري باعث بروز التهاب و ورم معده مي شود. البته براي تشخيص اين نوع ورم و پي بردن به عامل باکتريايي آن لازم است که از مخاط معده نمونه برداري شود.
بهتر است بدانيد که همين باکتري مي تواند باعث بروز زخم معده يا اثني عشر نيز شود. زخم معده مسئله دردناکي است که بايد مورد بررسي و درمان قرار بگيرد.
بسياري از ما انسان ها به دنبال تغيير در زندگي خود هستيم و هميشه منتظر يک عامل بيروني نشسته ايم تا به سراغ ما بيايد و ما را تغيير دهد و يا اينقدر به عادت هايمان چسبيده ايم که اجازه تغيير را نميدهند در اين مواقع چه بايد بکنيم ؟
قانون پنج ثانيه که توسط خانم مل رابينز به صورت کتاب نوشته شده است به ما کمک ميکند که در مقابل عادت هاي خود که قدرت اصلي خود را از ذهن ميگيرد بايستيم و تنها و تنها 5 ثانيه هم فرصت خواهيم داشت
به عنوان مثال اگر ميخواهيم عادت دير بلند شدن از خواب را عوض کنيم و ساعت خود را براي زماني زودتر کوک ميکنيم و ساعت به صدا در ميآيد ولي مغز ما چون عادت کرده است که دير وقت اجازه بلند شود اجازه بيدار شدن را نميدهد و ناخودآگاه دست ما بر روي ساعت رفته تا زنگ ساعت را ساکت کند که در انجا قانون 5 ثانيه به کمک ما ميآيد و ما از 5 شروع به شمردن ميکنيم 5، 4، 3، 2، 1، 0 و حرکت در اين زمان بايد بلند شويم .
به همين راحتي در اين زمان کم ما عادت هاي بد خود را به مرور زمان تغيير خواهيم داد.
عادت هاي ما بايد روزي تغيير کنند و اعتماد به نفس و عزت نفس ما بايستي بالا رفته و روزي به ما برگردد و هيچکس توان انجام آن را نخواهد داشت جز خود ما .
اين ما هستيم که بايستي خود را تغيير دهيم و اين قانون يکي از راهکارهاي مفيد در تغيير عادت هاي اشتباه ماست
هيچ کسي در اين روزها حوصلهي شنيدن پند و نصيحت را ندارد. اين روند بي حوصلگي تا جايي ادامه دارد که به چالهي مشکلات نيفتاده باشيم و همه چيز عادي پيش رود اما؛ به محض اينکه مشکلات سرِ راهمان قرار ميگيرد، دنبال کسي ميگرديم که به ما استراتژي درستي براي حل آن بدهد.
ايرنا زندگي: هيچ کسي در اين روزها حوصلهي شنيدن پند و نصيحت را ندارد. اين روند بي حوصلگي تا جايي ادامه دارد که به چالهي مشکلات نيفتاده باشيم و همه چيز عادي پيش رود اما؛ به محض اينکه مشکلات سرِ راهمان قرار ميگيرد، دنبال کسي ميگرديم که به ما استراتژي درستي براي حل آن بدهد.
حالا بياييد از زاويهاي ديگر به اين موضوع نگاه کنيم، چگونه به کسي که در چاله است و دارد به سمت چاه کشيده ميشود کمک کنيم؟ لي تاست، دانش يار مديريت سازماني دانشگاه کسب و کار در جنوب کاليفرنيا، ميگويد: «مشاوره گرفتن از کسي به اين معناست که قبول کنيم تحت تاثير و کنترل آن شخص هستيم و نپذيروفتن توصيهها در واقع نپذيروفتن اين کنترل است. بر اساس مطالعات سال گذشته در زمينه شخصيت و روانشناسي جامعه، مشاوره دادن باعث افزايش قدرت شخصيت ميشود».
ما معمولا از چه کساني حرف شنوي داريم؟
محققان دلايلي را شناسايي کردند که باعث پذيرش توصيهها و مشاوره ميشود:
1. اگر براي شنيدنش پول پرداخت کرده باشند و مسوليت سنگيني بر دوششان بگذارد (فکر کنيد به کاري که وکيلها انجام ميدهند: تفسيرهاو صحبتهايشان درباره يک قرارداد)
2. کارشناس يا کسي که تجربه زيادي در زمينه مد نظر داشته باشد و از کيفيت خوبي در موقعيت کنوني خودش برخوردار باشد (به طور مثال دکتري که طرح درمان و نسخهاي را تجويز ميکند)
در واقع بر سر دو راهيهاي زندگي احساسات ما نقش تصميم گيرنده را بازي ميکنند، اگر فردي از توصيه کننده عصباني باشد به توصيههايش هم گوش نميدهد. در مقابل اگر همان حرف را از دوست يا افرادي که با او صميمي هستند بشنود، احتمال قبول کردنش بيشتر است.
در نظر داشته باشيم چيزهايي که ما به ديگران به عنوان نصيحت و توصيه ميگوييم نه تنها بر آنها بلکه در زندگي خودمان هم اثر گذار است، زيرا آنها در ضمير نا خودآگاه ذخيره شده و در موقعيت مشابه به صورت کاملا غير ارادي به عنوان راه حل به سراغمان ميآيد.
آيا زمان درستي براي مشاوره دادن است؟
زماني مشاوره دهيم که مطمئن شويم از ما خواسته شده است. افراد شايد در برخي موقعيتها فقط بخواهند که شنيده شوند. پس به اين موضوع توجه کنيد که آيا فقط ميخواهد درد و دل کند يا به دنبال راهي براي حل مشکلاتش ميگردد و ميخواهد شما کمکش کنيد.
پس قبل از اين که شروع به مشاوره دادن بکنيم بايد اول مطمئن شويم که از ما خواسته شده و بر روي موضوع متمرکز هستيم. هيثر هاوريلسکي مشاور مقاله نويسي و نويسنده کتاب (اگر کافي بود، چي؟) ميگويد: «پيش ميآيد که مردم از ما درخواست ميکنند که يک استراتژي به آنها معرفي کنيم.
ولي اين جمله به اين معناست که من کسي را ميخواهم که درک کند». ملودي لي، مشاور خانواده ميگويد: «بهتر است اول بپرسيد، مايل هستي چندتا توصيه از من گوش کني؟» اين بستر گفتگو را تراز و متعادل ميکند.
در موضوع هدف، تمرکز داشته باشيد و از پراکنده گويي پرهيز کنيد
آستين کلون در کتاب (مثل يک هنرمند ي کن) به وضوح ميپرسد که مشکل اصلي کدام است. «چه چيزي ميخواهي بداني و من در اين زمينه چه کمکي ميتوانم بکنم؟» او با اين صريح و ساده گويي از غرق شدن در اطلاعات گمراه کننده و غير مرتبط با موضوع جلوگيري ميکند.
خانم لي، همچنان توصيه ميکند که بهتر است شما به اندازه کافي گوش دهيد و بفهميد که موضوع اصلي کدام است. از او بپرسيد که هدف اصلي او چيست و ميخواهد چه اتفاقي در نهايت بيوفتد. تئوريهايي را به او بگوييد که با خواستهي باطني او مطابقت دارد. پس شما از زياده گويي جلوگيري ميکنيد.
کيفيت خود را حفظ کنيد
ما براي اعضاي خانواده و دوستانمان اهميت ويژهاي قائل هستيم و دوست داريم که در مشکلات به آنها کمک کنيم اما؛ اين موضوع نبايد باعث شود که ما در زمينهاي صحبت کنيم که در آن نه تجربهاي داريم نه اطلاعاتي.
اگر اين کار را بکنيم نه تنها او را به مشکل مياندازيم بلکه اعتبار و کيفيت خود را هم از بين ميبريم. بهترين کار براي کمک به آن فرد معرفي او به شخصي است که ميدانيم در اين زمينه اطلاعات دارد و ميتواند کمکش کند.
همکاري در حل يک مسئله
کلمات، قدرت باور نکردنياي دارند و ميتوانند زخمها را درمان کنند، مخصوصا اگر صميمانه استفاده شوند. مطالعات اخير نشان ميدهد دکترهايي که از ادبيات صميمانهي همدردي و درک متقابل استفاده ميکنند، تاثير مثبت بيشتري بر روند بهبود بيماران دارند. به خاطر داشته باشيم که علاوه بر ادبيات، بهتر است با تن صداي اطمينان بخش گفتگو و مشاوره دادن انجام شود. از بلند تهاجمي صحبت کردن بپرهيزيد.
به اشتراک گذاشتن تجربيات مشابه
خانم مارشال ميگويد: «مردم معمولا در مقابل موعظه و پند گيري مقاومت ميکنند. اگر من تجربه همساني با موقعيت آنها داشته باشم ميگويم: «من در اين موقعيعت بودم و اين کاري است که انجام دادم. اين باعث ميشود بيشتر پذيرا باشند».
همچنين خانم مارشال منابع حقيقي از جمله کتاب و اصول پايهاي درست را معرفي ميکند و معتقد است اينکار بيشتر جواب ميدهند تا به آنها بگويد بايد چه کاري کنند. بهتر است بگوييم انجام دادن اين کار در موقعيت مشابه به من کمک کرد، ممکن است براي توهم مناسب باشد.
پيشنهادي را بدهيم که درخواست شده
اين موضوع که افراد از همه توصيههاي شما استفاده کنند واقعيت گرايانه و امکان پذير نيست. ما بايد سعي کنيم مشاوره و توصيههايمان را بگوييم و بگذريم. ديگر پيگير ماجرا نشويم که آيا فرد به گفته ما عمل کرد يا نه. اول از او بپرسيد مشاورههايي که به او دادهاند چيست و اگر مناسب نبود بگوييد و مطرح کنيد که اينها کامل و مناسب نيستند. اين کار باعث ميشود که فشار از فرد مخاطب برداشته شود و با تمرکز و خاطر راحت تري به گفتگو با شما ادامه دهد.
چشم هاي شما هم چاي ميخورند! تعجب نکنيد؛ همين يک فنجان چاي ساده ميتواند بسياري از بيماري هاي چشم شما را درمان کند؛ با مجله دلتا همراه باشيد.
چاي دوست چشم هاي شما است. خواص چاي کيسه اي را ميدانيد؟ چاي کيسه اي بسياري از بيماري هاي مربوط به چشم را درمان ميکند؟ فرقي نميکند که از کدام نوع چاي استفاده ميکنيد؛ چاي سبز ، سياه، بابونه و … فقط چيزي که اهميت دارد اين است که براي يک بار هم که شده چشم هاي خود را مهمان زيبايي آن هم به سبک چاي کنيد؛ با مجله دلتا همراه باشيد.
چاي ؛ آنتي اکسيدان طبيعي چشم
درباره خواص چاي کيسه اي يا انواع ديگر آن چه ميدانيد؟ چاي با انواع مختلفي که دارد، ميتواند فوايد زيادي براي بدن داشته باشد البته از مضرات نوشيدن زياد قهوه و چاي با کافئين فراوانش که بگذريم؛ چاي سبز، چاي سياه يا حتي چاي ترش و سفيد ميتواند چشم هاي شما را در برابر انواع بيماري ها بيمه کند.
درمان بيماري چشم با چاي سبز و سياه
چاي سبز و سياه حاوي پلي فنول، کافئين و مواد معدني است. اين مواد آنتي اکسيدان طبيعي و فراواني دارند که علاوه بر مقابله با راديکال هاي آزاد، التهاب چشم ها را کم و با بيماري هاي مربوط به آن مبارزه ميکنند.
درمان عفونت چشم با چاي بابونه
عفونت هاي چشمي را با چاي بابونه درمان کنيد؛ انسداد مجاري اشک، ورم ملتحمه و بسياري ديگر از بيماري ها فقط يک فنجان چاي بابونه نياز دارد؛ فلانوئيد هاي موجود در اين ماده التهاب چشم ها را کم ميکند.
چاي کالندولا
اين چاي به گل هميشه بهار معروف است و ميتواند تورم چشم ها را کم کند؛ اگر به سلامت چشم هاي خود اهميت ميدهيد، مصرف اين چاي را در برنامه غذايي خود بگنجانيد.
خواص چاي کيسه اي ؛ کمپرس سرد
همانطور که گفتيم، چاي کيسه اي ميتواند درمانکننده التهاب چشم و بسياري از بيماري هاي مربوط به آن باشد. از خواص چاي کيسه اي چه ميدانيد؟ اصلا تا به حال از ماسک چاي استفاده کردهايد؟ چاي با چشم هاي شما چه ميکند؟ با ما همراه باشيد.
ماسک چاي ؛ خداحافظي با حلقه هاي سياه دور چشم
شايد يکي از درمان هاي طبيعي و خانگي براي رفع کبودي زير چشم ها استفاده از خيار و ماسک آن باشد، اما بهتر است بدانيد که در اين مورد فقط حلقه هاي خيار کارگشا نيست! رگ هاي خوني گشاد شده زير چشم ها ممکن است در شکلگيري حلقه هاي تيره دور آن نقش داشته باشند. البته جاي نگراني نيست؛ چون قرار دادن يک چاي کيسه اي سرد روي اين ناحيه ميتواند انقباض رگ ها را کم کند.
کاهش پف زير چشم
کمپرس سرد چاي کيسه اي به کاهش پف يا التهاب خفيف زير چشم ها کمک ميکند؛ کافي است که خودتان يک بار امتحان کنيد.
درمان چشم صورتي
چشم صورتي؟! بله درست شنيديد. چشم صورتي يا ورم ملتحمه زماني رخ ميدهد که غشا هاي مخاطي ملتهب و متورم شوند که البته يک کمپرس سرد از چاي کيسه اي حلال اين مشکل چشمي است.
کاهش قرمزي چشم
با تحريک رگ هاي خوني زير سطح چشم، فشار زيادي به رگ ها ميآيد که همين امر باعث التهاب بيشتر و سرخ شدن چشم ها ميشود، براي درمان اين حالت و کاهش التهاب از چاي کيسه اي استفاده کنيد.
بهبود جراحت چشمي
تا به حال براي شما پيش آمده است که در اثر ضربه توپ يا جسم تيز، خون گي جزئي در چشم ها ايجاد شود؟ اين جراحت هاي جزئي با چاي قابل درمان هستند؛ براي اين منظور، کمپرس سرد چاي را به مدت 15 دقيقه روي ناحيه ملتهب قرار دهيد و پس از آن چشم هاي خود را با شامپو بچه بشوييد.
کمپرس گرم چاي کيسه اي با چشم ها چه ميکند؟
اگر از انواع مختلف چاي به صورت کمپرس گرم استفاده ميکنيد؛ قطعا ميتوانيد با اين بيماري ها خداحافظي کنيد.
تسکين بلفاريت چشم
بلفاريت يک التهاب پلکي است که به دليل باکتري هاي عفوني، شوره سر يا مشکلات غدد چربي پلک ها ايجاد ميشود. کمپرس چاي و گذاشتن آن روي چشم ها به مدت يک دقيقه باعث شل شدن پوسته هاي مژه ميشود که همين مسئله از مسدود شدن غدد چربي چشم جلوگيري ميکند.
درمان گل مژه و شالازيون با کمپرس چاي
گل مژه مهمان ناخوانده چشم است؛ يک توده قرمز و دردناک که معمولا به واسطه عفونت زير پلک ايجاد ميشود. اگر ميخواهيد گل مژه شما به راحتي تخليه شود، بايد از کمپرس هاي گرم مثل حوله داغ يا چاي استفاده کنيد. قرار دادن 10 تا 15 دقيقه کمپرس گرم چاي روي گل مژه باعث تخليه عفونت و چرک آن ميشود.
همچنين انسداد يک غده چربي باعث بروز شالازيون در چشم ميشود. استفاده از کمپرس چاي کيسه اي به ميزان چهار تا شش بار در روز باعث رفع اين گونه انسداد هاي چشمي خواهد شد.
درمان خشکي چشم با چاي
خشکي چشم معمولا در فصل سرد سال به سراغ چشم ها ميآيد؛ چرا اينقدر اشک مصنوعي استفاده ميکنيد؟ براي يک بار هم که شده از اين کمپرس استفاده کنيد. اگر اشک چشم شما به ميزان کم توليد يا تبخير شود، قطعا اين بيماري به سراغ شما خواهد آمد؛ در اين مواقع، چاي کيسه اي را امتحان کنيد.
اولين بخش آن اين است : « يک مورچه هرگز تسليم نميشود. »
اگر آنها به سمتي پيش بروند و شما سعي کنيد متوقف شان کنيد به دنبال راه ديگري ميگردند.
بالا ميروند ، پايين ميروند ، دور ميزنند.
آنها به جستجوي خود براي يافتن راه ديگر ادامه مي دهند.
بخش دوم اين است : « مورچه ها کل تابستان را زمستاني مي انديشند. »
اين نگرش مهمي است. نميتوان اينقدر ساده لوح بود که گمان کرد تابستان براي هميشه ماندگار است.
پس مورچه ها وسط تابستان در حال جمع آوري غذاي زمستانشان هستند.
بايد همچنان که از آفتاب و شن لذت ميبريد به فکر سنگ و صخره هم باشيد.
سومين بخش از منطق مورچه اين است :
« مورچه ها کل زمستان را مثبت مي انديشند. »
اين هم مهم است. در طول زمستان مورچه ها به خود يادآور ميشوند که اين دوران زياد طول نمي کشد ؛ به زودي از اينجا بيرون خواهيم رفت و در اولين روز گرم ، مورچه ها بيرون مي آيند.
اگر دوباره سرد شد آنها برميگردند زير ، ولي باز در اولين روز گرم بيرون مي آيند. آنها براي بيرون آمدن نميتوانند زياد منتظر بمانند.
چهارمين و آخرين منطق مورچه ها :
« يک مورچه در تابستان چه قدر براي زمستان خود جمع ميکند؟ »
«هر چه قدر که در توانش باشد»
پس:
هرگز تسليم نشو
آينده را ببين. (زمستاني بيانديش)
مثبت بمان (تابستان را به خاطر بسپار)
همه تلاشت را بکن.
آيا به راستي اين مهم مي تواند در شكوفايي و رشد استعدادهاي دانش آموزان به اندازه زيادي مؤثر باشد؟ آيا منظور از محيط آموزشي، صرفا فضاي آموزشي است يا گزينه هايي ديگر هم در آن اثر مي گذارد؟ ويگوتسكي يكي از معروف ترين نظريه پردازان رشد شناختي معتقد است: «كنش متقابل ميان يادگيرنده و محيط اجتماعي او اهميت بسزايي دارد.» او بر اين باور بود كه رشد ذهني كودكان، عموما به مردمي كه در دنياي، اطراف آنها زندگي مي كنند، وابسته است و افراد بسياري از انديشه ها، نگرشها و ارزشهاي خود را در تعامل و رابطه متقابل با ديگران ارتقا مي دهند.
بنابراين، چنين به نظر مي رسد كه اگر مطالب درسي در يك محيط فرهنگي و اجتماعي آموزش داده شود، رشد ذهني يادگيرندگان قطعي خواهد بود. به اين روي، مشاركت اجتماعي يكي از شرايط مهم يادگيري است هر چند كه داشتن فضاي آموزشي وسيع يك شرط لازم در امر تعليم است، اما به تنهايي كافي نيست، محيط آموزشي هدفمند محيطي است كه فرصت هاي متنوعي را براي تعامل با افكار و آراء گوناگون به وجود مي آورد.جيمز مك دونالد كه انديشه هايش ريشه در نظريات روان شناسان انسان گرا دارد، در دهه 1980 شرايط و كيفيت محيط آموزشي مناسب را چنين شرح مي دهد: «يادگيري بايد در محيطي صورت گيرد كه ارائه كننده فرصت هاي تازه و جديد براي هر دانش آموز باشد، چنين محيطي باعث مي شود تا يادگيرنده خود و محيط اطرافش را با روش خود كشف كند، مسلما چنين شرايطي مي تواند براي معلمان نيز فرصت هايي را بيافريند تا راههاي مختلف برخورد با دانش آموزان را بيابند.»(3)
ايجاد نشاط و شادابي يكي از مؤثرترين راه ها براي افزايش بهداشت رواني در جامعه است، مدرسه بعنوان يك نهاد مي تواند با بوجود آوردن زمينه ها و برنامه هايي باعث هر چه شاداب كردن جامعه شود. اگر در مدرسه شوق زندگي كردن بوجود آيد خود به خود اثرگذار بر جامعه خواهد بود. انسان هاي شاد زندگي خود را تحت كنترل دارند، مسئوليت پذيرند، هدفمند هستند، ديد مثبت به زندگي دارند. آينده نگر واميدوارند و در مقابل مشكلات و سختي ها از پاي نمي نشينند، قرآن دين اسلام را دين شادي معرفي نموده و مهمترين عوامل شادي را محبوبيت، مقبوليت و موفقيت، ايمان، هويت ملي و فرهنگي، خلاقيت عارفانه و حل مسئله ذكر كرده است، روانشناسان شادي و شور و نشاط را محرك انسان ها براي عمل مي دانند و جامعه شناسان جامعه شاد را جامعه موفق مي دانند. عواملي كه مي تواند باعث گسترش شادي شود در ابتدا خانواده است و سپس ديگر نهادها همچون مدرسه و نهادهاي فرهنگي مذهبي مي باشند كه هر كدام به نوبه خود وظايفي دارند كه در اينجا سعي مي شود پيشنهادات كاربردي جهت ايجاد شور و نشاط در مدرسه ارائه دهد.
در حقيقت آموزش و پرورش به مثابه درختي تنومند است كه براي تغذيه و باروري ميوه هايش نيازمند استفاده از منابعي است كه با هماهنگي و مساعدت، موجبات رشد آن را فراهم مي آورند. از سوي ديگر عناويني چون خلاقيت نقادي و نقدپذيري، بارش فكري، مهارت هاي زندگي، تغذيه و بهداشت فردي و جمعي، مدرسه ي شاد زماني در مدارس عملياتي خواهد شد كه تمامي عناصر اين مجموعه به باور لازم برسند و تحول و تغيير را به عنوان يك اصل در نظر بگيرند. شادماني احساسي است كه زندگي را چيزي خوب مي داند. شادماني به مفهوم دوام لحظات شاد ديروز، روحيه ي سرخوش امروز و زمان دشوار فرد است. آنچه اشخاص آن را شادي تجربه مي كنند نه يك شادي زودگذر بلكه يك احساس عميق و اين باور است كه به رغم مشكلات امروز همه چيز خوب است،يا به خوبي برگزار خواهد شد .انساني شاد است كه از زنده بودن خود احساس رضايت و خوشبختي كند، ديگران از او سود ببرند، آرزوها و نيازهاي فردش نيز تا حد نسبتاً زيادي تحقق يافته باشد و خوشبختي و شادماني اش مستدام باشد نه مقطعي و زودگذر
شادي از ديدگاه قرآن و معصومان (عليهم السلام)
قرآن اسلام را دين شادي مي شمارد و نيز با شادي هاي دنيا مخالف نيست، بلكه آن شادي هايي را خوب مي داند كه موجب لطمه به ديگران و همچنين داراي قبح اخلاقي و مذهبي نباشد و تضييع حقوق خداوند را در بر نداشته باشد.
از نگاه دين مهمترين عوامل شادي زا در زندگي انسان ها عبارتند از: محبوبيت، مقبوليت، موفقيت، ايمان، هويت ملي و فرهنگي، خلاقيت، تجربه هاي عارفانه، حل مسئله، پرهيز از گناه، رضايت و تحمل، تبسم و خنده، تنوع ظاهري، بوي خوش، كار و تلاش، تفريح و تفرج، سير و سفر، تفكر در آفرينش و كشف حقيقت، رسيدگي به ديگران، با بچه بودن، استفاده از روش هاي استعاره اي و شعري در بيان نظرات، داشتن دوستان ساده و خوش مشرب، تقويت عزت نفس، هديه دادن و مهرباني كردن و گره گشايي از كار ديگران مي باشد.
شادي از ديدگاه روانشناسي
ريچارد كارسون معتقد است كه شادماني حالتي از ذهن است نه رشته اي از حوادث، احساس آرامش بخش كه مي توانيد هميشه تجربه اش كنيد و با آن زندگي كنيد و نه چيزي كه براي يافتنش نياز به جستجو داشته باشيد، شادماني در خارج از وجود شما نيست شادماني يك احساس است.
مايكل ارگايل معتقد است كه شادي عبارت است از بودن در حال خوش حالي و سرور يا ديگر هيجانات مثبت يا عبارت است از راضي بودن از زندگي خود.
شادماني عبارت است از قضاوت و داوري انسان درباره ي چگونگي گذراندن زندگي خويش، اين نوع واحدي از بيرون به فرد تحميل نمي شود بلكه حالتي است دروني كه از هيجانات مثبت تأثير مي پذيرد.
علائم وجود انرژي منفي در بدن چيست ؟
در اين بخش مواردي را معرفي مي کنيم که به شما نشان مي دهد انرژي هاي منفي درون بدن تان وجود دارند :
_سردرد مداوم
_خستگي
_ بي قراري
_بي خوابي
_ شکم درد
_ تحت فشار بودن
_ نفس تنگي
- تيرگي ذهن
_ در چنين زمان هايي بايد چه اقداماتي انجام داد ؟
راه هاي زيادي براي آزاد کردن انرژي منفي وجود دارد اما يکي از تاثيرگزارترين روش ها اين است که يک نفس عميق بکشيم و آگاهي و تفکر خود را ارتقا دهيم .
مديتيشن مي تواند براي از بين بردن اين انرژي ها معجزه آفرين باشد . مديتيشن راه هاي مسدود را پاک سازي مي کنند و تعادل انرژي فرد را بازسازي مي کنند .
راه هاي از بين بردن انرژي منفي بدن:
_ از گياهان شفابخش استفاده کنيد.
_ با آب نمک استحمام کنيد .
_ اطراف خود را با افراد مثبت نگر پر کنيد .
راه هاي از بين بردن انرژي منفي از خانه :
1. بهم ريختگي ها را در سريع ترين زمان ممکن از بين ببريد.
بله به همين دليل است که بعد از مرتب کردن اطراف خود حس بسيار خوبي مي گيريد . انرژي درون اجسام مخصوصا در اجسام قديمي باقي مي ماند و حال بسته به نوع انرژي، ممکن است که به صورت فيزيکي ، ذهني ، روحي و معنوي مانع حرکت ما به سمت جلو بشوند و زماني که دور و بر خود را با اجسام به درد نخور پر کنيد، هيچ فرصتي براي وارد شدن چيزهاي جديد به زندگي شما ايجاد نمي شود .
2. بخور خشک بگيريد.
بوي اين بخور مي تواند از لحاظ روحي و معنوي فضاي خانه را لطيف کند و همچنين باعث مي شود که فرد احساس آرامش پيدا کند و فضا را آرام کند ، فضاي منزل نيز براي مديتيشن مناسب مي شود .
3. اجازده دهيد که باد بوزد.
اولين اقدام براي از بين بردن انرژي هاي منفي اين است که خانه را با طبيعت درگير کنيد . به اين گونه که تمام پنجره هاي خانه يا يکي از مهم ترين آن ها را باز کنيد تا باد به داخل منزل بوزد .
4. لوازم عتيقه را از انرژي هاي منفي پاک سازي کنيد.
عتيقه ها اجسام بسيار زيبايي هستند اما انرژي تاريخي خود را دارند . براي اين که مطمئن شويد که انرژي صاحب گذشته اين عتيقه روي شما تاثير نمي گذارد، بايد هر کدام را به دقت بشوييد تا پاکسازي شوند .
5. لوازم شکسته را دور بياندازيد يا آن ها را تعمير کنيد.
6. روشن کردن شمعدان در کل خانه
7. در منزل خود کريستال نگه داريد.
کريستال هاي متنوع انرژي هاي مختلف را درون خود نگه مي دارند اما کريستال هاي مشخصي وجود دارند که مي توانند انرژي منفي را دور کنند . کريستال کهرباي اصل مشکي يکي از آن هايي است که توانايي از بين بردن انرژي هاي منفي را از خانه دارد
8. روغن نارنج را به سراسر خانه اسپري کنيد.
9. لوازم منزل را جابجا کنيد.
دکوراسيون را تغيير دهيد که با اين کار ناخوداگاه حس شادي و سرزندگي به شما منتقل مي شود که هزينه اي هم براي شما نخواهد داشت .
10. در اتاق خود يک زنگ بگذاريد.
صدا هاي مختلف از يک زنگ در چهار گوشه اتاق مي تواند فضاي فيزيکي شما را احيا کند . مي توايند از اين صداي زنگ استفاده کنيد و بر روي خلاصي انرژي تمرکز کنيد و به جاي آن حس فراواني را به خود جذب کنيد .
11. سبز باشيد.
افراد عقيده دارند زماني که همراه با يک گلدان کوچک مي خوابند، احساس بسيار بهتري نسبت به بقيه اوقات دارند .
12. از فضاي خانه مراقبت کنيد.
13. به موسيقي با فرکانس بالا گوش دهيد.
نواختن موسيقي با ويبراسيون بالا مي تواند تفاوت مشهودي را در خانه ايجاد کند
14. کندر بسوزانيد.
سوزاندن کندر و پخش شدن بوي آن در منزل مي تواند انرژي هاي منفي را از بين ببرد
15. ظرف هاي نمک را پر کنيد.
نمک ارگانيک تاثير زيادي در از بين بردن حس بد دارد. مي توانيد چهار طرف را از آب و نمک پر کنيد و آن را در چهار گوشه خانه قرار دهيد و هر 24 ساعت آب ظرف را خالي کنيد و سپس ظرف را بشوييد و اين کار را در زماني که فردي در خانه مريض است، هرگز فراموش نکنيد و سپس آب و نمک تازه را وارد آن کنيد .
بسياري از مردم، هر کدام، يک سرگرمي دارند. بعضي سکهي قديمي يا تمبر خارجي جمع ميکنند، برخي به کار دستي مشغول ميشوند، ديگران در اوقات فراغت به ورزش ميپردازند.
گروهي از کتاب خواندن لذت ميبرند. ولي ذوق مطالعهي آنها بسيار باهم متفاوت است. عدهاي فقط رومه يا چيزهاي فکاهي ميخوانند، جمعي رُمان دوست دارند، مابقي هم چه بسا خواندنِ کتابهاي ستارهشناسي، طبيعت وحشي يا کشفيات علمي را ترجيح ميدهند.
اگر من به اسب يا به سنگهاي قيمتي علاقهمند باشم نبايد انتظار داشته باشم که بقيه هم در سليقهي من سهيم باشند. اگر من کليهي برنامههاي ورزشي تلويزيون را با لذت تمام تماشا ميکنم، بايد اين واقعيت را بپذيرم که افرادي هم حوصلهشان از ورزش سر ميرود.
آيا چيزي هست که همه به آن علاقهمند باشيم؟ آيا چيزي هست که مربوط به همه - صرفنظر از اينکه کي هستند و کجاي جهان زندگي ميکنند - باشد؟ آري، سوفي عزيز، مطالبي است که قطعاً مورد علاقهي همگان است.
مهمترين چيز در زندگي چيست؟ اگر اين سوال را از کسي بکنيم که سخت گرسنه است، خواهد گفت غذا. اگر از کسي بپرسيم که از سرما دارد ميميرد، خواهد گفت گرما. و اگر از آدمي تک و تنها همين سوال را بکنيم، لابد خواهد گفت مصاحبت آدمها.
ولي هنگامي که اين نيازهاي اوليه برآورده شد - آيا چيزي ميماند که انسان بدان نيازمند باشد؟ فيلسوفان ميگويند بلي. به عقيدهي آنها آدم نميتواند فقط در بند شکم باشد. البته همه خورد و خورک لازم را دارند. البته که همه محتاج محبت و مواظبتاند. ولي - از اينها که بگذريم - يک چيز ديگر هم هست که همه لازم دارند، و آن اين است که بدانيم ما کيستيم و در اينجا چه ميکنيم.
علاقه به اينکه بدانيم ما کي هستيم امري "تصادفي" چون جمع کردن تمبر نيست. جويندهي اين مطلب در بحثي شرکت ميکند که با پيدايش بشر بر کرهي زمين آغاز شد و هنوز ادامه دارد. اين که جهان، زمين، حيات چگونه وجود يافت، موضوعي است بس مهمتر و بزرگتر از اينکه چه کسي در بازيهاي المپيک پيشين بيش از همه مدال برد
چند دوست دوران دانشجويي که پس از فارغ التحصيلي هر يک شغل هاي مختلفي داشتند و در کار و زندگي خود نيز موفق بودند، پس از مدت ها با هم به دانشگاه سابق شان رفتند تا با استادشان ديداري تازه کنند.
آنها مشغول صحبت شده بودند و طبق معمول بيشتر حرف هايشان هم شکايت از زندگي بود.
استادشان در حين صحبت آنها قهوه آماده مي کرد. او قهوه جوش را روي ميز گذاشت و از دانشجوها خواست که براي خود قهوه بريزند. روي ميز ليوان هاي متفاوتي قرار داشت; شيشه اي، پلاستيکي، چيني، بلور و ليوان هاي ديگر.
وقتي همه دانشجوها قهوه هايشان را ريخته بودند و هر يک ليواني در دست داشت، استاد مثل هميشه آرام و با مهرباني گفت:.بچه ها،ببينيد; همه شما ليوان هاي ظريف و زيبا را انتخاب کرديد و الان فقط ليوان هاي زمخت و ارزانقيمت روي ميز مانده اند.
دانشجوها که از حرف هاي استاد شگفت زده شده بودند، ساکت بودند و استاد حرف هايش را به اين ترتيب ادامه
داد:
«در حقيقت، چيزي که شما واقعا مي خواستيد قهوه بود و نه ليوان. اما ليوان هاي زيبا را انتخاب کرديد و در عين حال نگاه تان به ليوان هاي ديگران هم بود.
زندگي هم مانند قهوه است و شغل، حقوق و جايگاه اجتماعي ظرف آن است.
اين ظرف ها زندگي را تزيين مي کنند اما کيفيت آن را تغيير نخواهند داد.
البته ليوان هاي متفاوت در علاقه شما به نوشيدن قهوه تاثير خواهند گذاشت، اما اگر بيشتر توجه تان به ليوان باشد و چيزهاي با ارزشي مانند کيفيت قهوه را فراموش کنيد و از بوي آن لذت نبريد، معني واقعي نوشيدن قهوه را هم از دست خواهيد داد.
پس، از حالا به بعد تلاش کنيد نگاه تان را از ليوان برداريد و در حاليکه چشم هايتان را بسته ايد،
از نوشيدن قهوه لذت ببريد.»
1- چيزي نخريد!
بيشتر اين بچه ها رو خونواده هاشون روزانه اجاره ميدن. پولي که به اونها ميدين و تموم کردن چيزايي که دستشونه باعث نميشه اونا رو زودتر بفرستن خونه. به محض تموم شدن يه بسته چسب يکي ديگه ميدن که بفروشه
2- بهشون بي اعتنايي نکنين!
ناديده نگيرينشون. بي اعتنا نباشين. راتونو نکشين و نرين. شيشه ماشين رو ندين بالا. اين کارا باعث ميشه اون بچه با تنفر از اجتماع برگ بشه. صبور باشين و توضيح بدين که اون وسيله رو لازم ندارن. خشونت به خرج ندين. اون بچه بزرگ ميشه و اين خشونت رو به جامعه برميگردونه.
3- براشون دلسوزي الکي نکنين.
اگه کاري از دستتون بر نمياد الکي بچه رو گيج نکنين. سوال الکي نپرسين که مجبور بشه دروغ بگه. اونها خانواده دارن اما مجبورن دروغ بگن. نگين دوست داري بچه من بشي؟ اين جور حرفها آزار دادن روانيه بچه هاست.
چه کاري از دستمون بر مياد
1- بهشون خوراکي بدين
اکثر اين بچه ها سو تغذيه دارن براشون خوراکي هاي مقوي بخرين و بهشون بدين و مطمئن بشين که ميخورن. مثلا بسته کوچيک شير يا موز، ساندويچ گوشت يا مرغ. نارنگي يا پرتقال. اگه بهشون پول بدين ازشون ميگيرن. چيزي بدين که باعث بشه بدنشون تو اين سرما مقاومت بيشتري داشته باشه و مريض نشن. لباس بهشون ندين چون ازشون ميگيرن و وادارشون ميکنن با لباس کم تو خيابون باشن که مردم دلشون بسوزه.
2- مثل يک فروشنده باهاشون برخورد کنين.نذارين ازتون گدايي کنن اگه داره التماس ميکنه توضيح بدين که بايد جنسش رو ببينين که آيا لازم دارين يا نه. يادتون باشه که شما مددکار اجتماعي نيستين و کاري هم از دستتون در همون لحظه بر نمياد پس صبور باشين و سعي کنيد لااقل مثل يک انسان با اون بچه برخورد کنيد
3- از کلمات مودبانه استفاده کنين. اين بچه ها چيزي غير از فحش و کلمات زشت و جمله هايي که مناسب سنشون نيست نميشنون. باهاشون با احترام برخورد کنين تا هميشه تو ذهنشون بمونه که اجتماع دشمن اونها نيست.
4- به نزديکترين کيوسک پليس بريد.
نگيد که فايده اي نداره چون داره! اگر ميزان گزارشات مردمي از جايي تعدادش بالا باشه اونها از بهزيستي تقاضاي واحد جمع آوري متکديان ميکنن. در حال حاضر بهزيستي اين امکان رو داره که بتونه بعضي از اين بچه ها رو به عنوان بد سرپرستي از خونواده هاشون بگيره. ( ميتونيد توي گزارشتون بگين که ميترسيد از اين بچه ها سواستفاده جنسي بشه) اونها وظيفه دارن که گزارش شما رو ثبت کنن.
به بنياد کودک کمک کنيد يا بنيادها و موسسات مشابه.
اونها سالانه از هزاران کودک کار حمايت ميکنن.
1- هرگز سيگار نکشيد و اگر ميکشيد ، نيمه آخر آن را هيچ وجه نکشيد.
2- در حمام هيچگاه مستقيما زير دوش آب گرم نفس نکشيد. کلر يک قاتل تدريجي است.
3- هنگام شارژ موبايل ابتدا شارژر را به گوشي وصل کنيد و سپس آن را به برق وصل کنيد. بهتر است موبايل خاموش باشد.
4- چاي بيشتر از يک روز مانده را اصلا ننوشيد.
5- هنگام روشن کردن کولر اتومبيل خود ابتدا به مدت حداقل 5 دقيقه پنجره ها را باز بگذاريد و در پمپ بنزينها کولر را خاموش نماييد.
6- غذاي خود را بيشتر از يکبار در مايکروفر گرم نکنيد و بعد از آن درصورت عدم استفاده دور بريزيد.
7- با حيوانات خانگي تعامل مثبت داشته باشيد. آنها ممکن است از خيلي از انسانها سالمتر و تميزتر باشند. عوامل مشترک زياد آنها با انسانها ميتواند به شکل واکسن در بدن عمل کند.
8- هنگام غذا بين هرلقمه حداقل 1 دقيقه فاصله بگذاريد و دو ساعت قبل و بعد از غذا و هنگام آن نوشيدني ننوشيد.
9-هنگام حرکت اتومبيل،پنجره ها را تماما باز نکنيد تا هوا بصورت باد وارد مجاري تنفسي نگردد.
10- لوازم آرايشي رابيشتر از 5ساعت برروي پوست خودباقي نگذاريد.سلولهاي پوستي نياز به تعرق و تنفس دارند.درمنزل نيز تا حد امکان از لباسهاي گشاد.راحت و باز استفاده نماييد.
11- موهاي خود را بيش از يکبار در شبانه روز شانه نکنيد.مراقب ورود شوره سر (حتي بصورت نامرئي) به چشمها و مجراي تنفسي خود باشيد.
12- هنگام دويدن و راه رفتن سر خود را بالا نگهداريد.هنگام نشستن و خوابيدن برعکس سر خود را پايين نگهداريد.
13- توجه بيش از حد به وزن، سودمند نيست. بدن انسان قادر است بصورت خودکار ميزان ورودي، جذب و ميزان دفع را تنظيم نمايد و اشتهاي طبيعي نيز متناسب با آن ميباشد. هرچه قدر دوست داريد بخوريد.
14- اگر نياز مالي نداريد، لازم نيست روزي 8 ساعت کار کنيد. بهترين تعداد ساعات کاري بين 5 الي 6 ساعت ميباشد.
15- نوشيدني درصورت عدم افراط براي سلامت مغز و قلب نه تنها مضر نيست بلکه سودمند است
16- هرگز پشت مانيتور (هاي قديمي) که روشن هستند قرار نگيريد. ضرر آنها از خيلي از دستگاههاي عکسبرداري بيشتر است.
17- ورزش و تحرک در ابتداي صبح نه تنها سودمند نيست بلکه خطرناک نيز هست. سعي کنيد آن را در حداقل 3 ساعت بعد از بيداري و يا عصر انجام دهيد.
18- توجه بيش از حد به امور سياسي، ورزشي و اقتصادي براي سلامت روان مضر بوده و در دراز مدت به علت عدم امکان تسلط بر کنترل آنها، باعث اختلالات رواني ميگردد.
19- معجزه جواهر آلات براي خانمها را فراموش نکنيد. حتي اگر صرفا به ديدن آنها باشد.
20- هيچگاه به پهلو نخوابيد. سعي کنيد در جهت عمود بر محور مغناطيسي زمين بخوابيد
فريدون در جشن کباب پزي سکندري خورد و به زمين افتاد. اما به دوستانش که پيشنهاد کردند به اورژانس زنگ بزنند گفت حالش خوب است و فقط به خاطر اينکه به کفش هاي جديدش عادت ندارد پايش به سنگفرش گير کرده.آن ها به او کمک کردند تا بلند شده و يک بشقاب غذاي ديگر براي خود بکشد.
فريدون با اينکه کمي هول شده بود ولي تا آخر آن بعدازظهر خود را سرگرم کرد.
همان شب همسر فريدون تماس گرفت و به همه اطلاع داد که فريدون را به بيمارستان منتقل کرده اند و وي ساعت 6 بعد ازظهر فوت کرده است. او در جشن دچار حمله شده بود و اگر اطرافيانش نشانه هاي حمله را تشخيص داده بودند شايد فريدون اکنون با ما بود.
گاهي حمله منجر به فوت افراد نمي شود اما آنها در شرايطي بدتر از مرگ مجبور به ادامه زندگي مي شوند.
خواندن اين متن تنها يک دقيقه از زمان شما را خواهد گرفت. اگر شخصي را که دچار حمله شده در 3 ساعت به بيمارستان منتقل کنند مي توان عوارض ناشي از حمله را به طور کامل از بين برد. بله به طور کامل!! وي مي گويد روش شناسايي حمله و رساندن بيمار به درمان هاي پزشکي در کمتر از 3 ساعت به شناسايي علايم آن بستگي دارد:
شناسايي علايم سکته:
در برخي موارد شناسايي علايم سکته کار بسيار سختي است.
متاسفانه نا آگاهي افراد مي تواند منجر به فاجعه اي جبران ناپذير شود. سکته مي تواند باعث مرگ يا آسيب مغزي فرد گردد و اين در حاليست که اطرافيان شخص حتي متوجه علايم سکته نشده اند.
پزشکان اعلام کرده اند که اطرافيان قرباني مي توانند تنها با پرسيدن سه سوال ساده متوجه علايم سکته شوند
ل: از شخص بخواهيد تا لبخند بزند.
ح: از شخص بخواهيد که حرف بزند يا يک جمله ساده را به درستي ادا کند.( مثلا: امروز هوا آفتابي است)
د: از وي بخواهيد هر دو دستش را بلند کند.
اگر فرد در انجام هر کدام از موارد زير مشکل داشت ، در اسرع وقت با اورژانس تماس گرفته و علايم را براي امدادگران توضيح دهيد.
و اما نشانه ديگري از سکته: از وي بخواهيد زبان خود را بيرون بياورد.
اگر زبان وي به راست يا چپ متمايل شده بود، بدانيد که شخص دچار حمله شده است.
يک متخصص قلب مي گويد اگر هر کس اين ايميل را دريافت مي کند آن را به 10 نفر ديگر بفرستد مي توان اميدوار بود که حداقل جان يک انسان نجات يابد
پدر زحمتکش در دما? 50 درجه سخت مشغول کار کردن بود
و پسر 26 ساله اش ب? توجه غرقدر اينستاگرام ا?ن پست را گذاشت :
بس?مت? همه ? پدرها. !
مادر از 5 صبح ب?دار شده بودو مشغول کارها? خانهول? دخترش لنگ ظهر از خواب ب?دار شد و چند ساعت بعد در ف?س بوک پست گذاشت : همه ? هست? ام مادر .!
در همان لحظه مادر وارد اتاق دختر شد، دخترك داد زد : هزار بار بهت گفتم ب? اجازه ن?ا تو اتاقم، نم? فهم?؟؟
راست?، پست دختر کل? ??ک خورد .
مرد تابلو? خاتم کار? شده ز?با?? را که خر?ده بود، رو? د?وار نصب کرد .
همسرش گفت :حال برادرت را که ب?مار است پرس?ده ا? ؟
با عصبان?ت گفت : ا?ن حوصله ندارم
اما ! رو? تابلو نوشته بود :
?ب?ا تا قدر ?کد?گر بدان?م?!
ه?چ فکر کرده ا?م که شعار ها?مان در دن?ا? مجاز?، چقدر به رفتارمان در فضا? حق?ق? شباهت دارند ؟؟!!
پولدار بودن خيلي خوبه ولي نه به هر قيمتي؛
ثروت يه چيز انحصاري نيست برکتي که به ثروتمند داده شده و اون مسئول توزيع عادلانشه.
خدايان ثروت جهان موقع رفتن يه پاپاسي هم نبردن.
پس لطفن حرص نزنيم، حق کسي رو نخوريم و بابت دوزار سر هم ديگه رو زير اب نکنين.
ثروت براي به اشتراک گذاشتن سعادت و شادمانيه.
هيچکس در اين جهان يک ارزن بيش از روزي مقررش نمي تونه بخوره.
هزار سال هم که زنده باشيم چشم برهم زدني بيش نيست.
وقتي داريد ظلم مي کنيد و از توانايي هاتون به به کثيف ترين وجه ممکن استفاده مي کنيد مراقب باشيد.
سر کائنات نميشه کلاه گذاشت.
دو: همشهريان مشهدي بوسي من. بزرگ شده اين شهرم و عاشق تک تک خيابوناش
تک تک مردمش، اداب و رسومش و همه چيزش. شهرمو دوست دارم. هي نپرسين چرا اومدي مشهد.
اينجا خونمه!
سه: وزارت ارشاد مهربان براي مجوز اکران سريالها سخت گير تر باشيد. غير از جلو و عقب بودن روسري چيزهاي مهم تري هم هست. "کرگدن"
جايي خوندم: اين دنيا براي خوب ها محل خدمته و براي غير خوب ها فرصت جبران. اگه راست باشه
بايد خيلي.
ما ايراني ها مناسبت هاي جالبي داريم که در تمام دنيا کم نظير است برخي از انها با طبيعت همگرايي خاصي دارند مثل همين شب يلدا ميوه و خشکبار اصلي ترين خوارکي ها در اين زمينه هستند و بر اساس يک باور قديمي مردم با اين کار با ميوه هاي تابستاني وداع مي کنند و با خوردن خشکبار گرم به استقبال سرما مي روند و يلدا را جشن مي گيرند تا نشانگر تقابل سرما نا با روري پزمردگي و مرگ با گرما روشنايي باروري سبزي و زندگي باشد
بسياري از مردم معتقدند که انار درمان کننده بسياري از بيماري ها و دردها ست اين اعتقاد درستي است چرا که انار بسياري از بيماري ها را درمان مي کند انار براي سلامتي پوست بسيار مفيد است که با مصرف انار سموم بدن دفع مي شود
پاکسازي سموم از بدن در ايجاد شادماني و نشاط در افراد بسيار تا ثير است و کبد که وظيفه پا کسازي سوم از بدن را دارد با مصرف انار تقويت مي شود مي شود مصرف انار باعث رفع لک هاي پوستي مي شود و براي رفع خستگي و ارامش اعصاب بسيار کار امد است
انار در حقيقت يک ميوه نيست بلکه يک پزشک و درمان کننده بيماري هاي کبد مسموميت هاي خون خستي جسمي و عصبي و بالاخره رفع کننده بيماري هاي عفوني و انگل هاي دستگاه گوارش است در شيراز بخش هاي جنوبي کشور رسم است که انار شب يلدا را با گلپر مي خورند گلپر علاوه بر خواص بي شمار باعث افزايش قواي بدني مي شود و ترکيب و گلپر از سرماخوردگي پيشگيري ميکند
کشور روسيه در شماليترين سرزمينهاي قابل ست کره زمين قرار دارد و بخش زيادي از آن در فصل زمستان آب و هوايي بسيار سرد و طاقت فرسا دارد؛ برخي از شهرهاي کشور روسيه در فصول زياد سال داراي آب و هواي سرد هستند که زندگي در اين شرايط جوي به شدت سخت است.
يکي از سردترين نقاط مسي جهان به نام "اويميا" در اين کشور وجود دارد؛ به گزارش "واشنگتن پست" اين روستا در شمال شرقي ايالت "ياکوتيا" در روسيه قرار گرفته است و ناسا آن را به عنوان سردترين نقطه جهان معرفي کردهاست؛ اويما در زبان مردم سيبري به معني "آب يخ زده" نامگذاري ميشود.
دماي اين روستاي کوچک که تنها 500 ساکن دارد، در فصل زمستان به 72- درجه سانتيگراد ميرسد؛ ميانگين دما در اويميا در فصل زمستان 58- درجه سانتيگراد است و در سال 1924 با دماي 96- درجه رکورد سردترين منطقه روي کره زمين را زده است!
مردم اين شهر چهرههاي خاصي دارند؛ با وجود چنين هواي طاقتفرسايي، مردم اين روستا خود را با شرايط جوي عادت ميدهند و به راحتي به ادامه زندگيشان ميپردازند؛ در روزهاي زمستان 21 ساعت از شبانه روز هوا تاريک بوده و نزديکترين شهر در فاصله 805 کيلومتري از اين روستا قرار دارد؛ مردم اين روستا بيشتر زمان خود را در خانه ميگذرانند و تنها در مواقع ضروري از خانه خارج ميشوند.
در روستاي اويميا امکان کشاورزي وجود ندارد و مردم با دامداري و کارهاي مربوط به شهرداري کسب درآمد ميکنند؛ زمستانها مردم براي سير کردن خود تنها گوشت مصرف ميکنند؛ از جمله غذاهاي محلي اين روستا ميتوان به ماهي يخ زده و گوشت اسب و گوزن اشاره کرد که همگي به صورت خام مصرف ميشوند.
يکي از نکات جالبي که در مورد اين روستا وجود دارد آن است که باتري ماشينها در اين منطقه به علت هواي بسيار سرد خالي ميشوند و مردم اين منطقه براي جلوگيري از اين اتفاق ماشينها را به طور مداوم روشن نگه ميدارند؛ به همين منظور ايستگاههاي پمپ گاز در اين روستا 24 ساعته داير هستند تا مردم براي سوخت مشکلي نداشته باشند.
يکي ديگر از مشکلات ساکنين اين منطقه که با آن کنار آمدهاند، دفن بستگان به هنگام مرگ آنها است؛ مردم براي دفن مردگان مجبور ميشوند با روشن کردن آتش دماي زمين را بالا ببرند؛ با بالارفتن دما و ذوب يخ ها، کندن خاک آسانتر ميشود.
اگر چه در بسياري از کشورها حتي کشورهاي غربي، پوست حيوانات به عنوان يکي از کالاهاي لوکس شناخته ميشود، ولي در روستاي اويميا ساکنين تمام لباس هايشان از پوست است، چرا که تنها راه براي زنده ماندن در اين شرايط آب و هوايي کشنده استفاده از اين پوشش است.
با وجود چنين شرايطي، مدارس همچنان پابرجا هستند و دانشآموزان اويميا هم خيلي عادي به مدرسه ميروند؛ در واقع مدرسه اين روستا فقط وقتي که دماي هوا به منفي 52 درجهي سانتيگراد برسد، بسته ميشود!
در اويميا خبري از آنتن موبايل نيست و اصلاً پوششدهي موبايل در اين منطقه وجود ندارد؛ حتي اگر وجود داشت باز هم به خاطر يخ زدگي تاسيسات الکترونيکي، استفاده از موبايل غير ممکن بود.
گروهي از پزشکان روي مردم اين منطقه تحقيقات زيادي انجام داده و اعلام کردهاند که مردم اين منطقه دچار سوءتغذيه نميشوند، دليل خاصي دارد؛ در واقع در شير حيوانات اين منطقه ريزمغذيهايي وجود دارد که مواد مورد نياز بدن را تامين ميکند و گردش خون افراد به صورت طبيعي عمل ميکند.
اينها مشکلاتي است که مردم سردترين نقطه جهان با آن روبهرو هستند، اما سعي ميکنند با طبيعت سازگار باشند؛ زندگي در اين شرايط براي هرکسي سخت و طاقتفرسا است، اما مردم بومي اين منطقه به زندگي خود ادامه ميدهند
پتر سوم، نوه پترکبير، بنيان گذار روسيه جديد بود، اما در روسيه تزاري به دنيا نيامد! خالهاش اليزابت، امپراتريس روسيه که فرزندي براي جانشيني نداشت، او را در 14 سالگي از پروس به روسيه آورد و وليعهد خود کرد. پتر سوم عاشق پروس و هنر آن بود و اصولاً خود را يک پروسي ميدانست. همين مسئله سبب شد که اشراف روسيه به او روي خوش نشان ندهند.
از طرفي، پتر سوم خويشاونداني داشت که اصالتاً سوئدي بودند و در آن زمان، روسها سايه سوئديها را با تير ميزدند! چراکه سوئد در دوران اوج اقتدار قرار داشت و در اروپا يکهتازي ميکرد. پتر سوم با دختري به نام کاترين که از خاندانهاي سلطنتي کوچک پروس بود ازدواج کرد؛ شايد گمانش اين بود که خانمِ کاترين هواي او را بيشتر دارد! اما چنين نشد؛ کاترين که سياستمداري زبردست بود، توانست مُخ اشراف و درباريان را بزند و ايضاً زيرآب همسرش را! او توانست با يک کودتاي سريع در ژوئيه 1762 ميلادي، به عمر سلطنت شوهر خاتمه دهد؛ سلطنتي که فقط 185 روز طول کشيد و يکي از کوتاهترين حکومتهاي تاريخ بود. پتر سوم، بعد از برکناري، در قلعه روپشا زنداني شد و در همانجا، مأموران ملکه او را مسموم کردند و به ديار باقي فرستادند!
کوتاهترين حکومتهاي تاريخ/20 دقيقه سلطنت، سهم لويي نوزدهم
يوانشيکاي؛ امپراتور 101 روزه
براي تاريخدوستاني که فيلم «آخرين امپراتور»، اثر برناردو برتولوچي را ديدهاند، «پوئي»، آخرين امپراتور چين است؛ اما واقعيت چيز ديگري است؛ مگر ميشود از خير حکومت بر سرزمين چين، آن هم به عنوان امپراتور گذشت! وقتي در سال 1912 پوئي برکنار شد، افرادي در گوشه و کنار چين، با سوداي امپراتور شدن، به فعاليت پرداختند که مهمترين آنها يوانشيکاي بود؛ يک ژنرال از خود راضي که فکر ميکرد براي امپراتور شدن چيزي کم ندارد؛ غافل از اينکه اصولاً دوره امپراتوري و امپراتور بازي گذشته است و مردم ديگر زير بار چنين حکومتي نميروند.
به هر حال، يوان لج کرد و خواسته خود را به مرحله عمل رساند! اين اقدام، اختلافات و درگيريهاي زيادي را برانگيخت. در مراسم تاج گذاري، هيچ کس حاضر نشد و يوان سه بار اين برنامه را به تعويق انداخت؛ تا اينکه بالاخره تصميم گرفت بيخيال امپراتوري شود و بعد از 101 روز، اعلام کرد که رئيسجمهور چين است؛ اما اين ادعا هم با استقبال روبهرو نشد و چند ماه بعد، يوانشيکاي ناگهان درگذشت و شايد او را کشتند!
کوتاهترين حکومتهاي تاريخ/20 دقيقه سلطنت، سهم لويي نوزدهم
پرتيناکس؛ امپراتور بيسر!
شايد خيليها تصور کنند که امپراتور «کومودوس»، يعني همان امپراتور منحرفي که «ماکسيموس» در فيلم «گلادياتور»، ساخته «ريدلي اسکات» به قتل رساند، وسط ميدان کلوزيوم در رُم مُرده است؛ اما حقيقت اين است که قاتل کومودوس، کسي نبود جز «هِلوينوس پرتيناکس» که توانست از شرايط بحراني و هرج و مرج حاکم بر شهر رُم، در دسامبر سال 192 ميلادي نهايت استفاده را ببرد و بر اريکه قدرت تکيه بزند.
با اين حال، همان شرايطي که پرتيناکس را امپراتور کرد، بلاي جانش شد. هنگامي که او کوشيد تا سازمان افسران گارد امپراتوري را ترميم و برخي فرماندهان را با افراد مورد اعتماد خودش جايگزين کند، خشم سربازان برانگيخته شد و به قصر پرتيناکس هجوم آوردند؛ آنها سرِ امپراتور را قطع و روي نيزه نصب کردند و در خيابانهاي رِم گرداندند؛ به اين ترتيب، دوران حکومت 86 روزه جانشين کومودوس، به پايان رسيد.
کوتاهترين حکومتهاي تاريخ/20 دقيقه سلطنت، سهم لويي نوزدهم
دوکدوک؛ امپراتورِ بدشانسِ بدبخت!
در سال 1883، ويتنام اصلاً اوضاع درست و حسابي نداشت. فرانسويها استيلاي تمام عياري بر منطقه مالايا داشتند و علاوه بر آن، انگليسيها هم بدشان نميآمد به منابع سرشار اين منطقه، ناخنکي بزنند! به همين دليل وقتي در يک روز گرم و شرجي، سر و صدايي در پايتخت پيچيد و در ميان هورا گفتن مردم پريشان خاطر، آقاي دوکدوک بر تخت سلطنت ويتنام تکيه زد و نامش را گذاشتند امپراتور، کسي تعجب نکرد، چون اصلاً به اين مسئله اهميت نميداد.
اما دو روز بعد، وقتي آبها از آسياب افتاد، مردم تازه يادشان آمد که اين آقاي امپراتور، آن آقايي نيست که ميخواستند امپراتور کنند! بنابراين، درگيريها شروع شد و درست 72 ساعت بعد از آغاز سلطنت امپراتور دوکدوک، او را برکنار کردند. مخالفان فقط به برکناري رضايت ندادند؛ دوکدوک بدبخت و بدشانس را دادگاهي و محکوم به نوشيدن سم کردند. به اين ترتيب، دوران حکومت 72 ساعته دوکدوک تمام شد و خود او هم دار فاني را وداع گفت!
کوتاهترين حکومتهاي تاريخ/20 دقيقه سلطنت، سهم لويي نوزدهم
مو؛ امپراتوري که 2 ساعت وقت داشت!
در طول تاريخ شرق دور، چند امپراتور با نام «مو» داريم؛ بيشتر آنها حکومتي طولاني داشتند. مثلاً يکي از آنها «مو جين» بود که از 344 تا 361 ميلادي بر شرق چين حکومت کرد. اما امپراتور «مو» مد نظر ما، درست در شرايطي به حکومت رسيد که مغولان، پشت دروازههاي پايتخت بودند!
معلوم نيست روي چه حسابي «مو»ي بدبخت را در 9 فوريه سال 1234 ميلادي، به تخت نشاندند! شايد قرار بود بلاگردان امپراتور قبلي و درباريان شود. به هر حال، دو ساعت بعد از امپراتور شدن «مو»، دورانش به سر رسيد. لشکر جرار مغول وارد پايتخت شد و دمار از روزگار او در آورد. چنگيزخان دستور داد مدتي او را با زنجير به پايه تخت سلطنتي که خان مغول روي آن مينشست، ببندند تا هر که به ديدار وي ميرود، قدرت مغول را در سايه خواري «مو» ببيند. اين موضوع در گزارش هيئت ايراني سلطان محمد خوارزمشاه در دربار چنگيزخان، پيش از هجوم مغولان به ايران، انعکاس يافته و جوزجاني آن را در تاريخ خود آورده است.
کوتاهترين حکومتهاي تاريخ/20 دقيقه سلطنت، سهم لويي نوزدهم
20دقيقه سلطنت، سهم لويي نوزدهم
وقتي ناپلئون، به عنوان امپراتور فرانسه از قدرت ساقط شد، دولتهاي اروپايي ترجيح دادند دوباره خاندان بوربنها، سلاطين قديمي فرانسه را سر کار بياورند؛ لويي هجدهم، دقيقاً با همين رويکرد، پادشاه فرانسه شد؛ اما فرانسويها با انقلاب پرآشوبي که اواخر قرن 18 به راه انداخته بودند، شاه نميخواستند.
با آغاز حکومت شارل دهم، دعوا ميان شاه و مردم دوباره بالا گرفت و کار به جايي رسيد که شارل، ناچار شد کنارهگيرياش را در سال 1830، اعلام کند. البته او به هواي پسرش لويي آنتوان تن به اين استعفا داد؛ پسري که اصولاً ميلي به سلطنت نداشت و وقتي به او اعلام کردند که شاه است، رسماً استعفايش را نوشت و 20 دقيقه بعد از آغاز سلطنت، استعفا کرد تا رکورد کوتاهترين پادشاهي تاريخ را به نام خود ثبت کند! با اين حال، پدرش معتقد بود که لويي نوزدهم، زير فشار اين کار را انجام داده و هنوز پادشاه قانوني فرانسه است. بعد از استعفاي لويي نوزدهم، لويي فيليپ از خاندان اورلئان، شاه فرانسه شد؛ اما بحران در اين کشور اروپايي، خاتمه پيدا نکرد.
پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه اي مي نوشت .
پرسيد :
- ماجراي کارهاي خودمان را مي نويسيد ؟ درباره ي من مي نويسيد ؟
پدربزرگش از نوشتن دست کشيد و لبخند ن به نوه اش گفت :
- درسته درباره ي تو مي نويسم اما مهم تر از نوشته هايم مدادي است که با آن مي نويسم .
مي خواهم وقتي بزرگ شدي مانند اين مداد شوي .
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چيز خاصي در آن نديد .
- اما اين هم مثل بقيه مدادهايي است که ديده ام .
- بستگي داره چطور به آن نگاه کني . در اين مداد 5 خاصيت است که اگر به دستشان بياوري ، تا
آخر عمرت با آرامش زندگي مي کني .
صفت اول :
مي تواني کارهاي بزرگ کني اما نبايد هرگز فراموش کني که دستي وجود دارد که حرکت تو را هدايت مي کند .
اسم اين دست خداست .
او هميشه بايد تو را در مسير ارده اش حرکت دهد .
صفت دوم :
گاهي بايد از آنچه مي نويسي دست بکشي و از مداد تراش استفاده کني . اين باعث مي شود مداد کمي رنج بکشد اما آخر کار ، نوکش تيزتر مي شود .
پس بدان که بايد رنج هايي را تحمل کني چرا که اين رنج باعث مي شود انسان بهتري شوي .
صفت سوم :
مداد هميشه اجازه مي دهد براي پاک کردن يک اشتباه از پاک کن استفاده کنيم .
بدان که تصيح يک کار خطا ، کار بدي نيست . در واقع براي اينکه خودت را در مسير درست نگهداري مهم است.
صفت چهارم :
چوب يا شکل خارجي مداد مهم نيست ، زغالي اهميت دارد که داخل چوب است .
پس هميشه مراقبت درونت باش چه خبر است .
صفت پنجم :
هميشه اثري از خود به جا مي گذارد .
بدان هر کار در زندگي ات مي کني ردي به جا مي گذارد و سعي کن نسبت به هر کاري مي کني هوشيار باشي و بداني چه مي کني .
سالها پيش زماني که به عنوان داوطلب در بيمارستان مشغول کار بودم، با دختري به نام «ليزا» آشنا شدم که از بيماري نادري رنج مي برد. ظاهراً تنها شانس بهبودي او، گرفتن خون از برادر هفت ساله اش بود، چرا که آن پسر نيز قبلا آن بيماري را گرفته بود و به طرز معجزه آسايي نجات يافته بود.
پزشک معالج، وضعيت بيماري ليزا را براي برادر هفت ساله او توضيح داد و سپس از آن پسرک پرسيد: آيا براي بهبودي خواهرت حاضري به اون خون اهدا کني؟
پسر کوچولو اندکي مکث کرد و از دکتر پرسيد: اگه اين کار رو بکنم خواهرم زنده مي مونه؟
دکتر جواب داد: بله. وپسرک نفس عميقي کشيد و قبول کرد.
او را درکنارتخت خواهرش خواباندند ودستگاه انتقال خون رابه بدنش وصل کردند. پسرک به خواهرش نگاه مي کرد و لبخند مي زد و در حالي که خون از بدنش خارج مي شد، به دکتر گفت:آيا من به بهشت مي رم؟! .
پسرک با شجاعت خود را آماده مرگ کرده بود،چون فکر مي کرد که قرار است تمام خونش را به خواهرش بدهد!
«زندگي واقعي شما زماني است که کاري براي کسي انجام دهيد که توان جبران محبت شما را نداشته باشد.»
دانشجويي که سال آخر دانشگاه را مي گذراند به خاطر پروژه اي که انجام داده بود جايزه اول را گرفت.
او در پروژه خود از 50 نفر خواسته بود تا دادخواستي مبني بر کنترل سخت و يا حذف ماده شيميايي «دي هيدروژن مونوکسيد» توسط دولت را امضا کنند و براي اين خواسته خود دلايل زير را عنوان کرده بود :
1- مقدار زياد آن باعث عرق کردن زياد و استفراغ مي شود.
2- يک عنصر اصلي باران اسيدي است
3- وقتي به حالت گاز در مي آيد بسيار سوزاننده است
4- استنشاق تصادفي آن باعث مرگ فرد مي شود.
5- باعث فرسايش اجسام مي شود
6- حتي روي ترمز اتوموبيل ها اثر منفي مي گذارد
7- حتي در تومورهاي سرطاني نيز يافت شده است
از 50 نفر فوق 43 نفر دادخواست را امضا کردند.
6 نفر به طور کلي علاقه اي نشان ندادند و اما فقط يک نفر مي دانست که ماده شيميايي «دي هيدروژن مونوکسيد» در واقع همان آب است
عنوان پروژه دانشجوي فوق بود : ما چقدر زود باور هستيم
دهخدا مادري داشت بسيار عصبي بود و پرخاشگر؛ طوري که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بود و پيرپسر مجردي بود در کنار مادرش زندگي ميکرد.
نصف شبي مادرش او را از خواب شيرين بيدار کرد و آب خواست. دهخدا رفت و ليواني آب آورد مادرش ليوان را بر سر دهخدا کوبيد و گفت آب گرم بود. سر دهخدا شکست و خوني شد. به گوشهاي از اتاق رفت و زار زار گريست.
گفت: «خدايا من چه گناهي کردهام بخاطر مادرم بر نفسم پشت پا زدهام. من خود، خود را مقطوعالنسل کردم، اين هم مزد من که مادرم به من داد. خدايا صبرم را تمام نکن و شکيباييام را از من نگير.»
گريست و خوابيد شب در عالم رؤيا ديد نوري سبز از سر او وارد شد و در کل بدن او پيچيد و روشنش ساخت. صدايي به او گفت: «برخيز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم داديم.»
از فرداي آن روز دهخدا شاهکار تاريخ ادبيات ايران را که جامعترين لغتنامه و امثال و حکم بود را گردآوري کرد و نامش براي هميشه بدون نسل، در تاريخ جاودانه شد.
براي زيباتر شدن پازل بزرگ زندگي تان از دردهاي زندگي و افسردگيها، بعنوان سوخت استفاده نماييد. دردهاي زندگي را مثل بنزين اتومبيل نگاه کنيد که باعث حرکت ميشوند و شما را به هر جايي که ميخواهيد ميرسانند. از آشفتگي هاي زندگي، بعنوان يک نعمت استفاده نماييد تا بتوانيد به سمت و سوي بهتري از زندگي روانه شويد. سعي کنيد به اين جملات باور داشته باشيد تا بتوانيد به آنها عمل کنيد. باور کنيد که هر پاياني، مقدمه اي براي يک شرع جديد است. شايد در آن زمان احساس خوبي نداشته باشيد اما فقط کافي است اين جمله ها را بعنوان حقيقت بپذيريد و مطمئن باشيد که شما لايق چيزهاي بهتر از قبل هستيد و اگر اين باور را درخوتان حفظ کنيد حتما به چيزهاي بهتر نيز خواهيد رسيد.
بله اين درست است در زماني که اتفاق بدي رخ ميدهد نميتوانيم بقيه ي قسمتهاي پازل را ببينيم و فقط همان يک اتفاق بد را ميبينيم اما در همان لحظهي بد نيز، از خاطر نبريد که اين اتفاق بد يک قطعه از پازل بزرگ زندگي است که قرار است تبديل به يک شاهکار زيبا شود. در صورتي که اين باور را داشته باشيد و به رفتن ادامه دهيد و بر روي شخصيت خودتان کار کنيد همه چيز در نهايت به بهترين نحو در کنار هم چيده خواهد شد آنهم در زمان مناسبش، و پازل بزرگ زندگي شما زيباتر خواهد شد.
همهي انسانها روزهاي سخت و دردناک را تجربه کردهاند اما افراد کمي بودهاند که از دردها در جهت رشد شخصيتي استفاده کرده باشند. در لحظههاي سخت زندگي، به دنبال رشد باشيد نه فقط به دنبال رد شدن از آن لحظه ها.
وقتي شهامتي که در درون شما نهفته است را پيدا کنيد، ميتوانيد به رفتن و رشد کردن در ميان سختيهاي زندگي ادامه دهيد. آنسوي همه ي دردها، چيزي نيست جز خردمندي، قدرت و بهتر شدن زندگي.
زندگي خوب، بدون حضور چالشها به دست نميآيد. سعي کنيد در لابلاي آشفتگيهاي زندگي، پيامي که پنهان شده را پيدا کنيد، درسي که ميتوان گرفت را بگيريد و به موهبتي که ميتوان رسيد، برسيد. آدمهاي سرسخت، از لحظههاي سخت گذشته بعنوان روزهاي انگيزه بخش آينده استفاده ميکنند نه بعنوان بهانهاي براي عقب کشيدن.
را هايي که نزديک آب زندگي ميکنند، غذايشان را قبل از خوردن در آب ميشويند. همين هم هست که اگر يک تکه قند به يک را بدهيد انقدر در آب ميشويدش تا تمامي قند ناپديد شود.
زندگي براي آدمهايي که به دنبال تحليل وسواس گونه همه چيزند، دير يا زود به همين نقطه ميرسد؛ گاهي آنقدر شيريني هاي زندگي را زير و رو ميکنند تا چيزي باقي نميماند، گاهي زير سوال بردن وسواسگونه همان معدود اتفاقات دلنشين زندگي، شاديها را ويران ميکند.
را هايي که نزديک آب زندگي ميکنند، غذايشان را قبل از خوردن در آب ميشويند. همين هم هست که اگر يک تکه قند به يک را بدهيد انقدر در آب ميشويدش تا تمامي قند ناپديد شود.
زندگي براي آدمهايي که به دنبال تحليل وسواس گونه همه چيزند، دير يا زود به همين نقطه ميرسد؛ گاهي آنقدر شيريني هاي زندگي را زير و رو ميکنند تا چيزي باقي نميماند، گاهي زير سوال بردن وسواسگونه همان معدود اتفاقات دلنشين زندگي، شاديها را ويران ميکند.
را هايي که نزديک آب زندگي ميکنند، غذايشان را قبل از خوردن در آب ميشويند. همين هم هست که اگر يک تکه قند به يک را بدهيد انقدر در آب ميشويدش تا تمامي قند ناپديد شود.
زندگي براي آدمهايي که به دنبال تحليل وسواس گونه همه چيزند، دير يا زود به همين نقطه ميرسد؛ گاهي آنقدر شيريني هاي زندگي را زير و رو ميکنند تا چيزي باقي نميماند، گاهي زير سوال بردن وسواسگونه همان معدود اتفاقات دلنشين زندگي، شاديها را ويران ميکند.
را هايي که نزديک آب زندگي ميکنند، غذايشان را قبل از خوردن در آب ميشويند. همين هم هست که اگر يک تکه قند به يک را بدهيد انقدر در آب ميشويدش تا تمامي قند ناپديد شود.
زندگي براي آدمهايي که به دنبال تحليل وسواس گونه همه چيزند، دير يا زود به همين نقطه ميرسد؛ گاهي آنقدر شيريني هاي زندگي را زير و رو ميکنند تا چيزي باقي نميماند، گاهي زير سوال بردن وسواسگونه همان معدود اتفاقات دلنشين زندگي، شاديها را ويران ميکند.
را هايي که نزديک آب زندگي ميکنند، غذايشان را قبل از خوردن در آب ميشويند. همين هم هست که اگر يک تکه قند به يک را بدهيد انقدر در آب ميشويدش تا تمامي قند ناپديد شود.
زندگي براي آدمهايي که به دنبال تحليل وسواس گونه همه چيزند، دير يا زود به همين نقطه ميرسد؛ گاهي آنقدر شيريني هاي زندگي را زير و رو ميکنند تا چيزي باقي نميماند، گاهي زير سوال بردن وسواسگونه همان معدود اتفاقات دلنشين زندگي، شاديها را ويران ميکند.v
نابغه بزرگ جهاني و مخترع شناخته شده برق با بيان "نبوغ عبارت از 1 درصد استعداد و 99 درصد اراده مي باشد"، دست به يک خودزني تمام عيار زده است.
براي اينکه متوجه "چرا اينگونه است؟" گرديم، بهتر است به يکي از ماجراهاي خواندني و شنيدني داستان زندگي "توماس" اشاره نماييم:
آزمايشگاه اديسون آتش گرفته و پسر اديسون خوب مي دانست که شنيدن اين خبر تا چه اندازه مي تواند به روح و روان "پدر" ضربه جبران ناپذير وارد کند.
اديسون بزرگ ديگر جوان نبود و براي بازسازي و نوسازي آزمايشگاه فرصت چنداني در اختيار نداشت.
در حالي که "پسر" به شدت نگران حال روحي "پدر" بود، او را در حال مشاهده آزمايشگاه در حال سوختن پيدا کرد.
چهره "پدر" نشاني از ناراحتي نداشت و اين موضوع تعجب "پسر" را بر انگيخت:
"ازمايشگاه شما در حال سوختن است و شما در کمال خونسردي فقط تماشا مي کنيد!؟"
"پدر" در جواب گفت:" تنها کاري که مي توانستم انجام دهم اين بود که آتش نشاني را خبر کنم که اين کار را کرده ام. اما حال که کاري نمي توان کرد، چرا بايد خود را از مشاهده زيبايي هاي يک آتش شعله ور محروم نمايم!"
نکته جالب ماجرا اين است که بسياري از اختراعات بزرگ اديسون پس از اين تاريخ و بازسازي و نوسازي آزمايشگاه پاي بر عرصه وجود مي گذارند.
با اين حساب، قطعا، خوش بيني مفرط اديسون در موفقيت هاي او نقشي اساسي ايفا کرده است; خوش بيني مفرطي که نه تنها باعث شد اديسون به سوزاندن يکي دو لامپ اکتفا نکرده و تا دلتان بخواهد(يعني تا دلش بخواهد!) لامپ بسوزاند، بلکه موجب گرديد که وقتي توماس جوان جهت پيشبرد اهداف علمي، يک واگن قطار و يک گوش خود را از دست رفته مي بيند، بر خلاف بسياري از ما، پا پس نکشيده و "از اين راه به جايي نخواهم رسيد" را بر زبان نياورد.
سردترين نقطه شناخته شده در منظومه شمسي، خيلي از زمين دور نيست. در سال 2009 مدارگرد اکتشافي ناسا دهانهاي را در نزديکي قطب جنوب ماه شناسايي کرد که در بخش سايه ماه قرار دارد. دماي اين منطقه تنها 33 درجه کلوين (240- درجه سانتيگراد) است؛ دمايي به مراتب سردتر از هر دمايي که بر روي پلوتوي سرد و تاريک اندازهگيري شده است. با ادامه کاوشها و بهبود وسايل اندازهگيري، اين رکورد ممکن است به نقطه ي ديگري در منظومه شمسي انتقال داده شود. قمر سيارهاي غير از زمين و يا شايد سياره کوتوله ديگري که به مراتب دورتر از پلوتو نسبت به خورشيد قرار دارد. سيارهاي که شايد دهانههاي آتشفشاني پوشيده و سرد مختص به خود را داشته باشد.
اما در ماوراي منظومه شمسي، صخرههاي به مراتب سردتري وجود دارد. احتمالا سردترين اين سيارکهاي تنها و آواره در فضاهاي خالي بين کهکشاني قرار گرفتهاند. دماي اين نقاط که تنها توسط تابش ضعيف زمينه کيهاني به جا مانده از مهبانگ و اندک نور ستارگان دوردست گرم ميشوند، احتمالا نبايد بيشتر از 3 درجه کلوين باشد.
از آنجاييکه تابش زمينه کيهاني با دماي 2.7 درجه کلوين در تمام عالم پراکنده است، امکان دارد تصور کنيد که هيچ جايي نميتواند سردتر از اين دما وجود داشته باشد. اما بر خلاف تصور شما، يک توده ي گازي به نام سحابي بومرنگ که 5 هزار سال نوري از زمين فاصله دارد، دمايي تنها برابر 1 درجه کلوين دارد. اين سحابي به سرعت در حال گسترش است که باعث ميشود گاز موجود در آن به طرز تاثير گذاري سرد شود؛ فرايندي که مشابه سيستم خنککننده يک يخچال خانگي يا دستگاه تهويه مطبوع است.
با وجود اينکه سحابي بومرنگ به عنوان سردترين جسم طبيعي کشف شده شناخته ميشود، جايي بر روي زمين وجود دارد که در آنجا انسان روي دست طبيعت بلند شده است. در سال 1382 دانشمندان موفق شدند در يکي از آزمايشگاههاي موسسه فناوري ماساچوست ابري از اتمهاي سديم را تا دماي 0.45 نانوکلوين سرد کنند. دمايي که کمتر از نيم ميليارديم درجه بالاتر از صفر مطلق است و به نظر ميرسد که سردتر از هر دمايي است که عالم با همه گستردگي خود بتواند کاربردي براي آن داشته باشد
پيدا کردن مسير زندگي فقط مجموعهاي از اقداماتي نيست که براي جستجو کردن يک راه و سرانجام رسيدن به آن انجام ميدهيم؛ بلکه شامل تمام کارهايي ميشود که براي دنبال کردن آن انجام ميدهيم. هر کسي در طول زندگي علاوه بر تمام حساب و کتابهاي ذهني خود مسيري را با قلبش دنبال ميکند و براي موفقيت در آن تلاش خود را به کار ميبرد. همه چيز در اين راه خوب پيش ميرود تا اين که در اين راه دچار يک تفکر وسواسگونه ميشويم: اين که مسير زندگي خود را درست انتخاب کردهايم يا نه؟ آينده اين مسير به قدر کافي روشن است يا تمام اقدامات ما تلاشهايي گزاف و بيحاصل ميشوند؟
شايد تعجب کنيد اما براي کسي که با قدرت و اطمينان قدم در مسير زندگي ميگذارد تمام اين سوالات و تفکرات بيمعنا خواهد بود. مثل جواني که به تازگي و با تصميم قطعي وارد زندگي مشترک شده است و اگرچه از آينده آن بيخبر است، اما اعتقاد دارد اگر هر قدم را به موقع بردارد و از نااميدي فاصله بگيرد قطعا آينده تيره و تار نيست.
مسير زندگي
از ديدگاه برخي از روانشناسان فقط و فقط زندگي در لحظه است که معنا ميشود و باقي تفکرات ما حاصل تصوراتي پوچ و انديشههايي مبهم در دود هستند!
حالا اين به خودِ فرد بستگي دارد که بتواند مسير زندگي را درست انتخاب کند يا نه. براي انتخاب بهتر 3 گام مشترک و مهم وجود دارد که در دانشگاه زندگي بدان ميپردازيم.
3 گام مشترک براي اين که مسير زندگي درست را انتخاب کنيم
حتما بارها به دنبال سايت مسير زندگي يا هر منبع ديگري که بتوانيد با استفاده از آن به منابع روشني در ارتباط با انتخاب اهداف زندگي برسيد مراجعه کردهايد. در حالي که هيچ نسخه از پيش تعيين شدهاي وجود ندارد که بتواند به ما نشان دهد با توجه به اهدافمان کدام مسير قطعا ما را به مقصد ميرساند همواره فاکتورهاي مشترک زيادي وجود دارند:
مشاهده مقاله چرا بايد استرس خود را مديريت کنيم؟ اهميت مديريت استرس
دست از جستجوي مسير زندگي برداريد!
اولين قدم مشترک در اين مسير، متوقف کردن اين فرآيند پيچيده و زمانبر جستجو است! نمونههاي آن را احتمالا بارها در زندگي تجربه کرده باشيد. مثلا با سرمايهاي که در دست داريد بارها و بارها مسيرهاي مختلف را رفتهايد و از آنها پشيمان شدهايد. در نهايت هم به قول قديميها به خاطر از اين شاخه به آن شاخه پريدن همچنان اندر خم يک کوچهايد؛ چون دقيقا نميدانيم از زندگي چه ميخواهيم!
در قرآن، اام ن مسلمان به رعايت حجاب اينگونه بيان شده است: “ اي پيامبر! به همسرانات و دخترانات و همسران کساني که مؤمن هستند بگو: چادرهايشان را بر خود فرو پوشند [تا بدن و آرايش و زيورهايشان در برابر ديد نامحرمان قرار نگيرد.] اين [پوشش] به اينکه [به عفت و پاکدامني] شناخته شوند نزديکتر است، و در نتيجه [از سوي اهل فسق و فجور] مورد آزار قرار نخواهند گرفت” (سورهي احزاب: آيهي 59). بنابراين، به وضوح در قرآن ذکر شده است که ن مسلمان بايد حجاب را رعايت کنند. در عين حال، ميتوانيد فوايد حجاب را در ادامه اين مقاله بخوانيد.
1. حجاب، ن را از آزار و اذيت (به ويژه از جانب مردان) محافظت ميکند
مردان معمولا علاقه دارند با نگاه کردن به برجستگيها و بخشهاي خاصي از بدن ن، خود را سرگرم کنند و لذت ببرند؛ و همين عامل، ميتواند به آزار و اذيت ن منجر شود. به علاوه، رعايت حجاب، ن را از هرگونه آزار و اذيت (به ويژه از جانب مردان) محافظت خواهد کرد، زيرا بدنشان به وسيلهي حجاب پوشيده ميشود.
مطلب مرتبط: دستار درماني: با اين روش ساده تمام مشکلات موي سرتان را درمان کنيد
2. حجاب باعث تقويت پاکي و عفت در ن ميشود
حجاب، پاکي و عفت ن مسلمان را به خود و ديگران يادآور ميشود. يکي ديگر از فوايد حجاب اين است که نشان ميدهد ن در برابر تمام بديها و وسوسههاي شيطاني محافظت ميشوند؛ از اين رو، آنها معمولا پاک و عفيف هستند. هر چند، شخصيت خوب ن نيز اصالت و حقانيت حجاب را تقويت ميکند.
فوايد حجاب 3: حجاب به عنوان نمادي از تعهد عمل ميکند
يکي ديگر از فوايد حجاب اين است که به عنوان نمادي از تعهد زن به يک مرد عمل ميکند. هيچ کس ديگري حق ندارد به دنبال لذتجويي از آنها باشد، زيرا آنها تنها متعلق و متعهد به همسرشان هستند. به علاوه، حجاب ميتواند به عنوان نمادي براي تعهد به خدا يا به مذهب اسلام نيز عمل کند.
4. حجاب باعث ميشود ديگران فقط بر شخصيت زن تمرکز کنند
رعايت حجاب به اين معني است که ويژگيهاي جسمي و زيباييهاي ن پوشيده شوند؛ همين عامل باعث ميشود، ديگران فقط بر شخصيت آنها تمرکز داشته باشند. به اين ترتيب، ن محجبه نه به ويژگيهاي جسميشان، بلکه به زيباييهاي درونيشان افتخار ميکنند.
فوايد حجاب 5: حجاب چشم و هم چشمي را کم ميکند
ن همواره در معرض رقابتها و چشم و هم چشميها در خريد و استفاده از لباسهاي گرانقيمت قرار دارند؛ حجاب از تاثيرات منفي اين رقابتها و چشم و هم چشميها و تنزل قدر و ارزش ساير ن ميکاهد. به علاوه، تمام ن محجبه شبيه يکديگر ميشوند، و نميتوان آنها را بر اساس قيمت لباسهايشان قضاوت کرد.
6. حجاب باعث بهبود عزت نفس ن ميشود
همانطور که حجاب باعث تقويت پاکي و عفت در ن ميشود، ميتواند به بهبود عزت نفس آنها نيز کمک کند. عزت نفس ن بر اساس نحوهي پوشششان سنجيده ميشود؛ و اين در حالي است که رعايت حجاب يعني بزرگ داشتن و حفظ عزت بدن زن. رعايت حجاب راهي است براي افزايش عزت نفس ن؛ و شخصيت خوب ن نيز ميتواند عزت نفسشان را دو چندان کند.
7. حجاب باعث بهبود سطح بهداشت ن ميشود
حجاب علاوه بر حفظ پاکي درون، باعث حفظ پاکي و بهداشت بدن ن نيز ميشود. از آنجا که بدن ن با حجاب پوشيده ميشود، در برابر آلودگيها و ساير آسيبهاي احتمالي نيز محافظت ميشود. طبق نتايج يک مطالعه، ن محجبه 40 تا 60 درصد کمتر از ديگران گرما را از طريق سر از دست ميدهند. از اين رو، پوشاندن سر يا رعايت حجاب در ماههاي سرد سال ميتواند به حفظ سلامتيشان کمک کند.
8. حجاب باعث ميشود ديگران بر هوش و ذکاوت زن تمرکز کنند
وقتي بدن زن توسط حجاب پوشانده ميشود، معمولا ساير آدمها بر جنبههاي ديگر زن، از جمله هوش و ذکاوت وي، تمرکز ميکنند. شخصيت خوب، و هوش و ذکاوت ن محجبه باعث خواهد شد در جامعه، و به خصوص در نگاه مردان، از ارزش بالاتري برخوردار باشند. زيرا ن محجبه نه به ويژگيهاي جسميشان، بلکه به ارزشهاي درونيشان افتخار ميکنند.
9. حجاب باعث ايجاد احساس آرامش و آسايش خاطر ميشود
از آنجا که رعايت حجاب ميتواند خطر آزار و اذيت ن را کاهش دهد، روح و روان ن محجبه نيز آرام و آسوده خواهد بود. احساس آرامش و آسايش خاطر احتمالا به اين دليل ايجاد ميشود که آنها از قوانين اسلام تبعيت ميکنند و با دوري از گناهان، احساس پاکي و عفت ميکنند.
10. حجاب باعث کاهش ارتکاب به گناه ميشود
تمام ن مسلمان مم به پوشاندن سر و بدنشان هستند. از آنجا که اين مسئله يکي از دستورات الهي است، آنهايي که حجاب را رعايت نميکنند، به احتمال زياد بيشتر از ن محجبه مرتکب گناه خواهند شد. به علاوه، هر چه انسان کمتر گناه کند، بيشتر به بهشت نزديک ميشود.
بر اساس مطالعهي جديدي که موسسهي اطلاعات علمي اسپانيا بر روي قهوه انجام داده، مشخص شده است که نوشيدن يک تا چهار فنجان قهوه در روز ميتواند خطر بروز سندروم متابوليک را کاهش دهد. قهوه يک نوشيدني تقريباً همهگير در سراسر دنيا است که نه تنها براي بيماريهاي قلبي و عروقي و ديابت نوع 2 مفيد است، بلکه ميزان مرگ و مير در اثر همهي دلايل را نيز کاهش ميدهد.
دکتر «استفانيا تولدو» از دانشگاه ناوارا و دکتر «جوزپه گروسو» از دانشگاه کاتانيا، ميگويند: «سندروم متابوليک با پيري زودرس شريان قلب و بروز سکته و حملههاي قلبي، خود را نشان ميدهد. اين سندروم باعث افزايش فشار خون و قند خون و همچنين چاقي نيز ميشود.»
دانشمندان دادههاي خود را از دو مطالعهي گسترده در سال 2016 استخراج کردهاند. در مطالعهي اول گروه 17،000 نفرهاي در نروژ مورد بررسي قرار گرفته بودند. در آن مطالعه نشان داده شده بود که مصرف قهوه به مقدار کم ميتواند تاثير مثبتي در سندروم متابوليک داشته باشد. در مطالعهي دوم گروهي شامل 9000 فرد 45 تا 64 سالهي آمريکايي مورد بررسي قرار گرفته بودند که 40 درصد از آنها به سندروم متابوليک مبتلا بودهاند. در آن مطالعه نيز همان نتايج مطالعهي اول بهدست آمده بود.
دکتر تولدو و همکارانش تمرکز خود را بر روي مصرف قهوهي معمولي و قهوهي بدون کافئين گذاشتند و دريافتند که به طور کلي مصرف يک تا چهار فنجان قهوه در روز فارغ از ميزان کافئين آن ميتواند خطر بروز سندروم متابوليک را کاهش دهد، ولي مصرف قهوه به ميزان بيشتر تاثير مثبتي براي اين بيماري ندارد. دانشمندان به آناليز مطالعات ديگري نيز که جنبههاي منفرد سندروم متابوليک را بررسي کرده بودند نيز پرداختند و به اين ترتيب مکانيسم احتمالي اثر قهوه بر روي بيماري را نيز شناسايي کردند.
دانشمندان به طور کل اينچنين نتيجهگيري کردهاند که مصرف قهوه خطر بروز هيچ نوع بيماري از جمله بيماري قلبي را افزايش نميدهد، بلکه مصرف محدود آن بهطور بالقوه بر روي برخي از سرطانها نيز تاثيرات مثبت دارد. در مورد ديابت نوع 2، دانشمندان رابطهاي خطي بين مصرف قهوه و کاهش خطر بروز اين ديابت پيدا کردهاند. آنها همچنين ثابت کردهاند که مصرف طولانيمدت قهوه، خطر بروز افزايش فشار خون را نيز کم ميکند.
مطالعهاي جديد نشان ميدهد که چطور بعضي از موسيقيها در بافتهاي اجتماعي مختلف در سراسر جهان جا افتاده و بر بحث مليت چيره شدهاند. تقريباً 200 سال پيش، «هنري وادزورث لانگ فِلو» گفت که موسيقي زبان جهاني بشر است. امروز، دانشمندان هاروارد به انتشار جامعترين مقاله علمي اقدام کردند، تا مشخص کنند آيا گفتههاي اين شاعر آمريکايي صرفاً کليشه بوده يا يک امر بديهي فرهنگي بوده است. اين مطالعه جامع با ايدهي «ساموئل مهر» يکي از دانشجويان علوم داده هاروارد و محقق در حوزهي روانشناسي، «مانوير سينگ» دانشجوي کارشناسي ارشد در گروه زيستشناسي فرگشت انسان و «لوک گلوواکي» دانشجوي سابق دورهي کارشناسي ارشد در هاروارد و حالا استاد انسانشناسي در دانشگاه ايالتي پنسيلوانيا، به انجام رسيد.
اين محققان تلاشهاي مثالزدني در اين راستا کردند و در صدد پاسخگويي به پرسشهاي بزرگ بودند؛ آيا موسيقي يک فرهنگ جهاني است؟ اگر هست، کدام ويژگيهاي موسيقيايي در فرهنگهاي مختلف با يکديگر همپوشاني دارند؟ اگر نيست، چرا به نظر ميرسد در همهجا وجود دارد؟ آنان براي پاسخگويي به اين پرسشها به مجموعه دادههايي با عمق و پهناي بيسابقه نياز داشتند. تيم محققان در طول بازهي پنج ساله توانستند صدها موسيقي ثبت شده و شواهد قبلي را در کتابخانهها مورد جستجو قرار داده و کلکسيونهاي شخصي دانشمندان را در مناطق دوردست جهان را بررسي نمايند.
ساموئل مهر که هماکنون بهعنوان بازرس ارشد در آزمايشگاه موسيقي هاروارد فعاليت ميکند، اظهار داشت: «عادت داريم هر قطعه موسيقي که مد نظرمان است را بهراحتي در اينترنت پيدا کنيم. اما هزاران و هزاران موسيقي ثبت شده در آرشيوها دفن شده است که نميتوان بهصورت آنلاين به آنها دسترسي پيدا کرد. اصلاً نميدانستيم قرار است چه چيزهايي پيدا کنيم. ما در جايي يک شماره تلفن يافتيم که عجيب به نظر ميرسيد؛ از يک کتابدار هاروارد خواستيم که به ما در يافتن معماي آن کمک کند. او چند دقيقه بعد تقريباً بيست جعبه موسيقي ثبت شده دونَواري از موسيقي سنتي سِلتيک را از کتابخانهاش بيرون کشيد.»
مهر و سينگ نوارهاي کاست، سيديها، وينيلها، دونَوارهها و نوارهاي ضبطشده ديجيتال را از کلکسيونهاي شخصي انسانشناسان و موسيقيشناسان فرهنگي به فهرست موسيقيِ در حال افزايش تيم محققان اضافه کرده و آنرا با پيکرهاي از فرهنگشناسي آميختند که تقريباً 5000 آهنگ از 60 جامعهي انساني در آن جاي داشت. مهر، سينگ و گلوواکي اين مجموعه داده را «تاريخ طبيعي آوازخواني» نامگذاري کردند. سوالاتي که اين سه محقق مطرح کرده بودند آنقدر جذاب و مهم به نظر ميرسيد که اين پروژه خيلي زود به يک پروژهي همکاري بزرگ بينالمللي تبديل شد که موسيقيدانها، دانشمندان داده، روانشناسان، زبانشناسان و دانشمندان علوم سياسي آمادگي خود را براي پيشبرد اهداف آن اعلام کردند. اين مقاله که اخيراً در مجله معتبر Nature منتشر شد، بلندپروازانهترين مطالعهي محققان را دربارهي موسيقي عرضه کرده است. جواب اين پرسش بزرگ اين است؛ «موسيقي به طُرق مشابه بر زندگي اجتماعي افراد در سراسر جهان چيره شده و بر آن تاثير ميگذارد.»
ساموئل بيان کرد: «من در دورهي کارشناسي ارشد مشغول انجام مطالعه بر روي دريافت موسيقي در ميان کودکان بودم و مطالعاتي که ادعايِ جهاني بودنِ موسيقي را مطرح ساخته بودند، توجهم را جلب کردند. چطور است که همهي مقالهها کارشان را با اين ادعاي بزرگ شروع ميکنند، اما هيچ پاسخ قانعکننده يا ارجاع مناسبي براي پشتيباني از آن ادعا، مطرح نميشود؟ اما حالا ميتوانيم از اين ادعا پشتيباني به عمل بياوريم.»
محققان هر جامعهاي را که در آن اطلاعات فرهنگشناسي در پايگاههاي بزرگ دادهاي آنلاين وجود داشت که 315 مورد در مجموع را شامل ميشد، مورد بررسي قرار داده و اشاره به موسيقي را در همهي آنها پيدا کردند. آنها تقريباً 5000 توصيف آواز از زيرمجموعهي 60 فرهنگ بهدست آوردند که شامل 30 منطقهي جغرافيايي مختلف ميشد. در فهرست آوازها، آنها 118 آواز از مجموع 86 فرهنگ جمعآوري کردند که باز هم 30 منطقهي جغرافيايي را در بر ميگرفت. محققان قومنگاريها و فهرست آوازهايي را که تاريخ طبيعي آواز را در چندين متغير جاي ميدهد، رمزگذاري کردند.
آنها به جزئياتي درباره خوانندهها و حُضار شنونده، مدت آواز، وجود سازهاي موسيقي مختلف و اطلاعات بيشتري دربارهي پذيرش اين آوازها در گروههاي قومي دست يافتند و آنها را در مطالعهي خود لحاظ ساختند. در فهرست آوازها، عملِ تجزيه و تحليل به چهار شيوه انجام گرفت؛ خلاصهي ماشيني، رتبهبندي شنوندگان، توضيح و تفسير و رونويسي کارشناسانه. يافتههاي محققان نشان داد که در جوامع مختلف، موسيقي با رفتارهايي نظير مراقبت از کودکان، درمان، رقص و عشق ارتباط دارد و اين رفتارها تفاوت فاحشي در جوامع مختلف ندارد. محققان با بررسي آوازهاي مخصوص رقص، درمان، عشق و غيره دريافتند که موسيقيها و آوازهايي که کارکردهاي رفتاري مشترکي دارند، داراي ويژگيهاي موسيقيايي مشابهي هستند.
سينگ خاطر نشان کرد: «آهنگهاي لالايي و عشق در همهجا رايج هستند و به کار برده ميشوند. براي من، آهنگهاي لالايي و عشق فضايي از توانايي موسيقي را تعريف ميکنند. اينها کارهاي بسيار متفاوتي انجام ميدهند، با ويژگيهايي که تقريباً مخالف يکديگر هستند.»
يقيناً ديدنِ اينکه موسيقي نقشِ يک عامل بين فرهنگي را دارد، موجب تهييج سينگ ميشود؛ زيرا او بهعنوان يک انسانشناس در پروژهي تاريخ طبيعي آواز فعاليت ميکند و به ويژگيهاي فرهنگي علاقهمند است. او همچنين بهعنوان يک نظريهپرداز فرگشت، ويژگيهاي جهاني انسان را بررسي مينمايد. از ديدگاه سينگ، الگوهاي ژرف موسيقي نشان ميدهد که فرهنگ انسان در همهجا از اجزاي روانشناسي مشترکي تشکيل يافته است. از ديدگاه ساموئل مهر که زندگي آکادميک خود را در آموزش موسيقي شروع کرد، اين مطالعه بر آن است تا قوانين حاکم بر دستور موسيقيايي را برملا سازد.
آنها دريافتند افرادي که احساس ميکردند معناي زندگي را پيدا کردهاند، بهزيستي جسمي و رواني بهتري را گزارش داده و تمايل به داشتن عمر طولانيتري دارند اما افرادي که هنوز به دنبال معناي زندگي بودند، بهزيستي رواني بدتر و همچنين عملکرد ضعيفتر شناختي داشتند.
يافتههاي اين تيم تحقيقاتي از دانشگاه کاليفرنياي سن ديگو حاکي از آن است که عدم دستيابي به هدف زندگي به خودي خود يک عامل خطر براي مرگ زودرس بوده و يافتن آن ممکن است به افزايش سالهاي عمر کمک کند.
به گفته يک استاد روانپزشکي و علوم اعصاب دانشکده پزشکي سن ديگوي آمريکا، بسياري از افراد از منظر فلسفي به معني و هدف در زندگي فکر ميکنند. نکته آن است که افرادي که به اين معنا دست مييابند نسبت به اشخاصي که در يافتن آن موفق نيستند، زندگي شادتر و سالمتري دارند.
در اين مطالعه که دادههاي بيش از 1000 بزرگسال آمريکاييِ بين 21 تا بيش از 100 ساله مورد بررسي قرار گرفته، از شرکتکنندگان خواسته شد تا عباراتي از جمله "من به دنبال يک هدف يا مأموريت براي زندگي خودم هستم" و "من يک هدف رضايتبخش در يافتهام" را امتيازبندي کنند.
نتايج نشان داد افرادي که به اين هدف دست يافتهاند از سلامت جسمي و رواني بهتري برخوردارند. همچنين افرادي که در جستوجوي اين معنا بودند از افرادي که به دنبال آن نيستند، از وضعيت سلامت بهتري برخوردار هستند.
همچنين اثرات دستيابي به اين معنا در افراد کمتر و بيشتر از 60 ساله متفاوت بوده است. در دهه دوم زندگي افراد به طور معمول در مورد شغل، شريک زندگي و هدف خود مطمئن نيستند. با ورود به دهه سوم و چهارم زندگي امکان دارد افراد شغل و شريک زندگي خود را پيدا کرده و جستوجو براي يافتن معناي زندگي کاهش يافته و در عوض معنا افزايش مييابد.
بعد از 60 سالگي معمولا اين روند تغيير ميکند. افراد در اين سن اغلب بازنشسته شدهاند. درست همان طور که داشتن شغلي ثابت منجر به شفافيت هدف زندگي ميشود، از دست دادن آن منجر به ايجاد حسي مبهم در مورد هدف زندگي ميشود.
بسياري تصور ميکنند با از دست دادن شغلشان، بخشي از هويت خود را از دست دادهاند. همچنين در اين سنين مشکلات سلامتي آغاز شده و احتمال دارد افراد بسياري از اعضاي خانواده و عزيزان خود را از دست بدهند. از همين رو با تغيير معناي قبلي افراد شروع به جستوجوي دوباره براي يافتن معنايي جديد در زندگي خود ميکنند.
به نوشته رومه ديلي ميل، در اوايل سال جاري ميلادي (2019)، مطالعهاي در مورد 7000 آمريکايي ميانسال نشان داد افرادي که هدفي قوي در زندگي ندارند، بيش از دو برابر افرادي که حداقل يک هدف قوي در زندگي خود دارند، احتمال مرگ ناشي از بيماريهاي قلبي-عروقي طي يک دوره پنج ساله را دارند. اين هدف حتي در جلوگيري از مرگ و مير زودرس بيش از ترک دخانيات يا ورزش منظم تاثير دارد.
چاي سبز حاوي ميزان زيادي آنتي اکسيدان بوده و خواص ديورتيک (ادرارآور) و چربي سوزي دارد. در اين مطلب در خصوص نحوه صحيح دم کردن و مصرف آن صحبت خواهيم کرد.
چاي سبز
چاي سبز يک نوشيدني فوق العاده است. با وجود اينکه تمام خواص اين چاي مورد بررسي علمي قرار نگرفته است اما همه محققان بر اين عقيده اند که اين چاي بسيار مفيد است. چاي سبز حاوي ميزان زيادي آنتي اکسيدان بوده و خواص ديورتيک (ادرارآور) و چربي سوزي دارد. در اين مطلب در خصوص نحوه صحيح دم کردن و مصرف آن صحبت خواهيم کرد. لطفاً با ما همراه باشيد.
چاي سبز را مطابق با ميلتان آماده کنيد
طعم چاي سبز بستگي به روشي دارد که شما در تهيه آن به کار مي بنديد. بايد بدانيد که دماي آب و مدت زمان دم کشيدن آن جزو عواملي هستند که طعم چاي را متفاوت مي کنند. چايي سبزخورهاي قهار معتقدند که چاي سبز خوب، طعم قوي دارد اما تلخ نيست. اگر آب بيش از اندازه داغ باشد يا برگ هاي چاي سبز بيش از اندازه دم بکشند ممکن است که نوشيدني تان طعم تلخ و نامطلوبي بگيرد. برعکس استفاده از آبي که به اندازه کافي داغ نيست نيز اجازه نمي دهد برگ ها به خوبي خيس شده و طعم خود را آزاد کنند. يادتان باشد که زمان دم کشيدن ايده آل به اندازه برگ هاي چاي سبز نيز بستگي دارد. اين چاي بايد با دماي بين 60 تا 85 درجه سانتي گراد مصرف شود. بهترين زمان براي دم کشيدن چاي سبز نيز بين 1 تا 3 دقيقه است.
پژوهش ها چه مي گويند؟
نتايج پژوهش هاي متعدد نشان مي دهد که شيوه آماده کردن چاي سبز تأثير زيادي روي ميزان آنتي اکسيدان هاي آن دارد. در نتيجه بايد به موارد زير دقت بيشتري داشته باشيد:
* اندازه و شکل برگ هاي چاي سبز از اهميت بالايي برخوردار است. برگ هاي ريز و کوچک به سرعت دم مي کشند و برگ هاي بزرگ نياز به زمان بيشتري دارند تا تمام خواص خود را آزاد کنند.
* معمولاً چاي سبز به صورت کيسه اي و همچنين انواع فله اي آن موجود است. در حالت کلي چاي سبزي فله اي طرفدار بيشتري دارد و از ارزش بالاتري نيز برخوردار است. چون در تهيه چاي فله اي از برگ هاي جوان، تکه هاي از ساقه گياه و کمابيش تمام قسمت هاي چاي ديده مي شود. اما چاي سبز کيسه اي فقط حاوي برگ هاي خرد شده چاي است. بنابراين بهتر است انواع فله اي چاي سبز را انتخاب کنيد.
* دماي آب براي دم کردن چاي سبز نيز اهميت بالايي دارد. زماني که آب جوش مي آيد باعث مي شود تمام کاتچين هاي چاي در حداقل زمان ممکن خارج شود. با اين حال يادتان باشد هر چه آب داغ تر باشد ميزان خواص چاي که براي بدن لازم است کاهش پيدا مي کند. بنابراين لازم است که بعد از جوش آمدن آب بلافاصله از آن براي دم کردن چاي سبز استفاده نکنيد. آب داغي که از حالت جوش افتاده و اندکي خنک شده است کمتر باعث تجزيه شدن ترکيبات چاي مانند اسيد گاليک در حين دم کشيدن شده و به اين ترتيب خواص آن بهتر حفظ مي شود.
خطرات مربوط به مصرف چاي سبز کدام است؟
به طور کلي چاي سبز نوشيدني سالمي محسوب مي شود. يادتان باشد اگر مدت زمان دم کشيدن چاي سبز طولاني شود، طعم آن تلخ شده و ميزان کافئين آن بيش از ميزان لازم خواهد شد. علاوه بر اين، طولاني شدن مدت زمان دم کشيدن خطر آزاد شدن ترکيبات خطرناکي مانند آفت کش ها يا فات سنگين را نيز افزايش مي دهد. بنابراين بهتر است مدت زمان دم کشيدن چاي را کوتاه تر کنيد.
طعم چاي سبز بستگي به روشي دارد که شما در تهيه آن به کار مي بنديد
چگونه مي توان چاي سبز را به شيوه اي ديگر مصرف کرد؟
اگر مي خواهيد از حداکثر ميزان قدرت آنتي اکسيداني فنجان چاي سبزتان استفاده کنيد مي توانيد به مدت 2 ساعت برگ هاي چاي را در آب سرد خيس کنيد. در اين صورت طعم فوق العاده اي خواهيد چشيد. در اين صورت نيز از خواص ضروري اين نوشيدني طبيعي بهره ببريد.
سه خاصيت ناشناخته چاي سبز
نتايج برخي پژوهش ها نشان مي دهد که اين چاي خواص ناشناخته و فوق العاده اي دارد. اين نوشيدني خواص ضدسرطاني دارد و کاهش دهنده استرس و بيماري هاي قلبي است. علاوه بر اين 3 خاصيت ويژه ديگري نيز به اين چاي نسبت مي دهند:
چاي سبز براي داشتن دندان ها و لثه هاي سالمتر
محققان در سال 2009 روي وضعيت سلامت دهان و دندان 940 نفر تحقيقاتي انجام دادند. آن ها مشاهده کردند افرادي که به طور منظم چاي سبز مي نوشند لثه هاي سالمتري نسبت به افرادي که به ندرت از اين چاي استفاده مي کنند و يا لب آن نمي زنند دارند. هر فنجان چاي سبز باعث کاهش عوامل ايجاد کننده بيماري هاي دهان و دندان مانند خونريزي لثه و تخريب ميناي دندان مي شود. پس براي داشتن دهاني سالمتر حتماً چاي سبز ميل کنيد.
چاي سبز براي پيشگيري از سکته مغزي
لازم است که بعد از جوش آمدن آب بلافاصله از آن براي دم کردن چاي سبز استفاده نکنيد. آب داغي که از حالت جوش افتاده و اندکي خنک شده است کمتر باعث تجزيه شدن ترکيبات چاي مانند اسيد گاليک در حين دم کشيدن شده و به اين ترتيب خواص آن بهتر حفظ مي شود
در همان سال 2009، پژوهش ديگري ارتباط بين مصرف چاي سبز و تأثير آن در کاهش چشمگير سکته مغزي را به اثبات رساند.
نتايج اين پژوهش که روي 195 هزار نفر انجام شده بود نشان مي دهد که نوشيدن روزانه 3 فنجان چاي سبز خطر بروز سکته مغزي را به ميزان 21 درصد کاهش مي دهد.
چاي سبز براي بهبود عملکرد مغز
به عقيده متخصصان نوشيدن چاي سبز باعث محافظت مغز در برابر اثرات مخرب پيري مي شود. در سال 2006، محققان تأثير چاي سبز را روي 1000 ژاپني بيش از 70 سال بررسي کردند. آن ها مشاهده کردند افرادي که در طول زندگي خود چاي سبز مصرف کرده اند کمتر دچار مشکلات حافظه و ضعف عمومي عملکرد حافظه خود شده اند. محققان مشاهده کردند افرادي که در طول زندگي خود هر هفته بين 4 تا 6 بار چاي سبز مصرف کرده اند به ميزان 38 درصد کمتر در معرض مشکلات دژنراتيو مغزي قرار گرفته اند. در واقع اين افراد کمتر دچار زوال قدرت عقل شده اند. البته با وجود اين نتايج، به نظر مي رسد که نمي توان به طور قطع در خصوص تأثير درماني چاي سبز روي بيماري ها نظر داد. با اين حال متخصصان بر اين عقيده اند که اين چاي اثرات پيشگيرانه فوق العاده اي دارد.
بهترين فصل براي تهيه اسفناج پاييز است. هر چند در فصل هاي ديگر سال نيز در دسترس است.
است را در خود جاي داده است. A.C.E.K اسفناج ويتامين هاي بسياري که از جمله آنها
از مواد معدني اسفناج نيز مي توان به آهن،کلسيم ومنيزيم اشاره کرد.
اسفناج از سبزي هايي است که فايده هاي درماني بسياري دارد که از جمله آنها مي توان به موارد زير اشاره کرد:
اسفناج در استحکام استخوان ها نقش بسزايي دارد و آنها را از پوکي حفظ مي نمايد.
اسفناج قدرت بينايي را تقويت کرده واز بروز بيماري هاي چشمي مانند آب مرواريد جلوگيري مي نمايد.
از اکسيده شدن کلسترول خون جلوگيري مي کند که در نتيجه از بسته شدن رگ ها، حمله قلبي سکته جلوگيري مي نمايد.
فشارخون را نيز کاهش مي دهد.
تعداد حمله هاي ميگرني را در بيماراني که به ميگرن مبتلا هستند،کاهش مي دهد.
اسفناج از مغز در برابر استرس و هيجان محافظت مي نمايد و از کند شدن عملکرد آن جلوگيري مي نمايد.
معده و روده را تقويت مي نمايد.
به عنوان عامل ضد سرطان عمل نموده و از بروز بسياري از سرطان ها جلوگيري مي کند که از جمله آنها مي توان به موارد زير
اشاره کرد:
از بروز سرطان هاي سينه و روده بزرگ جلوگيري کرده وسرطان پوست را کاهش مي دهد.
تقسيم سلولي سلول هاي سرطاني شکم را کندترمي کند واز تکثير سلولهاي سرطان پرستات جلوگيري مي نمايد.
اسفناج ضد التهاب است به اين معني که از آسم ،ورم و التهاب مفاصل پيشگيري و آنها را درمان مي نمايد.
اسفناج پخته منبع خوبي از آهن است که ن رامخصوصاً در دوران قاعدگي ياري مي رساند.
رنگ، مهم ترين فاکتوري است که حس شادي را در خانه شما جاري مي کند بنابراين تا
مي توانيد با رنگ بازي کنيد. وقتي که ديگر از کلمات براي ارتباط برقرار کردن استفاده نمي
کنيم، رنگ ها به ميان مي آيند، چرا که پر از معنا و مفهوم هستند. رنگ ها مي توانند
حواس ما را تحريک کنند افکار ما را متمرکز کنند و احساسات مان را بيان کنند و در هر
موقعيتي، واکنشي متفاوت را ايجاد مي کنند. تاثير شگفت انگيز رنگ ها در شادي آيا
تغيير ساده اي در سايه رنگ ها مي تواند به سلامت شما کمک کنند؟ بر اساس فنوني با
سابقه اي قديمي که درمجموع رنگ درماني ناميده مي شوند، رنگ مي تواند واقعاً خلق
وخوي شما را بهبود بخشد و تأثيرات بيشتري هم داشته باشد. رنگ درماني که به آن
کروموتراپي هم مي گويند، به شيوه استفاده از رنگ و نور براي برقراري تعادل، آرامش
ذهني و بهبود سلامت اشاره دارد. الين- ماري آستن- شارپ يک رنگ درمانگر يا
کروموتراپيست تاييدشده دراين باره مي گويد:? رنگ درماني يک شيوه مهم درماني
جايگزين است، زيرا به آساني در دسترس و تأثيربخش است.? قرار دادن بيماران در معرض
رنگ هاي گوناگون از طريق نور براي درمان مشکلات روان شناختي و فيزيولوژيکي در
فرهنگ هاي باستاني در مناطقي مانند چين، هند و مصر ريشه دارد که در آن ها بيماران
را در سولاريوم هايي با شيشه هايي با رنگ هاي گوناگون مي نشاندند. نور خورشيد از
ميان شيشه ها مي گذشت و بيماران را غرق رنگ هايي مي کرد که به علت منافع
درماني فردي انتخاب شده بودند. نظام باستاني پزشکي آيووروديک در هند که رويکردي
کل گرا به مراقبت از بدن (ذهن، جسم و روحيه دارد) نيز به استفاده از رنگ هاي براي
درمان بيماري هاي گوناگون بر اساس اين اعتقاد که رنگ هاي متفاوت نيروهاي
شفادهندگي متفاوت دارند مي پردازد. اين نظام پزشکي خواص را به طورمعمول به رنگ
هاي رنگين کمان نسبت مي دهد: v رنگ قرمز: انرژي مي دهد، نيرو را بالا مي برد،
گردش خون را تحريک مي کند. v رنگ آبي: تسکين مي بخشد، باعث آرامش و آسودگي
مي شود، تفکر منطقي را برمي انگيزد. v رنگ زرد: انگيزه ايجاد مي کند، وضوح ذهني و
توانايي ارتباط گرفتن را ارتقا مي دهد. v رنگ سبز: سرزندگي و هماهنگي را تشديد مي
کنند و اثري پايدارکننده دارد. v رنگ نارنجي: بي باکي، شورونشاط و هوش را تقويت مي
کند. v رنگ بنفش/ارغواني: به تقويت اعتمادبه نفس و الهام بخشي يا درون انگيزي کمک
کرده و دستگاه عصبي را متعادل مي کند. v رنگ سفيد: همه رنگ ها را در خود دارد؛ براي
شفابخشي و هشياري معنوي خوب است.
اين پژوهش به بررسي فايدهي فرمان الهي به شروع نماز، در سن کودکي ميپردازد. آغاز نماز در اين سن، باعث ميشود کودک، نماز را به خوبي به جا آورد و به انجام نماز به شکل صحيح، عادت کند. انجام صحيح حرکات نماز، باعث پديد آمدن بيشترين تاثيرات مطلوب بر بدن خواهد شد.
با توجه به اين که مغز يکي از مهمترين اعضاي بدن به شمار ميرود، وظيفهي آن به ميزان زيادي به جريان چرخش خون بستگي دارد. جريان چرخهي خون، تغذيه کنندهي مغز ميباشد. چرخهي خون ويژگيهايي دارد که همين ويژگيها نشاط و پويايي مغز را تامين ميکند. يکي از اين ويژگيها وجود چرخهي ذخيرهاي است که در مواقع اضطراري و مورد نياز، به کار ميافتد. همچنين داراي نظامي خودکار براي تنظيم چرخهي خون در مغز ميباشد که ثبات جريان خون به مغز را در شرايط گوناگون تضمين ميکند. بر اساس تحليل انجام شده در اين پژوهشها، مشخص شده که گونههاي مختلف ورزش به چرخهي خون در مغز آسيب ميرساند. به عکس نماز که يکي از وظايف ديني اسلامي است، فوايد بسياري در اين زمينه دارد. ورزش بدني از اين جهت که خون را به شکل مستقيم از مغز سرقت ميکند و براي تغذيهي عضلات ديگر به کار ميگيرد، به چرخهي خون در مغز ضرر ميزند. اين تغذيهي عضلاني به حساب تغذيهي خوني مغز گذاشته ميشود.همچنين در نتيجهي سرعت گرفتن عمليات تنفسي در هنگام انجام ورزش، معدل دياکسيدکربن در خون، پايين ميآيد که پيامد آن، آرامتر شدن جريان خون به سمت مغز است، زيرا نسبت دياکسيدکربن در خون يکي از مهمترين عوامل جريان خون به سمت مغز به شمار ميآيد.
گزارشهاي علمي فراواني وجود دارد که حاکي بيهوشي ورزشکاران هنگام فعاليت ورزشي يا بلافاصله بعد از ورزش است، در حالي که اين بيهوشيها هيچ گونه سابقهي بيماري قلبي را به همراه نداشته. اين گزارشها نيز آسيبرساني ورزش به فرآيند خون رساني مغزي را تاييد ميکند. همچنين گزارشهاي گوناگون ديگري، بيانگر پايين آمدن نيروهاي اعتدالي در بسياري از ورزشکاران ميباشد که سرزنش بيشتري را نسبت به مسالهي ورزش برانگيخته است.
اضافه بر اين سکتههاي قلبي متعدد در هنگام ورزش - در ورزشکاران بيمار و ورزشکاران سالم- تاييدگر نظريهي آثار نامناسب برخي ورزشهاي خشن ميباشد.
از سوي ديگر به نظر ميرسد، حرکات نماز بر جريان خون در مغز، تاثيرات مثبت فراواني داشته باشد. در هنگام سجده با متمايل شدن سر به سمت پايين، جريان خون به سمت مغز افزايش مييابد همچنين خم شدن بدن بر روي خود هنگام سجده، به جهتگيري خون از اطراف بدن به سمت اعضاي دروني و مغز کمک ميکند. اضافه بر اين،هنگام سجده و تمايل سر به سمت پايين، معدل دياکسيدکربن در خون به شکل فيزيولوژيک افزايش مييابد. اين حالت در نتيجهي فشار اعضاي دستگاه گوارشي بر ريه پديد ميآيد. بالا رفتن نسبت دياکسيدکربن در خون باعث اضافه شدن جريان خون به سمت مغز خواهد شد.
همچنين خمشدن مکرر سر به پايين در هنگام رکوع و سجود؛ سپس بالا آمدن سر هنگام ايستادن و نشستن، کمک ميکند از نظام خودکار توازن جريان خون به مغز، مراقبت بيشتري شود. مشهور اين است که اين نظام خودکار اعتدالي، با افزايش سن، فرسوده ميشود. نظام خودکار توازن جريان خون در مغز، در هنگام سجده، عکسالعمل دو گانهاي از خود نشان ميدهد: در ابتداي سجدهي، مانع جريان خون اضافه به مغز ميشود. اين حالت باعث آمادگي مغز براي دريافت جريان بيشتر خون ميشود. جلوگيري ابتدايي از جريان خون به مغز به جريان چرخش احتياطي خون به مغز، اين فرصت را ميدهد تا براي فعاليت و عملکرد خود آماده شود. در مرحلهي بعد، به خون اضافه اجازه داده ميشود به سمت مغز جريان پيدا کند و سرانجام در جايگاههاي ذخيره خون توزيع شود. به اين صورت، از اين کارکرد مهم احتياطي مراقبت ميشود. کارکردي که بنابر مشهور با افزايش سن و پيري، تضعيف ميشود و چه بسا بيتوجهي و عدم به کارگيري هم در اين ضعيف شدن موثر باشد.
اين عکسالعمل دوجانبهي نظام خودکار چرخش خون در مغز، در هنگام سجده، ما را به سمت فهم بهتري از فايدهي انجام فرمان الهي در نماز هدايت ميکند. از نظر فقهي حرکات نماز بايد به گونهاي با آرامش انجام شود که از انجام اين حرکات مطمئن شويم. تنها در اين صورت است که فايدهي مطلوب حرکات نماز نسبت به چرخش خون در مغز به دست ميآيد. با انجام آرام حرکات نماز به هر يک از عکسالعملهاي چرخش خوني فرصت دادهايم تا متناسب با هر يک از حرکات نماز، در مجراي صحيح خود قرار بگيرد.
بر اساس توضيحات بالا، روشن ميشود که نماز در اسلام، تاثيرات روشني بر جريان خون در مغز دارد، از انجام وظيفهي جايگاههاي ذخيرهي خون در مغز و همچنين از نظام خودکار چرخش خون در مغز محافظت مينمايد.
اين تحقيق مدعي فهم علت وجوب حرکات نماز در اسلام نيست. شايد رسيدن به چنين فهمي براي هيچکس عملي نباشد ولي در عين حال تلاش دارد برخي تاثيرات ناشناختهي نماز بر چرخش خون در مغز را ملموس نمايد. بر اساس گفتههاي بالا، ميتوان نتيجه گرفت چند لحظه سجده در بارگاه الهي ميتواند بسياري از آثار مضر فعاليتهاي روزانه و ورزش را بر چرخش خون در مغز، از بين ببرد و از انواع تمرين هاي مختلف ورزشي بي نياز سازد.
علي رغم بيان اين فوايد روشن، اين تاثير، تنها فايدهي جسمي نماز نيست، چه اين که اگر تمام فوايد جسمي نماز را هم در نظر بگيريم، اين فوايد برترين فايدهي نماز نخواهد بود. در حقيقت فوايد معنوي نماز را بايد بزرگترين نوآوري اين واجب الهي دانست.
در پايان لازم به تذکر است که هدف اين پژوهش، تشويق به ترک ورزش نيست؛ بلکه در دورهاي که اشتياق به پزشکي جايگزين و درمانهاي طبيعي در حال رشد است، نگاهها را به توجهي جديتر به سوي اسلام و رسالت بزرگ آسماني آن فراميخواند، اسلامي که تمامي فرمانهايش به مصلحت انسان است.
دانشمندي آزمايشي بسيار جالب طراحي و اجرا کرد :
او آکواريومي را با ديواري شيشه اي به دو قسمت تقسيم کرد. در يک قسمت ماهي بزرگي انداخت و در قسمت ديگر ماهي کوچک تري که غذاي مورد علاقه ي ماهي بزرگ تر بود. دانشمند به ماهي بزرگ تر هيچ غذايي نداد تا تنها غذايش همان ماهي ديگر درون آکواريم باشد. مطابق انتظار او براي خوردن ماهي کوچک تر بارها و بارها به طرفش حمله کرد، اما هر بار به ديواري نامرئي برخورد نمود. ديوار شيشه اي به راحتي او را از غذاي محبوب و لذيذش جدا کرده بود. بالا خره بعد از مدتي، از حمله به ماهي کوچک منصرف شد. او باور کرده بود که رفتن به طرف ديگر آکواريوم و خوردن ماهي کوچک تر کاري غير ممکن است.
دانشمند شيشه ي وسط را برداشت، اما ماهي بزرگ تر هرگز به سمت ماهي کوچک حمله نکرد. او حتي به قسمت ديگر آکواريوم شنا نکرد. اما چرا؟
ديوار شيشه اي ديگر وجود فيزيکي نداشت، اما ماهي بزرگ درون ذهنش ديواري شيشه اي ساخته بود. ديواري که شکستنش از شکستن هر ديوار واقعي سخت تر بود. ديوار باور خودش. باورش به محدوديت.
بهترين نتايجي که از اين آزمايش مبتکرانه مي توان گرفت، مربوط به ماهي ها نيست؛ بلکه مربوط به خود ماست :
اگر با دقت در اعتقاداتمان جستجو کنيم، ديوارهاي شيشه اي بسياري پيدا خواهيم کرد که نتيجه ي مشاهدات و تجربياتمان است در حالي که بسياري از آن ها فقط در درون ذهن ما وجود دارند و نه در واقعيت. در يک کلام «شما نمي توانيد بيش از آن چيزي بشويد که باور داريد هستيد، اما بيش از آنچه باور داريد مي توانيد انجام دهيد».
اين يک داستان واقعي درباره سربازي است كه پس از جنگ ويتنام مي خواست به خانه خود بازگردد.
سرباز قبل از اين كه به خانه برسد، از نيويورك با پدر و مادرش تماس گرفت و گفت: پدر و مادر عزيزم، جنگ تمام شده و من مي خواهم به خانه بازگردم، ولي خواهشي از شما دارم. رفيقي دارم كه مي خواهم او را با خود به خانه بياورم.
پدر و مادر او در پاسخ گفتند: ما با كمال ميل مشتاقيم كه او را ببينيم.
پسر ادامه داد: ولي موضوعي است كه بايد در مورد او بدانيد، او در جنگ به شدت آسيب ديده و در اثر برخورد با مين يك دست و يك پاي خود را از دست داده است و جايي براي رفتن ندارد و من مي خواهم كه اجازه دهيد او با ما زندگي كند!
پدرش گفت: پسر عزيزم، متأسفيم كه اين مشكل براي دوست تو به وجود آمده است. ما كمك مي كنيم تا او جايي براي زندگي در شهر پيدا كند.!
پسر گفت: نه، من مي خواهم كه او در منزل ما زندگي كند!
آن ها در جواب گفتند: نه، فردي با اين شرايط موجب دردسر ما خواهد بود. ما فقط مسئول زندگي خودمان هستيم و اجازه نمي دهيم او آرامش زندگي ما را برهم بزند. بهتر است به خانه بازگردي و او را فراموش كني.
در اين هنگام پسر با ناراحتي تلفن را قطع كرد و پدر و مادر او ديگر چيزي نشنيدند.
چند روز بعد پليس نيويورك به خانواده پسر اطلاع داد كه فرزندشان در سانحه سقوط از يك ساختمان بلند جان باخته و آن ها مشكوك به خودكشي هستند!
پدر و مادر آشفته و سراسيمه به طرف نيويورك پرواز كردند و براي شناسايي جسد پسرشان به پزشكي قانوني مراجعه كردند. اما با ديدن جسد، قلب پدر و مادر از حركت ايستاد.
پسر آن ها يك دست و يک پاي خود را در جنگ از دست داده بود.!
مفيد براي کم خوني:
عدس. خرما. انار. اسفتاج نپخته يا بخارپز. حبوبات. سبزيجات. ميوه ها. گردو. زيره سياه. لوبيا سبز. عسل. هويج. و اين که قرص آهني که توي داروخونه ها مي فروشن عوارش جانبي داره. بدن انسان يون آهن نياز داره نه ملکول آهن.
کلسيم و ويتامين د:
يکي از دلايلي که اکثر مردم کمبود کلسيم دارن، عدم تحرکه و دور بودن از نور خورشيد. ما براي جذب کلسيم نياز به تحرک داريم در غير اينصورت، کلسيم دفع ميشه و سنگ توالت سرشار از کلسيم خواهد شد!! براي جذب کلسيم نياز به ويتامين د داريم. ويتامين د از راه نور خورشيد بدست مياد. پس تحرک و نور خورشيد براي کلسيم و ويتامين د نه تنها مفيد بلکه خيلي خيلي ضروري هستن.
چيا ويتامين د دارن جز نور خورشيد؟ بادوم. ( پودر بادوم رو صبح ناشتا توي يه ليوان آب جوش بريزيد تا ده دقيقه دم بکشه. خنک که شد عسل بريزيد توش و بخوريد. خيلي خوشمزه هم هست. براي روده ها خيلي عاليه. براي پوست معجزه مي کنه. و براي استخونا هم خوبه). شير. زرده ي تخم مرغ. جگر. ماهي سانان ( ساردين ). کلسيم هم توي پونه، زيره، انجير، ماست و پنير و کشک و قره قروت، يونجه، کنجد و موجوده.
اگر ويتامين د کم باشه، بدن از استخونا برمي داره استفاده مي کنه و اين ميشه پوکي استخوان و خانما بيشتر برا اين که نور خورشيد نمي بينن، پوکي استخون مي گيرن! اينه که ميگم آفتاب مهتاب نديده باشن حتما پوکي استخون دارن!
??ًبه گمانم بزرگتر?ن دارا?? زندگ? آدم?زاد،
هم?ن انسانها? اطرافش است،
هم?ن کسان? که برا?ت پ?غام م?گذارند،
که اع?م م?کنند حواسشان به تو هست،
هم?ن کسان? که با دو سه خط پ?غام نشان م?دهند
چقدر دلشان پ? تو، دلِ تو و درد توست.
که چقدر خوب تو را م?خوانند،
هم?ن افراد? که پ?گ?رند.که نباش? دلگ?رند.
هم?ن آدمها?? که دلتنگت م?شوند و ب?مقدمه برا?ت م?نو?سند،
وقتها?? دو سه خط شعر م?فرستند،
که بدان? خودت. وجودت. خوب بودن حال و احوالت برا?
کس? مهم است.
آدم?زاد چه دلخوش م?شود گاه?،
با هم?ن دو سه خط نوشته.دو سه خط پ?غام،
از کس? حت? آن سر ِ دن?ا.
حسِ ش?ر?ن?ست که بدان?
بودنت برا? کس? اهم?ت دارد،
نبودنت کس? را غمگ?ن م?کند.
وقتها?? هست که م?فهم? حت? اگر دلت پُردرد است،
با?د بخند? و شاد باش?،
تا آدمها?? که دوستت دارند را، غمگ?ن نکن?.
خواستم بگو?م که چقدر
ا?ن دارا??ها? زندگ?ام،
ا?ن انسانها،
برايم پُرارزشند.
و چقدر خوب است که دارمشان
زندگينامه پر باشد از انسانهايي که شاديت راميخواهند.
اکثر افراد خواسته شون از خدا و مذهب و سيروسلوک، فقط حاجت گرفتن براي موارد مادي و دنياييه. اگر صلواتي ميفرستن فورا منتظر شکافته شدن سقف اتاقن تا ببين فرشته اي ظاهر ميشه يا نه! 2 رکعت نمازي اگر ميخونن طلبکار زمين و زمان ميشن. البته اين روش مربوط به دهه چهل و پنجاهي هاست . جووناي امروزي صلوات نفرستاده و نماز نخونده هم طلبکارن. طلبکار خدا، زمين و زمان، مردم، و همه.
هم اينا اشتباه ميکنن هم اونا.
پس چه افرادي اشتباه نمي کنن؟!
افرادي که بدون خواستن حاجت، شاکر خدان. اسم خدا که مياد لبخند ميزنن. به همين سادگي. داد نيمزنن. اخم نميکنن. فحش نميدن. در حال فدم زدن باهاش حرف ميزنن و به يادشن. ظهر و صبح تو خيابون و ماشين و . باهاش حرف ميزنن. توي خونه، محل کار، مهموني
شب از خواب نازشون بيدار ميشن با خداشون نيايش مي کنن. وقتي همه خوابن و هيشکي نيس ببينتشون. از سحر تا صبح کلي وقته. ربطي به نماز خوندن هم نداره و همين که با خدا حرف بزني و شاکرش باشي کافيه. به عظمتش پي ببري. صداش بزني. دوسش داشته باشي و من شرط مي بندم غيرممکنه کسي اون موقع بدون اين که عاشق خدا باشه بيدار بشه تا صبح بيدار بمونه. فارسي و عربيش زياد فرقي نداره. شعر بخونه از حافظ چه بهتر. دعا کنه چه عالي. قدم بزنه. شاکر باشه برا همه چيز. برا همه دعا کنه. همه رو ببخشه. اگه در طول روز ديروزش چيزي دريافت کرده از خدا، شاکرش باشه و شکرگزاري کنه. اگر هم عنايتي بهش نشده بازم شاکر باشه و بگه خدايا شکرت بخاطر همه چيز.
کمال ما انسان ها در سپاسگزاري و شاکر بودن نمايان ميشه و عدم شکرگزاري، باعث عدم شکوفايي کمالات انساني ميشه. خدا و انسان هاي بزرگ، هيچ کدوم نيازي به تشکر ندارن و خنده دار به نظر ميرسه فردي که سال ها رياضت کشيده و مرارت ها ديده و سختي ها تحمل کرده، منتظر يه تشکر خشک و خالي از طرف مردم باشه! اگه انقدر به شکرگزاري سفارش شده حتما دليلي داشته و اون دليل چيزي نيست جز رشد و تعالي خود انسان در هر مکتب و سيستمي که باشه.
مقامات بهداشتي چين از کشف ويروسي «اسرارآميز» خبر دادهاند که موجب التهاب ريه ميشود و شرايط برخي بيماران را وخيم اعلام کرده است. هنوز معلوم نيست اين ويروس چيست، اما علائم آن شامل تب، تنگي نفس و التهاب ريهها، سرفه، گلودرد و سردرد است.
چين ميگويد تاکنون 59 نفر در شهر ووان در مرکز چين به اين ويروس ناشناخته مبتلا شدهاند که همه آنها قرنطينه شده و تحت مراقبتهاي ويژه هستند.
وضعيت هفت تن از آنها وخيم گزارش شده، اما هنوز گزارشي درباره مرگ بيماران منتشر نشده است.
سال 2002 نيز شيوع ويروس «سارس» که آن هم به ريهها و سيستم تنفسي هجوم ميبرد باعث مرگ 774 نفر در جهان شد، اما در سال 2003 تحت کنترل درآمد. شيوع اين ويروس نيز از چين بود.
تحقيقات پيرامون اين ويروس تازه کشف شده اسرارآميز ادامه دارد و مقامات چين تنها گفتهاند ويروس جديد سارس يا آنفلوآنزاي مرغي نيست.
کميسيون بهداشت چين ميگويد بيماران در فاصله 12 تا 29 دسامبر براي معالجه مراجعه کردهاند و برخي از آنها در بازار فروش محصولات غذايي دريايي فعاليت ميکنند.
گفته ميشود مقامات محلي يک مغازه فروش محصولات غذايي دريايي را از اول ژانويه بستهاند، اما اين مغازه همچنين ديگر انواع گوشت مانند پرندگان، خرگوش و مار ميفروخته و مردم از اين که اين ويروس ميان انسان و حيوان مشترک باشد، نگران هستند.
چاقوي جراحي
البته اين به معناي نفي کلي عادت نيست، اما خانواده ها بايد طوري رفتار کنند تا فرزندشان رفتارهايش را آگاهانه انجام دهد و حتي عادت هاي خانوادگي را؛ چرا که مهم ترين جايي که فرزند مي آموزد و به دليل فضاي محبت آميز آموزه ها بيشتر در او اثر مي گذارد، خانه است.
براي آنکه با عادت هايمان آشنا شويم، بايد چاقوي جراحي را برداريم و وجود خود را کالبدشکافي کرد.
چاقوي جراحي مي تواند رفتارهاي ديگران در رابطه با ما باشد.
قانون مشهور سوم نيوتن مي گويد: هر عملي را عکس العملي است، بنابراين وقتي ما يک عادت را بروز مي دهيم ديگران عکس العملي را در قبال آن انجام مي دهند که مي تواند به ما کمک کند.
با فکر کردن به نوع رفتار خود و البته رفتار طرف مقابل، متوجه خواهيم شد چرا اين کنش و واکنش اتفاق افتاده است.
سنجش خود
يک چاقوي ديگر محاسبه رفتار توسط خود ماست، از صبح که بيدار مي شويم و زندگي روزمره را آغاز مي کنيم تا هنگامي که فعاليتهايمان به پايان مي رسد و به خواب ناز فرو مي رويم، مي توانيم به بررسي رفتارها، گفتارها و افکار و ذهنياتمان بپردازيم.
کم کم وجود ما مانند آينه اي در مقابلمان قرار مي گيرد که گاهي حتي ممکن است موجب آزار و رنجش ما شود که مگر مي شود من انساني با اين خصوصيات باشم و فکر مي کنم دردناک ترين نوع مواجه انسان با خودش است؟!
براي ما که شايد خود را انساني شايسته مي دانستيم گاهي عادات و خصوصياتي رو مي شود که باورش براي ما سخت و ناپسند است.
مهرباني با خود
در روش ديگر مي توان چاقو را به دست يک کارشناس داد و از او خواست که ما را با خود واقعي مان آشنا کند و حتما هم راهکارهايي را به ما نشان خواهد داد.
البته بايد بدانيم در هر شرايطي بايد با خود مهربان باشيم و او را ملامت نکنيم اما مراقب باشيم که ديگر بيش از اين، عادت هاي بد در وجود ما شکل نگيرد و عادت هاي خوب توسط خود ما با آگاهي در درونمان ايجاد شود.
به هر حال هر رفتاري در گذر زمان تبديل به عادت خواهد شد اما عادت ها زماني اثرگذار خواهند بود که آگاهانه باشند و هنگامي که دچار آن شديم سعي کنيم تغييراتي در آن ايجاد و يا آن را در طول زمان تقويت نماييم.
دانستنهايي درباره اسب
*طبق يک مطالعه، ميتوان به اسبها ياد داد که از علائمي استفاده کرده و به انسانها
بگويند که چه ميخواهند.
* در طي سالهاي 2000 تا 2013 در استراليا، اسبها تعداد افراد بيشتري را از تمام
حيوانات سمي روي هم به قتل رساندند.
* اسبها هم به احتمال زياد خواب ميبينند.
* اسبها روزانه حداقل 26 گالون آب ميخورند. درواقع 50? از کل وزن اسبها را آب
تشکيل ميدهد.
* دندانهاي اسب هميشه در حال رشد هستند.
* درکل دنيا حدود 58 ميليون اسب وجود دارد.
* نزديکترين حيوان به اسب گاو يا خوک يا بز نيست، بلکه کرگدن است.
* وزن مغز يک اسب تقريبا نصف وزن مغز يک انسان است.
* پيرترين اسب ثبت شده 62 سال داشته است، اکثر اسبها حدود 25 سال عمر
ميکنند.
*تعداد دندانها اسب نر و ماده با هم تفاوت دارد. اسبهاي نر 44 دندان و اسبهاي
ماده بين 36 تا 40 دندان دارند.
*در حاليکه انسانها 3 ماهيچه در گوششان دارند، اسبها 10 ماهيچه دارند که اين به
آنها اجازه? چرخش 180 درجه? گوششان را ميدهد.
* اندازهي چشم اسبها 9 برابر چشم انسانهاست. در اصل اسبها از تمام دارن
روي خشکي چشمهاي بزرگتري دارند. آنها همچنين تقريبا ديدي 360 درجه دارند.
خُرما يا رطب گياهي تکلپهاي و گرمسيري جزو تيره نخلها است که ميوهاش خوراکي و داراي هستهاي سخت و پوست نازک و طعم شيرين که به شکل خوشهاي بزرگ از شاخه آويزان ميگردد و برگهاي آن بزرگ است. ارتفاع نخل به 10 تا 20 متر يا بيشتر ميرسد.
رطب مرحله قبل از رسيدگي کامل خرماست که رطوبت بيشتر و قند کمتري نسبت به خرماي کاملاً رسيده دارد.
ميوه خرما جزو ميوههاي سته ميباشد يعني تمام قسمت باريکاري آن گوشتي و حاوي مواد غذايي است. خرما از دورانِ باستان در رژيم غذايي انسان وجود داشتهاست و يکي از قديميترين ميوههاي کشت شده توسط انسان بودهاست. البته در کنار خواص خرما در اينجا به مضرات خرما هم اشاره خواهيم کرد.
سرانه مصرف خرما در ايران و جهان چگونه است؟
سرانه مصرف خرما در ايران 7 کيلوگرم است که ميانگيني از مصرف سرانه 25 کيلوگرمي استانهاي جنوبي و 1 کيلوگرمي ساير استانها ميباشد. سرانه مصرف خرماي ايران 4 کيلوگرم است. اين در حالي است که سرانه مصرف خرما در عربستان 13 کيلوگرم و در مصر 16 کيلوگرم است.
خواص ضد پيري
ويتامين C موجود در خرما، به مقاومت پوست در برابر اکسيداسيون کمک ميکند و بنابراين اثرات پيري را کاهش ميدهد. به علاوه براي استحکام استخوانها و تقويت ايمني بدن و… مفيد است. پس اگر ميخواهيد جان بمانيد و به دور از مصرف داروهاي شيميايي باشيد از اين خواص خرما که مانع از پيري ميشود استفاده کنيد.
درمان اسهال
خرماي رسيده حاوي پتاسيم است؛ پتاسيم به شکلي بسيار موثر ميتواند اسهال را کنترل کند. همچنين خرما، به آساني هضم ميشود که همين مسئله به کنترلِ طبيعت غير قابل پيشبيني اسهال مزمن کمک ميکند. بنابراين يکي از مهمترين خواص خرما براي افرادي که دچار اسهال شدهاند کنترل آن است. البته خوردن خرما در اين شرايط بدون تجويز پزشک توصيه نميشود.
مضرات خرما
خرما قند زيادي در مقايسه با ساير موارد در ارزش غذايي خود دارد؛ بنابراين کساني که از قند خون بالا و ديابت رنج ميبرند ميبايست با توصيه پزشکي اقدام به خوردن آن کنند. همچنين در زمان مصرف بايد مداوم قند خون را چک کنند تا از افزايش ناگهاني قند خون در امان باشند. هرچند فيبر موجود در خرما به عنوان يک عامل کاهش دهنده شدت جذب قند عمل ميکند اما بايد جانب احتياط را داشت.
نبايد در مصرف خرما زياده روي کرد، چرا که مصرف بسيار بالاي آن موجب آسيب به کبد و طحال، افزايش فشارخون، جوش دهان و پوسيدگي دندانها ميشود.
چند روز به کريسمس مانده بود که به يک مغازه رفتم تا براي نوه ي کوچکم عروسک بخرم. همان جا بود که پسرکي را ديدم که يک عروسک در بغل گرفت و به خانمي که همراهش بود گفت: «عمه جان» اما زن با بي حوصلگي جواب داد: «جيمي، من که گفتم پولمان نمي رسد!» زن اين را گفت و سپس به قسمت ديگر فروشگاه رفت.
به آرامي از پسرک پرسيدم: «عروسک را براي کي مي خواهي بخري؟»
با بغض گفت: «براي خواهرم، ولي مي خوام بدم به مادرم تا او اين کادو را براي خواهرم ببرد».
پرسيدم: «مگر خواهرت کجاست؟»
پسرک جواب داد : «خواهرم رفته پيش خدا، پدرم ميگه مامان هم قراره بزودي بره پيش خدا» پسر ادامه داد: «من به پدرم گفتم که از مامان بخواهد که تا برگشتنم از فروشگاه منتظر بماند». بعد خودش را به من نشان داد و گفت: «اين عکسم را هم به مامان مي دهم تا آنجا فراموشم نکند، من مامان را خيلي دوست دارم ولي پدرم مي گويد که خواهرم آنجا تنهاست و غصه مي خورد». پسر سرش را پايين انداخت و دوباره موهاي عروسک را نوازش کرد.
طوري که پسر متوجه نشود، دست به جيبم بردم و يک مشت اسکناس بيرون آوردم. از او پرسيدم: «مي خواهي يک بار ديگر پولهايت را بشماريم، شايد کافي باشد!»
او با بي ميلي پول هايش را به من داد و گفت: «فکر نمي کنم چند بار عمه آنها را شمرد ولي هنوز خيلي کم است» من شروع به شمردن پول هايش کردم. بعد به او گفتم: «اين پول ها که خيلي زياد است، حتما مي تواني عروسک را بخري!»
پسر با شادي گفت: «آه خدايا متشکرم که دعاي مرا شنيدي!» بعد رو به من کرد و گفت: «من دلم مي خواهد که براي مادرم هم يک گل رز سفيد بخرم، چون مامان گل رز خيلي دوست دارد، آيا با اين پول که خدا برايم فرستاده مي توانم گل هم بخرم؟»
اشک از چشمانم سرازير شد، بدون اينکه به او نگاه کنم، گفتم:«بله عزيزم، مي تواني هر چقدر که دوست داري براي مادرت گل بخري.» چند دقيقه بعد عمه اش بر گشت و من زود از پسر دور شدم و در شلوغي جمعيت خودم را پنهان کردم.
فکر آن پسر حتي يک لحظه هم از ذهنم دور نمي شد؛ ناگهان ياد خبري افتادم که هفته ي پيش در رومه خوانده بودم: «کاميوني با يک مادر و دختر تصادف کرد. دختر در جا کشته شده و حال مادر او هم بسيار وخيم است». فرداي آن روز به بيمارستان رفتم تا خبري به دست آورم. پرستار بخش خبر نا گواري به من داد: «زن جوان ديشب از دنيا رفت». اصلا نمي دانستم آيا اين حادثه به پسر مربوط مي شود يا نه، حس عجيبي داشتم. بي هيچ دليلي به کليسا رفتم.
در مجلس ترحيم کليسا، تابوتي گذاشته بودند که رويش يک عروسک، يک شاخه گل رز سفيد و يک عکس بود.
ظهر يک روز سرد زمستاني، وقتي اميلي به خانه برگشت، پشت در پاکت نامه اي را ديد که نه تمبري داشت و نه مهر اداره پست روي آن بود. فقط نام و آدرسش روي پاکت نوشته شده بود. او با تعجب پاکت را باز کرد و نامه ي داخل آن را خواند:
«اميلي عزيز،
عصر امروز به خانه تو مي آيم تا تو را ملاقات کنم.
با عشق، خدا»
اميلي همان طور که با دست هاي لرزان نامه را روي ميز مي گذاشت، با خود فکر کرد که چرا خدا مي خواهد او را ملاقات کند؟ او که آدم مهمي نبود. در همين فکرها بود که ناگهان کابينت خالي آشپزخانه را به ياد آورد و با خود گفت: «من، که چيزي براي پذيرايي ندارم! » پس نگاهي به کيف پولش انداخت. او فقط 5 دلار و 40 سنت داشت. با اين حال به سمت فروشگاه رفت و يک قرص نان فرانسوي و دو بطري شير خريد. وقتي از فروشگاه بيرون آمد، برف به شدت در حال بارش بود و او عجله داشت تا زود به خانه برسد و عصرانه را حاضر کند. در راه برگشت، زن و مرد فقيري را ديد که از سرما مي لرزيدند. مرد فقير به اميلي گفت: «خانم، ما خانه و پولي نداريم. بسيار سردمان است و گرسنه هستيم. آيا امکان دارد به ما کمکي کنيد؟»
اميلي جواب داد: «متاسفم، من ديگر پولي ندارم و اين نان ها را هم براي مهمانم خريده ام».
مرد گفت: «بسيار خوب خانم، متشکرم» و بعد دستش را روي شانه همسرش گذاشت و به حرکت ادامه دادند.
همان طور که مرد و زن فقير در حال دور شدن بودند، اميلي درد شديدي را در قلبش احساس کرد. به سرعت دنبال آنها دويد: «آقا، خانم، خواهش مي کنم صبر کنيد». وقتي اميلي به زن و مرد فقير رسيد، سبد غذا را به آنها داد و بعد کتش را درآورد و روي شانه هاي زن انداخت.
مرد از او تشکر کرد و برايش دعا کرد. وقتي اميلي به خانه رسيد، يک لحظه ناراحت شد چون خدا مي خواست به ملاقاتش بيايد و او ديگر چيزي براي پذيرايي از خدا نداشت. همان طور که در را باز مي کرد، پاکت نامه ديگري را روي زمين ديد. نامه را برداشت و باز کرد :
«اميلي عزيز،
از پذيرايي خوب و کت زيبايت متشکرم،
با عشق، خدا»
چوپاني گله را به صحرا برد به درخت گردوي تنومندي رسيد. از آن بالا رفت و به چيدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختي در گرفت، خواست فرود آيد، ترسيد. باد شاخه اي را که چوپان روي آن بود به اين طرف و آن طرف مي برد. ديد نزديک است که بيفتد و دست و پايش بشکند. در حال مستاصل شد. از دور بقعه امامزاده اي را ديد و گفت:
اي امام زاده گله ام نذر تو، از درخت سالم پايين بيايم.
قدري باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوي تري دست زد و جاي پايي پيدا کرده و خود را محکم گرفت. گفت:
اي امام زاده خدا راضي نمي شود که زن و بچه من بيچاره از تنگي و خواري بميرند و تو همه گله را صاحب شوي. نصف گله را به تو مي دهم و نصفي هم براي خودم.
قدري پايين تر آمد. وقتي که نزديک تنه درخت رسيد گفت:
اي امام زاده نصف گله را چطور نگهداري مي کني؟ آن ها را خودم نگهداري مي کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو مي دهم.
وقتي کمي پايين تر آمد گفت:
بالاخره چوپان هم که بي مزد نمي شود کشکش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.
وقتي باقي تنه را سرخورد و پايش به زمين رسيد نگاهي به گنبد امامزاده انداخت و گفت:
مرد حسابي چه کشکي چه پشمي؟ ما از هول خودمان يک غلطي کرديم. غلط زيادي که جريمه ندارد.
جدا شدن روح از بدن هنگام مرگِ قطعي در کسري از ثانيه انجام ميشود
اين لحظه چنان سريع اتفاق مي افتد که حتي کسي که چشمانش لحظه ي مرگ باز است فرصت بستن آن را پيدا نميکند
يکي از شيرين ترين تجربيات انسان دقيقا لحظه جدا شدن روح از جسم ميباشد
حس سبک شدن و معلق بودن .
بعد از مرگ اولين اتفاقي که مي افتد اين است که روح ما که بخشي از آن هاله ذهن است و در واقع آرشيو اطلاعات زندگي دنيوي اوست شروع به مرور زندگي از بدو تولد تا لحظه مرگ ميکند و تصاوير بصورت يک فيلم براي روح بازخواني ميشود
شايد گمان کنيم که اين اتفاق بسيار زمان بر است . زمان در واقع قرارداد ما انسانهاست
اين ما هستيم که هر دقيقه را 60 ثانيه قرارداد ميکنيم . اما زمان در واقع فراتر اين تعاريف است .
با مرور زندگي ، روح اولين چيزي که نظرش به آن جلب ميشود، وابستگيهاي انسان در طول زندگي ميباشد
برخي از اين وابستگي ها در زمان حيات حتي فراموش شده بود ولي در اين مرحله دوباره خودنمايي ميکند .ميزان و مراحل وابستگي دنيوي براي هرکس متغير است .
روح از بين خاطراتش وابستگي هاي خود را جدا ميکند . اين وابستگي ها هم مثبت است هم منفي . مثلا وابستگي به مال دنيا يک وابستگي منفي و وابستگي مادر به فرزندش هم نوعي دلبستگي و وابستگي مثبت محسوب ميشود .
ولي به هرحال وابستگي ست .
اين وابستگي ها کششي به سمت پايين براي روح ايجاد ميکند که او را از رفتن به سمت هادي يا راهنما جهت خروج از مرحله دنيا باز ميدارد
يعني روح بعد از مرگ تحت تاثير دو کشش قرار ميگيرد . يکي نيروي وابستگي از پايين و ديگري نيروي بشارت دهنده به سمت مرحله بعد
اگر نيروي وابستگي ها غلبه داشته باشد باعث ميشود روح تمايل پيدا کند که دوباره وارد جسم گردد چون توان دل کندن از وابستگي را ندارد و دوست دارد دوباره آن را تجربه کند
به همين جهت روح به سمت جسم رفته و تلاش ميکند جسم مرده را متقاعد کند که دوباره روح را بپذيرد . فشاري که به "روح" وارد ميشود جهت متقاعد کردن جسم خود در واقع همان فشار قبر است .
اين فشار به هيچ وجه به جسم وارد نميشود . چون جسم دچار مرگ شده و دردي را احساس نميکند
پس فشار قبر در واقع فشار وابستگي هاست و هيچ ربطي ندارد که شخص قبر دارد يا ندارد . اين فشار هيچ ربطي به شب زميني ندارد و ميتواند از لحظه مرگ شروع گردد
يکي از دلايل تلقين دادن به فرد فوت شده در واقع اين است که به باور مرگ برسد و سعي در برگشت نداشته باشد .
بعد از مدتي روح متقاعد ميشود که تلاش او بيهوده است و فشار قبر از بين ميرود .
وابستگي ها باعث ميشود که روح ، شايد سالها نتواند از اين مرحله بگذرد
بحث روح هاي سرگردان و سنگين بودن قبرستانها بدليل همين وابستگي هاست . گاهي تا سالها فرد فوت شده نميتواند وابستگي به قبر خود و جسمي که ديگر اثري از آن نيست را رها کند .
به اميد اينکه بتوانيم به درک اين شعر برسيم:
دنيا همه هيچ و کار دنيا همه هيچ
اي هيچ براي هيچ بر هيچ مپيچ .
بگذار و بگذرببين و دل مبند
چشم بينداز و دل مباز
که دير يا زود بايد گذاشت و گذشت
ما موجودات خاکي نيستيم که به بهشت ميرويم. ما موجودات بهشتي هستيم که از خاک سر برآورده ايم.
به هيچ چيز در اين دنيا وابسته نباش
ويروس کرونا همچنان در حال افزايش دامنهي تأثيرات خود در تمامي صنايع و جوامع انساني است. در چند روز گذشته، شاهد انتشار انواع خبر دراينزمينه بودهايم؛ از تعطيلي مجموعهي فاکسکان و تعليق فعاليت هيوندايي در کرهي جنوبي گرفته تا لغو تمامي پروازهاي لوفتهانزا به مقصد چين و شرکتنکردن الجي در کنگرهي جهاني موبايل (MWC). حالا سوني هم دراينباره هشدار ميدهد.
سوني دربارهي تأثير ويروس کرونا بر صنعت ساخت حسگرهاي اين شرکت بسيار نگران است. اين شرکت به سهامداران خود دربارهي ادامهي روند کنترلنشده ويروس کرونا در آيندهي نزديک از کلمات «امکان تأثير بسيار زياد» استفاده ميکند.
براساس گزارش مؤسسهي ژاپني Nikkei، هيروکي توتوکي، مدير مالي سوني، اظهار کرده سوني شديدا نگران شيوع ويروس کرونا و عواقب آن است.
توتوکي ميگويد:
نميتوان انکار کرد که ويروس کرونا به زنجيرهي توليد و تأمين قطعات و فروش ما در صنعت حسگر تصوير و صنايع الکترونيک بهشدت آسيب رسانده است. درحالحاضر، از چگونگي عرضهي محصولات ارزيابي نداريم.
شايان ذکر است در پي شيوع ويروس کرونا، صادرات شرکتهاي چيني و انتقال قطعات توليدي آنها به چين با افت بسيار زيادي همراه بوده است و دراينزمينه، شرکتهاي توليدکنندهي قطعات الکترونيکي بيشترين آسيب را ديدهاند.
?? چگونه مي توان همواره موفق بود ؟
??براي اينکه هميشه در مسير موفقيت باشيد بهتر است چند سوءتفاهم راجع به موفقيت را کنار بگذاريد
بيشتر مردم درباره موفقيت دچار سوءتفاهم هستند.
?? بعضي از مردم به خاطر گذشتهشان، تحصيلاتشان و… موفق نيستند.
هيچ کس نميتواند موفق باشد مگر بخواهد و سپس براي بدست آوردنش بکوشد.
?? افراد موفق اشتباه نميکنند.
آنها هم مثل ما اشتباه ميکنند فقط اشتباهشان را تکرار نميکنند.
?? براي موفق شدن بايد 60 (70، 80، 90 و…) ساعت در هفته کار کرد.
موفقيت به «زياد» انجام دادن کاري ربط ندارد، بلکه بيشتر به «درست» انجام دادن آن ربط دارد.
?? فقط اگر قواعد خاصي را اجرا کنيم موفق ميشويم.
چه کسي قواعد را به وجود ميآورد؟ موقعيتها متفاوتند. گاهي لازم است از قواعد خاصي پيروي کنيم و گاهي نيز بايد قواعد ساخته خودمان را بکار بنديم.
?? اگر کمک بگيريم، اين ديگر موفقيت نيست.
موفقيت به ندرت در تنهايي رخ ميدهد. آنهايي را که به موفق شدن تو کمک ميکنند، شناسايي کن. تعدادشان کم نيست.
??هويج خام رامانند آدامس بجويدواسترس را ازخود دورکنيد
??فلفل دلمه اي به دليل داشتن اسيدفوليک براي جلوگيري از گرفتن رگ موثراست.
??سرکه در رفع جرم دندان والتهاب لثه موثر است
??قارچ بخوريدزيرا عامل پايين آورنده ي چربي خون است
??کدوسبز آسم را درمان مي کند.
??اگرسرفه مي کنيدوگلو درد داريد به سراغ ليموترش برويد
??سيب زميني تقويت کننده قلب محکم کننده لثه مسکن درد زخم معده است
??پيازخطرابتلابه سرطان راکاهش مي دهد.
??گل گاوزبان باعث کاهش تب دربيماري هاي سرخک آبله وکهيرمي شود
??گردو ازه شدن خون جلوگيري مي کند.
??پيازچه باعث کاهش قندخون وکلسترول بالا مي شود
??باميه بهترين دارو ديابت است
??ويتامينCموجوددرجعفري افزايش جذب آهن مي شود.
??اگر سياه دانه راکوبيده وباکمي سکنجبين ميل کنيد تب را برطرف مي کند.
??پونه اشتهاآور بوده وباعث سهولت هضم وبه درمان معده کمک ميکند.
??کلم بروکلي به دليل داشتن کليسم فراوان باعث تقويت استخوان ها مي شود.
??انگورخون سازبوده وبه تصفيه خون نيزکمک ميکند.
??هل تقويت کننده قلب بوده و سرماخوردگي رامعالجه مي کند.
در زمان هاي دور حاکمي با لباس مبدل براي سرکشي و درک اوضاع به ميان مردم مي رفت. از قضا روزي از محلي مي گذشت، سه مرد با هم در حال گفتگو بودند حاکم از آنان اجازه گرفت تا لحظه اي در کنارشان باشد.
يکي از مردان گفت آرزو دارم فرمانده لشگر کشورم باشم، دومي گفت من دوست دارم وزير دارائي کشور باشم و سومي آهي کشيد و گفت شنيده ام حاکم همسر زيبائي دارد مثل ماه اي کاش مي شد من شبي را در کنار همسر حاکم مي گذراندم.
حاکم که کناري نشسته بود پس از شنيدن آرزو هاي آنان از جمع خداحافظي کرد و به محل حکومت خود برگشت. دستور داد که آن سه نفر نزد او بياورند. حاکم به آن ها گفت يکي از ماموران من در کنار شما بوده و آرزو هايتان را شنيده من هم دوست دارم آن ها را برآورده کنم.
نفر اول را فرمانده لشگر کرد، نفر دوم را وزير دارايي و به نفر سوم گفت زن داري، او تاييد کرد سپس حاکم به او گفت فردا شب را مي تواني در کنار همسر من باشي. آن شخص که ترسيده بود به حاکم گفت غلط کردم خودم همسر دارم اما حاکم گفت نه امروز استراحت کن تا فردا شب.
دستور داد همسر آن مرد را آوردند، حاکم به او گفت شوهرت چنين آرزويي داشته به خادمان دربار گفته ام تو را امروز به حمام ببرند لباس فاخر بپوشانند و به زيباترين وجه آرايش کنند و شبي را در کنارت همسرت باش و هر درخواستي داشت جواب مثبت بده ولي متوجه باش به او نگويي همسرش هستي.
فردا شب آن مرد را فراخواند و به او گفت امشب همسرم نزد تو مي آيد. آن مرد ترسيد فکر کرد مي خواهند او را بکشند اما وقتي او را به اتاقي بردند از ديدن زن زيبايي که آن جا بود مبهوت شد.
صبح ماموران آمدند و او را به نزد حاکم بردند. حاکم گفت همسرم چگونه بود؟ آن مرد سرش را به زير انداخته و گفت قبله عالم همسرتان بي نظير بود.
حاکم از قبل دو تا تخم مرغ آماده کرده بود يکي معمولي و ديگري را رنگ آميزي کرده بودند، به او نشان داد و گفت اين دو با هم چه فرقي دارند مرد جواب داد يکي ساده است و ديگري رنگ شده. حاکم هر دو تخم مرغ را شکست و گفت الان چه مرد جواب داد هر دو داراي زرده و مقداري سفيده هستند.
حاکم گفت احمق کسي که ديشب در کنارت بود، همان همسر توست که او را به اينجا آورده و لباس فاخر پوشاندند. همه ن در خلقت و آفرينش يکي هستند اگر همه به همسران شان توجه کنند هيچ چشمي دنبال زن ديگري نمي رود.
ميگويند که روزي کارواني ايراني براي فروش کالاهاي خود عازم دياري بيگانه بود. در قديمالايام کاروانها از دست راهن که هر آن و لحظه، شبيخون ميزدند و اموال و کالاي کاروانيان را به غارت ميبردند، در امان نبودند.
اما کاروان ايراني خود را به سلامت به مقصد رساند و کالاي خود را فروخت. در راه بازگشت به کشور، اين کاروان در دام راهن گرفتار آمدند و تمام اموال و داراييشان و حتي اسب و شتري که بر آن سوار بودند هم به غارت رفت و به تصرف راهن درآمد.
کاروانيان هرچه عجز و لابه کردند تا راهن را از غارت اموال خود منصرف کنند، نشد. چون راهن اصلا زبان فارسي بلد نبودند.
در ميان کاروانيان فرد حکيمي هم حاضر بود. گوشهاي نشسته و نظارهگر اين اتفاق بود. تاجران کاروان نزد او آمدند و از او خواستند تا با راهن صحبت کند. شايد که جمله يا حرف حکيمانه و پندآموزي بزند و با زبان و حرفهاي خود دل راهن را به رحم آورد.
حکيم اما در پاسخ آنها گفت: من با چه کسي بايد حرف بزنم؟! اينها پند و اندرز در دلشان نفوذ و راهي ندارد. دل اين افراد از سنگ شده. حرف من در دل اينها که اين چنين اموال و دارايي شما را به تصاحب خود در ميآورند، تاثيري ندارد. «نرود ميخ آهنين در سنگ».
اين ضربالمثل را زين پس در مورد افرادي به کار ميبرند که از روي ناآگاهي نصايح و اندرز ديگران را قبول نميکنند و همچنان بر عقيده نادرست خود پافشاري ميکنند و راه خطاي خود را ادامه ميدهند.
تابحال خواب خود را فراموش کرده ايد؟ آيا دچار بختک شده ايد؟ خوابهاي رنگي چطور آيا تا بحال ديده ايد؟
در اين پست 10 موضوع جالب در مورد خواب ديدن را عنوان نموده ام.
خواب ديدن افراد نابينا
کساني که بعد از تولد نابينا ميشوند ميتوانند تصاوير را در خواب ببينند.
افرادي که نابينا به دنيا ميآيند نميتوانند در خواب تصاوير را ببينند، اما نابينايان خوابهايي به شفافي افراد بينا دارند.
که البته شامل حواس پنج گانه ديگر مثل شنوايي، چشايي، بويايي، لامسه و حتي عواطف حسي است.
تصور کردن اين امر براي انسانهاي بينا مشکل است اما احتياج بدن به خوابيدن به قدري زياد است.
که مي تواند به طور مجازي تمامي موقعيت هاي فيزيکي را تا مرحله به وقوع پيوستن آن به کار گيرد.
90% خوابها فراموش ميشوند
نيمي از روياها در همان 5 دقيقه اول پس از برخاستن از خواب و 90% آنها پس از 10 دقيقه فراموش ميشوند.
يک روز صبح، شاعري معروف به نام ساموئل تيلور کلريج با يک روياي خيلي عجيب و غريب ( بر اثر استعمال مواد مخدر) بيدار شد.
کاغذ و قلم را برداشت تا هرچه در خواب ديده بود را يادداشت کند. اين اثر “کوبلا خان” تبديل به يکي از اشعار معروف انگليسي شد.
شعر او در بيت پنجاه و چهارم به وسيله ي فردي از شهر پارلاک قطع شد. کلريج قصد داشت شعرش را ادامه دهد.
ولي نتوانست بقيه خوابش را به ياد بياورد، اين اثر هيچ وقت کامل نشد.
يک مورد عجيب و غريب ديگر داستاني برخاسته از خواب به نام “دکتر جکيل و آقاي هايدويلست” اثر رودبرت لوييس استيونسون بود.
داستان ماري شلي فرانکشتاين نيز زاييده ي خيالي يک روياست.
همه ي مردم خواب ميبينند
تمامي افراد (به جز مواردي از بيماري هاي شديد رواني) خواب مي بينند.
اما زنها و مردها روياها و عکس العمل هاي متفاوتي نسبت به يکديگر دارند.
مردها تمايل دارند درباره ي ساير هم جنسان خود خواب ببينند .
در حالي که ن در خوابهايشان به طور مساوي ديگر ن و مردان را ميبينند.
خواب ديدن از بروز جنون جلوگيري ميکند
در آزمايش جديدي که درباره ي خواب بر روي تعدادي دانشجو انجام گرفت، مشاهده شد دانشجوياني را که در لحظه شروع خواب ديدن بيدار کردند.
(بعد از بيدار کردن به آنها اجازه داده شد که 8 ساعت ديگر بخوابند) همگي داراي عدم تمرکز حواس، زودرنجي و کج خلقي، توهم.
و حتي بعد از 3 روزنشانگر علائمي از جنون بودند. در نهايت وقتي به آنها اجازه داده شد که چرتي بزنند.
ذهن آنها زمان از دست رفته را ترميم کرد و سطح کارايي خواب آنها را افزايش داد.حقايق خواب
فقط شناخته شدهها به خواب ما ميآيند
رويا ها مکرراً از نقش بازي کردن افراد غريبه پر ميشود. ذهن ما چهره ي افراد غريبه را در عالم رويا نميسازد.
بلکه آن چهره هاي افراد حقيقي هستند که ما در طول زندگي ديده ايم ولي آنها را به خاطر نميآوريم يا نمي شناسيم .
براي مثال شيطان خون آشامي که در آخرين خوابتان ديده ايد ممکن است شخصي بوده باشد که وقتي بچه بوديد .
شما را کتک زده و يا با پدر شما بحث و مشاجره کرده است!همه ي ما در طول زندگي چهر? صدها هزار نفر را ديده ايم.
بنابرين ذهن ما منبع بي پايان شخصيت هايي است که هنگام خواب ديده مي شوند.
همه افراد خوابهاي رنگي نميبينند
12? افراد بينا فقط خوابهاي سياه وسفيد و بقيه افراد تمامي رنگها را در خوابهايشان ميبينند.
مردم موضوعات مشترکي را در روياهايشان ميبينند.
مثل موقعيتهاي مربوط به مدرسه، تعقيب شدن، درجا دويدن، سقوط کردن، دير رسيدن.
ديدن مرگ کسي که زنده است، پرواز کردن، مردود شدن در امتحان و يا تصادف با اتومبيل.
علت اينکه چرا به افرادي که خوابهاي مربوط به درگيري و ناآرامي و مرگ را رنگي ميبينند.
فشارها و ضربه هاي رواني بيشتري وارد ميشود، هنوز ناشناخته است.
واقعيت اين است که بسياري از ما، در برهههايي از زمان، درگير حسهايي منفي از اين نوع ميشويم و از خودمان و وضعيتمان گله داريم و نميدانيم که چگونه از حال بد به سوي حال خوب قدم برداريم؛ اما آيا ميدانيد که براي رسيدن به يک حال خوش و فرار از اين احساسات منفي، تنها يک دقيقه زمان نياز است؟ يک دقيقه زماني که بايد به خود اختصاص داد؟ کافي است که يک دقيقه توقف کنيد، نگاه کنيد و خوب گوش بدهيد و سپس از خودتان بپرسيد که بهترين کاري که اکنون ميتوانم انجام بدهم، چيست، و سپس به آن چه عقلتان حکم ميکند، گوش بدهيد.
باور کنيد گاهي با يک حمام کردن ميتوان حس خوبي را تجربه کرد و خوشحالتر شد و سپس دنيا را طور ديگري ديد. شايد در اوج خستگي و کلافگي، فقط کافي است که گوش? خلوتي را پيدا کنيد و روي زمين بنشينيد و پاهايتان را دراز کنيد و چشمهايتان را ببنديد و آرام نفس عميق بکشيد و يک دقيقه براي خودتان وقت بگذاريد. يک دقيقه اجازه دهيد که به هيچ چيز جز خودتان فکر نکنيد تا بتوانيد از «خودتان» کمک بگيريد. اکثر اوقات، وقتي ما عصباني، نگران، خسته يا مضطرب هستيم، براي اين است که به خودمان توجه نميکنيم. ما اجازه ميدهيم که شرايط و محيط اطرافمان، روحمان را درگير احساسهاي منفي کند و خودمان را اين وسط فراموش ميکنيم. ما نگران حرف و قضاوت ديگران هستيم و نظر آنها برايمان مهمتر از حس و حال خودمان است و کم کم علايق خود را در پس خواستههاي ديگران قرار ميدهيم؛ در حالي که اگر فقط يک دقيقه فارغ از اين دغدغهها به خودمان بينديشيم، راهکارهاي خوبي را پيدا خواهيم کرد. ما بايد در آن يک دقيقه، صادقانه فکر کنيم که به راستي چه چيزي ما را شاد ميکند و به چه نياز داريم (توجه داشته باشيد که نياز داشتن با خواستن فرق دارد) و چه چيزي براي ما بهترين است (نه اينکه ديگران چه چيزي را براي ما بهترين ميدانند).
براي مثال، داوطلبي که به خاطر دوست و آشنا درس ميخواند، مشخص است که در فشار درسها خسته و کلافه ميشود و در هر فرصتي مايل است که به خانواده، معلمها و . ثابت کند که دارد اذيت ميشود و سختي زيادي را تحمل ميکند. او انتظار دارد که ديگران برايش دلسوزي کنند، و حتي بعضي از داوطلبان مايل هستند که افراد خانواده نيز در اين سختي شريک باشند و از خوشحالي و خوشگذراني آنها ناراحت و عصباني ميشوند؛ در حالي که اگر يک دقيقه، فقط و فقط به خودشان فکر کنند، ميتوانند بهترين انتخاب را براي ساعتها و روزهاي بعدي خود داشته باشند. داوطلبي که درس خواندن را دوست ندارد يا به رشته يا دانشگاه خاصي به طور جدي فکر نميکند، ميتواند با خانوادهاش صحبت کند و به جاي آنکه وقت خود را صرف درس خواندن اجباري کند، حداقل بخشي از وقت خود را صرف کارهاي مفيد ديگر کند، و داوطلبي که هدفي تعيين شده و مشخص دارد، ميتواند با قبول سختي مسير، از غر زدن دست بردارد و با شادماني و نشاط، در مسيري که انتخاب کرده است، گام بردارد.
جالب اينجاست که وقتي از خودمان مراقبت ميکنيم و براي خودمان وقت ميگذاريم، نسبت به خود و ديگران، کمتر عصباني ميشويم و سرحالتر و شادتر هستيم و بهتر کار ميکنيم و با ديگران برخورد بهتري داريم؛ زيرا هميشه به انجام کاري ميپردازيم که احساس ميکنيم در اولويت است، و با مراقبت از خود، زندگيمان را در حالت متعادل و سالم نگه ميداريم و به همين خاطر هرگز احساس خستگي و ناراحتي نميکنيم.
وقتي براي خود وقت ميگذاريم، ديگر در مقابل ديگران ادعاي ايثارگري نخواهيم داشت و در نتيجه، از هيچ کس متوقع نخواهيم بود. دقت کنيد که دليل توقع ما اين است که فکر ميکنيم به خاطر ديگران، در حق خودمان کوتاهي کردهايم؛ پس آنها بايد قدر ما را بدانند، و اگر جز آن چه ما از اين افراد انتظار داريم، رفتار کنند، با برچسب «نمکنشناس» آنها را سرزنش ميکنيم و خودمان هم بسيار غمگين خواهيم شد.
بسياري از اوقات، وقتي يک دقيقه به خود و براي خودمان فکر ميکنيم، متوجه ميشويم که چقدر در اطرافمان پتانسيلهاي خوبي براي کمک گرفتن و پيشرفت کردن داريم، اما ما آنقدر غرق غر زدن و حس طلبکاري بودهايم که نميتوانستهايم آنها را ببينيم يا اگر هم آنها را ميديدهايم، نميدانستهايم که به چه شيوهاي بايد از آنها ياري بخواهيم تا در هنگام بروز مشکلات، با آغوش باز همراهيمان کنند.
داستان زير به خوبي بيانگر همين امر است:
«مردي در سيلابهاي شديدي که به سقف خانهاش رسيده بود، گرفتار بود و آب هر لحظه او را بيشتر در خود فرو ميبرد. عدهاي به کمک او شتافتند و ميخواستند او را نجات دهند، ولي مرد، به جاي همراهي با آنها، مدام از شرايطي که برايش پيش آمده بود، گله ميکرد و ميگفت که خدايا خودت کمکم کن و شرايط را به حالت اول برگردان، و در نهايت متاسفانه غرق شد !
وقتي به بهشت رفت از خداوند شکايت کرد و گفت: «خدايا ! چرا مرا نجات ندادي؟!» خداوند جواب داد: «من دو قايق و يک هليکوپتر با چند انسان خوب و دلسوز به کمک تو فرستادم، اما خودت به آنها پشت کردي!.»
وقتي از خودمان مراقبت ميکنيم و براي خودمان وقت ميگذاريم، نسبت به خود و ديگران، کمتر عصباني ميشويم و سرحالتر و شادتر هستيم و بهتر کار ميکنيم و با ديگران برخورد بهتري داريم
البته اين به معني آن نيست که ما برنامهاي نداريم يا خود را براي آينده آماده نميکنيم. ما تمام اين امور را ميتوانيم انجام دهيم و در عين حال از هر لحظه هم لذت ببريم؛ درست به همان شکلي که بر ما آشکار ميشود؛ به طور مثال، اگر هدفمان اين باشد که هر روز براي آمادگي در آزمون سراسري تست بزنيم، ميتوانيم اين کار را در حالي انجام دهيم که از فرآيند تستزني لذت ببريم؛ نه اينکه دايم به اين فکر کنيم که: «آيا اين تست يا مشابه آن در کنکور خواهد آمد و اگر تستي مشابه اين تست در کنکور بيايد، من ميتوانم به آن پاسخ بدهم؟» يا مدام کتاب تست را ورق بزنيم و از حجم باقي مانده غصه آن بخوريم.
زماني که ما خودمان را براي زندگي در لحظه آموزش ميدهيم، خود را در آن لحظه فرو ميبريم و زيبايي آن را کشف ميکنيم. ما ياد ميگيريم که روي انرژي خود، تمرکز کرده و آن را مديريت کنيم. حتي زماني که استراحت ميکنيم، بايد آن لحظه را مزه مزه کنيم. انجام اين کار به ما فرصتي براي دوباره شارژ شدن، دوباره تازه شدن و پيدا کردن شفافيت ميدهد.
اگر ياد بگيريم که از فرايند درس خواندن لذت ببريم، از اين همه نگراني، ياس و اندوه رهايي خواهيم يافت و آگاهانه، مسؤول و هدفمند زندگي خواهيم کرد و بهرهوري از مواهب الهي و لذت بخشي زندگي را بيشتر احساس ميکنيم.
وقتي ما در گذشته زندگي ميکنيم و مدام براي اشتباهاتمان آه ميکشيم يا از برخوردي که با ما شده است، گله داريم، اجازه نميدهيم که تجارب دردناک و اشتباهات پيش آمده يا روزگار سخت، بگذرند؛ در واقع، ما خود را به درک حال و آيندهاي مشابه محکوم ميکنيم. ما بايد بپذيريم که نميتوانيم گذشته را تغيير بدهيم. زندگي در لحظه، به معني آن است که اجازه بدهيم گذشته عبور کند و به آينده اعتماد کنيم. اگر ما مثبت بين بوده و به زمان حاضر خوش بين باشيم، آينده ما نيز مثبت و اميد بخش خواهد بود.
راهکارهايي براي زندگي کردن در زمان حال
* لبخند بزنيد؛ چون هر روز پر از امکانات جديد و نامتناهي است! هر روزتان را با لبخند شروع کنيد. هر روز صبح کنترل نگرش شما به زندگي، در دستانتان است؛ پس خوشبين و منتظر بروز اتفاقات خوب باشيد.
* روي گذشتهتان متوقف نشويد. اگر هنوز در مورد آنچه که ديروز انجام دادهايد صحبت ميکنيد، حواستان باشد که امروزتان را از دست دادهايد
* برنامهريزي کنيد و روي کاري که الان ميتوانيد براي رسيدن به خواستهتان انجام دهيد تمرکز کنيد. برنامهريزي به انسان انرژي ميدهد. در کل، اين عبارت را شعار زندگي خود قرار دهيد: «من برنامهريزي ميکنم کارهايم را، و کار ميکنم برنامههايم را»
* روي يک کار تمرکز کنيد. وقتي با يک دست چند هندوانه بر ميداريد، ناخودآگاه تمرکز ذهني شما از بين ميرود و در حين انجام يک کار، به کار ديگري فکر ميکنيد. توجه داشته باشيد که هر لحظه را فقط براي انجام يک کار ساختهاند.
* به محيط اطرافتان توجه کنيد. نورها، اصوات، بوها و جزييات محيط را دريابيد. با تمرکز به مکالمات ديگران، موسيقي و حتي سکوت را گوش دهيد. موقع مکالمه به چشمهاي آدمها نگاه کنيد. غذا و نوشيدني را مزه مزه کنيد و طعم هر لقمه غذا را بچشيد.
* تنفس کامل و عميق داشته باشيد. فايده تنفس عميق در يوگا و مراقبه ثابت شده است و تنفس شکمي بهترين نوع آن است. هرگاه خواستيد به درونتان توجه کنيد و به لحظه حال بياييد، سه تا پنج نفس عميق بکشيد. چشمانتان را ببنديد و به چيز ديگري فکر نکنيد.
* به کف پاهايتان فکر کنيد! اين پيشنهاد، پيشنهاد عجيب و غريبي به نظر ميرسد؛ اما اگراحساس ميکنيد که ذهنتان بدون اختيار شما، دايماً به چيزي که ديروز اتفاق افتاده است يا آن چه فردا قرار است اتفاق بيفتد، فکر ميکند، فقط براي يک لحظه مکث کنيد و روي کف پاهاي خود تمرکز کنيد.
چشمانتان را ببنديد و فقط به کف پاهايتان فکر کنيد. سعي کنيد که پوست نرم کف پاهايتان را حس کنيد؛ بدون اينکه با دستهايتان لمسش کنيد. به سادگي از قدرت تمرکزتان استفاده کنيد. کف پاهاي خود را روي کفشهاي خود احساس کنيد يا اينکه آنها را وقتي روي فرش گذاشتهايد، حس کنيد. هنگامي که پرزهاي قالي پاهايتان را قلقلک ميدهد، به انگشتان پا، قوس کف پايتان و فشاري که به قوزک پايتان ميآيد توجه کنيد. شايد به نظر عجيب و غريب برسد، اما شما در حال حاضر کاملاً در زمان حال هستيد و افکار مربوط به ديروز و فرداي شما هم ناپديد شدهاند!
* کودکان را الگوي خود قرار دهيد. کودکان، استاد زندگي کردن در لحظ? حال هستند و وقتي يک کودک گرسنه باشد، به شما ميگويد که گرسنه است و منتظر نميشود تا شرايط لازم براي غذا خوردن فراهم گردد؛ يا وقتي که خسته است، ميخوابد. برخلاف کودکان، اکثر ما بزرگسالان با مسؤوليتها و دغدغههايي زندگي ميکنيم که موجب ميشوند ذهنمان از يک فکر به فکر ديگري بپرد. هنگامي که اين اتفاق ميافتد، فرصت تجربه و استفاده از پتانسيل لحظ? حال را از دست ميدهيم، اما اگر روحي? کودکان را داشته باشيم، ميتوانيم در زمان حال و بدون دغدغ? آينده يا غم گذشته، زندگي کنيم.
اگر ياد بگيريم که از فرايند درس خواندن لذت ببريم، از اين همه نگراني، ياس و اندوه رهايي خواهيم يافت و آگاهانه، مسؤول و هدفمند زندگي خواهيم کرد و بهرهوري از مواهب الهي و لذت بخشي زندگي را بيشتر احساس ميکنيم
اگر هدفمان اين باشد که هر روز براي آمادگي در آزمون سراسري تست بزنيم، ميتوانيم اين کار را در حالي انجام دهيم که ازفرآيند تستزني لذت ببريم؛ نه اينکه دايم به اين فکر کنيم که: «آيا اين تست يا مشابه آن در کنکور خواهد آمد و اگر تستي مشابه اين تست در کنکور بيايد، من ميتوانم به آن پاسخ بدهم؟» يا مدام کتاب تست را ورق بزنيم و از حجم باقي مانده آن غصه بخوريم.
چگونه از خود در برابر ويروس کرونا محافظت کنيم؟
در حال حاضر هيچ واکسني براي محافظت از شما در برابر ويروس کرونا انساني موجود نيست. ممکن است با انجام موارد زير بتوانيد خطر ابتلا به عفونت را کاهش دهيد:
• دستان خود را حداقل به مدت 20 ثانيه با صابون و آب بشوييد.
• از دست زدن به چشم ، بيني يا دهان خودداري کنيد.
• از تماس نزديک با افرادي که مريض هستند خودداري کنيد.
• هنگام سرفه يا عطسه دهان خود را با يک دستمال بپوشانيد ، سپس دستمال را درون سطل زباله بيندازيد.
• اشياء و سطوحي که اغلب لمس مي شود را تميز و ضد عفوني کنيد.
• اگر بيمار هستيد و فکر مي کنيد ممکن است علت آن مسافرت به منطقه آلوده به ويروس کرونا يا تماس با شخصي باشد که در آنجا بوده است ، بايد به يک پزشک اطلاع دهيد و به دنبال درمان زودهنگام باشيد.
چگونه از ديگران در برابر ويروس کرونا محافظت کنيم ؟
اگر علائمي مانند سرماخوردگي داريد ، با انجام موارد زير مي توانيد از ديگران محافظت کنيد
• در حالي که بيمار هستيد در خانه بمانيد.
• از تماس نزديک با ديگران خودداري کنيد.
• هنگام سرفه يا عطسه ، دهان و بيني خود را با يک دستمال بپوشانيد ، سپس دستمال را درون سطل زباله ريخته و دستان خود را بشوييد.
• اشياء و سطوح را تميز و ضد عفوني کنيد
ديروز به ياد تو و آن عشق دل انگيز
بر پيکر خود پيرهن سبز نمودم
در آينه بر صورت خود خيره شدم باز
بند از سر گيسويم آهسته گشودم
عطر آوردم بر سر و بر سينه فشاندم
چشمانم را ناز کنان سرمه کشاندم
افشان کردم زلفم را بر سر شانه
در کنج لبم خالي آهسته نشاندم
گفتم به خود آنگاه صد افسوس که او نيست
تا مات شود زين همه افسونگري و ناز
چون پيرهن سبز ببيند به تن من
با خنده بگويد که چه زيبا شده اي باز
او نيست که در مردمک چشم سياهم
تا خيره شود عکس رخ خويش ببيند
اين گيسوي افشان به چه کار آيدم امشب
کو پنجه? او تا که در آن خانه گزيند
او نيست که بويد چو در آغوش من افتد
ديوانه صفت عطر دلآويز تنم را
اي آينه مُردم من از حسرت و افسوس
او نيست که بر سينه فشارد بدنم را
من خيره به آيينه و او گوش به من داشت
گفتم که چه سان حل کني اين مشکل ما را
بشکست و فغان کرد که از شرح غم خويش
اي زن ،چه بگويم ، که شکستي دل ما را
يعني اي هموطن خودت به داد خودت برس
1)هرگونه بيرون ازخانه رفتن غير اضطراري ممنوع?
2)رفت وامد ومهمون بازي محدود حداقل ممنوع?
3)ازاعضاي خانواده يکنفر مامور خريد باشد خريد روزمره را 5روز يکبار انجام دهيد بدون دستکش والکل به خريد رفتن ممنوع?
4)اگر نان ميخريد کيسه تميز ببريد وداخل آن بگذاريد وقبل از مصرف فريز کنيد بعد مصرف کنيد چون شماازسلامت کارگر وشاطر خبر نداريد پس مصرف نان قبل از فريزممنوع?
4)نه گوشي ونه کيف پول باخود ببريد يک عدد عابربانک دريک کيسه بگذاريد درون انرا اغشته به الکل کنيد بعداز هر بار تماس باپوز وتماس بادستگاه خودپرداز انرا داخل اين کيسه بگذاريد هيچ اتفاقي براي عابر بانک نميوفتد پس حمل کارت عابر بانک بدون اغشته شدن به الکل ممنوع?
5)يک کيسه بيرون درب ورودي قراردهيد دستکشهارا اغشته به الکل کنيد بعدداخل کيسه بگذاريد ووراد منزل شويد پس بادستکش وارد شدن به منزل ممنوع?
6)تمام کيسه هاي خريد را داخلش را الکل اسپري کنيد درسطحي که ازقبل آماده کرديد وخريدهارو بگجهت اطلاعذاريدوبعداز جابه جايي وضدعفوني خريدها سطح را اغشته به الکل کنيد وبعد با دستمال کاغذي تميز وبيرون بياندازيدپس بدون اغشته کردن به الکل روي سطح مورد نظرگذاشتن ممنوع?
6)دستگيره هاي ماشين آسانسور ساختمان مرتب الکلي شود وازتماس مستقيم به اين اشيا بدون دستکش لايتکسي يا دستما کاغذي ممنوع?
7)هرگونه بازار رفتن پاساژ سينما ممنوع?
اين يعني قرنطينه خانگي ))
ماه همواره يکي از مهمترين مؤلفههاي سازنده در ايجاد شرايط مناسب براي تکامل حيات در سياره ما به شمار ميرفته است، اما يافتههاي علمي اخير نشان ميدهد زمين آن قدرها هم که تصور ميشده وابسته به وجود ماه نيست.
علت وجود ماه,سرعت چرخش زمين پيش از شکل گيري ماه
اگر ماه نبود فقط ده درجه به انحراف فعلي محور چرخشي زمين که 23?5 درجه است، اضافه خواهد شد
ژاک لاسکار، ستاره شناس فرانسوي در سال 1993 با انجام محاسبات پيچيده رياضي به اين نتيجه رسيد که وجود گرانش ماه در ثابت نگه داشتن انحراف محوري زمين حياتي است. انحراف محوري زمين در تعيين الگوي آب و هوايي نقش بسيار مهمي دارد و اگر دائم در حال تغيير باشد باعث بروز يک شرايط آب و هوايي بشدت متغير مي شود که تبعات زيست محيطي آن آرامش ساکنان زمين را مختل خواهد کرد.
لاسکار معتقد است ما زميني ها بسيار خوش اقبال هستيم که قمري به اين بزرگي بالاي سرمان در آسمان داريم. هيچ کدام از سياره هاي سنگي منظومه شمسي از اين موهبت برخوردار نيستند. مريخ يا همان سياره سرخ دو ماه کوچک دارد که با نام هاي فوبوس و دِيموس شناخته مي شوند.
اينها در واقع سيارک هايي بوده اند که در مدار مريخ به دام افتاده و البته تأثير چنداني روي مريخ ندارند. از اين رو، انحراف محوري مريخ ميليون ها سال است که مرتباً تغيير مي کند و حتي گاهي انحراف محور چرخشي آن به بزرگي حداقل 45 درجه مي رسد. اما اين خوش اقبالي زميني ها در داشتن يک ماه منحصر به فرد فقط حاصل يک اتفاق بود.
4?5 ميليارد سال پيش، يک سياره يا سيارک عظيم (تقريباً به اندازه مريخ) با زمين برخورد کرد و از خرده سنگ هاي حاصل از اين انفجار مهيب، ماه شکل گرفت. بر اساس فرضيه زمين کمياب، پيتر وارد و دونالد براونلي در کتابي با همين عنوان استدلال کردند که فقط در سياره هاي بسيار معدودي همه چيز براي تکامل حيات مهياست. حال يافته هاي اخير حاکي از آن است که بايد در تحليل هاي پيشين شک کرد.
جک ليسوئر از مرکز تحقيقات آمِس ناسا، جيسن بارنز از دانشگاه آيداهو و جان چمبرز از مؤسسه علوم کارنِگي به اتفاق نشان دادند که اگر ماه نبود چه اتفاقي براي زمين مي افتاد. پژوهشگران دريافتند در صورت نبود ماه فقط ده درجه به انحراف فعلي محور چرخشي زمين که 23?5 درجه است، اضافه خواهد شد.
به نظر مي رسد لاسکار در محاسبات خود دچار اشتباه شده بود. کامپيوترهاي عصر جديد سريع تر و پرقدرت تر از ماشين هاي محاسباتي دهه 1990 عمل مي کنند و مي توانند نتايج دقيق تري ارائه دهند.
پژوهشگران گفته اند که اگر زمين سريع تر مي چرخيد، مثلاً اين که طول يک شبانه روز کمتر از ده ساعت مي شد يا جهت چرخش زمين برعکس مي شد، يعني اين که خورشيد از مغرب طلوع و در مشرق غروب مي کرد، آن وقت زمين مي توانست از نيروي گرانشي ساير سيارات به ويژه مشتري استفاده کند و ديگر نيازي به ماه نداشت.
زمين هر 24 ساعت يک بار به دور خود مي چرخد. بعد از اتفاقي که به شکل گيري ماه منجر شد، زمين هر چهار يا پنج ساعت يک بار به دور خود مي چرخيد. اما سرعت چرخش آن به علت وجود ماه بتدريج کم شد.
سرعت چرخش زمين پيش از شکل گيري ماه هنوز مشخص نيست، اما گمان مي رود که حرکت سريعي داشته و حتي گاهي جهت چرخش آن عوض مي شده است. در زمان پيدايش زمين اين برخورد اجرام سنگين بود که بر جهت چرخش آن اثر گذاشت.
پژوهشگران معتقدند که جهت چرخش بيشتر سيارات سنگي از غرب به شرق است، اما عده ديگري اظهار مي کنند بعضي سيارات سنگي در هر دو جهت مي چرخند و اين يعني تعداد سياراتي که جهت چرخش آنها از شرق به غرب است کم نيست.
پژوهشگران نتيجه گرفتند که حيات در سيارات سنگي به وجود ماه وابسته نيست. حتي در بعضي موارد وجود يک ماه بزرگ مي تواند تبعات زيست محيطي فاجعه بار داشته باشد. يافته هاي اخير موقعيت جديدي را براي اختر زيست شناسان فراهم کرده تا در جستجوي ستگاه هاي فرازميني به موقعيت هاي جديدتري فکر کنند.
1- ويروس کرونا از پوست سالم رد نميشود و تا ده دقيقه روي پوست زنده است؛ پس اگر دستکش نداريد نگران نباشيد فقط نبايد دستهاي خود را به بيني و دهان خود بزنيد.
2- ويروس کرونا در سطوح پارچهاي تا 6-12 ساعت، سطوح في 12- 20ساعت و در سطح استيل تا 20 روز زنده است.
3- اين ويروس تا 60- درجه سانتيگراد زنده است، ولي در دماي 30 درجه سانتيگراد به بالا ميميرد؛ پس بهتر است شستشوها و نظافتها را با آب گرم انجام داد.
4- کرونا ويروس با آب گرم و مواد شوينده خانگي از بين ميرود
5- لباسها را زير نور مستقيم خورشيد يا روي شوفاژها خشک کنيد.
6- با آب گرم حمام کنيد.
7- به هيچ وجه آب سرد و غذاي سرد نخوريد، آب گرم (چاي گرم، قهوه گرم، و دمنوشهاي گرم) بنوشيد.
8- کلوني (محل تجمع) اصلي اين ويروس در بيني است پس مرتب بينيتان را با آب گرم شستشو دهيد.
9- اگر به نوشيدني گرم دسترسي نداريد آدامس بجويد تا گلويتان مرتب با آب دهانتان مرطوب و شستشو شود.
10-محل زندگي و کارتان تهويه مناسب داشته باشد.
11- مهم در طول روز چندين مرتبه بمدت 10-15 ثانيه نفستان را نگهداريد و سپس بازدم انجام دهيد، اگر سرفه پيدا کرديد و يا تنگي نفس حتما به مراکز درماني مراجعه کنيد.
نگذاريد به مشکل تنفسي دچار شويد و سپس به دکتر مراجعه کنيد، شايد دير باشد.
12- اگر به بيرون از خانه ميرويد (کارمند، کارگر، مغازه دار و.) هستيد، اول: فاصله 1/5متري از ديگران را مراعات کنيد و دوم: مهم بعلت اينکه اين ويروس سنگين است (حدود400-500 نانومتر) و به زمين ميافتد پس کفش هايتان منبع مهم آلودگي است به هيچ وجه آنرا داخل خانه نياوريد.
13- موقع عطسه کردن تا جايي که امکان دارد از ديگران فاصله بگيريد و محکم با هر چيزي که در دسترس شما هست جلوي دهان و بيني خود را بگيريد و براي چند ثانيه ول نکنيد تا تمام ترشحات جذب شود و پراکنده نشود.
14- به علت درشت بودن اين ويروس هر ماسکي ميتواند در محيط آلوده محفوظ کننده باشد (پارچهاي، ويبريلي، با دستمال کاغذي و.) بشرطي که خشک باشد يعني بايد ماسکها را مرتبا عوض کرد.
15- ومي ندارد همهي لباسهايي که ميپوشيم را بشوريم بلکه روي شوفاژ يا نور مستقيم خورشيد آن را پاک ميکند.
16- پس از شستشوي دستها وقتي به جاي آلوده نميرويم دستهايمان را با کرم يا وازلين مرطوب کنيم تا به مرور زمان به اگزما دچار نشويم.
کودکان مي توانند بيش از حد بي نظم بوده و محيط شلوغي را براي خودشان درست کنند. ممکن است نسبت به اين موضوع آگاه باشيد که کودکان کمي هستند که دوست دارند منظم باشند و واقعا ذات تميز و مرتبي داشته باشند، ولي بيشتر کودکاني که ما با آنها آشنا هستيم، کودکاني هستند که کمتر منظم هستند.
شما به عنوان يک مادر، ممکن است با مشکلاتي مواجه شده باشيد در رابطه با اسباب بازي هايي که به طور نا منظم در اتاق پخش مي شوند، وسايل مربوط به شهر بازي که در کف اتاق پخش مي شوند، موارد و لوازم عادي که در سرتاسر خانه پخش شده است و ساير موارد شلوغ کاري که از طريق بچه ها ايجاد مي شود، و نسبت به آنها اعتراض داشته باشيد.
موارد محدودي وجود دارد که مي تواند به مديريت اين مشکلاتي که والدين با آنها مواجه هستند، کمک کند. برخي از اين روش ها را که بهترين مي باشند ، را در ادامه ليست شده اند. سعي کنيد آنها را امتحان کنيد و ببينيد که چقدر براي شما مناسب مي باشند.
1? جمع و جور کن! اين يک کلمه اي است که در سال هاي گذشته زياد مورد استفاده قرار گرفته است، ولي داشتن يک خانه آرام و منظم، يک نکته بسيار مهمي مي باشد. به طور اصولي، در حوزه و ناحيه مربوط به کودک ، که کودک در آنجا فعاليت دارد، پيشنهاد مي کنيم که همه چيز (بله، همه چيز) مرتب باشد و اسباب بازي هاي شکسته ، وسايل غير ضروري، دور انداخته شود و تعداد موارد موجود کاهش يابد ( براي مثال اگر 50 تا اسباب بازي مربوط به حيوانات باشد، آنها را به 10 اسباب بازي حيوانات کاهش دهيد). بلي، اين روش مدت زمان زيادي طول خواهد کشيد و ولي به صورت کلي خوب است و زمان کمي را در روز به آن اختصاص دهيد ( براي مثال 15 دقيقه در هر روز يا مواردي شبيه آن، و اگر فرصت مناسبي داشتيد ، مي توانيد چند ساعتي را صرف اين کار کنيد).
2? جاي هر چيزي! هر چيزي بايد يک جاي خاصي داشته باشد و در جايگاه مختص به خودش قرار بگيرد. شما مجبور نيستيد که سبدها يا سطل هاي اسباب بازي گران قيمتي را بخريد ( اگر چه داشتن سبدهاي مناسب اسباب بازي ها جمع و جورتر نشان مي دهد). مطمئن شويد که در هر سبد يک نوع خاصي از وسايل يا اسباب بازي ها را انبار کرده ايد، و هر سبد را برچسب بزنيد.
3? ” نظارت مادر”. کودک يک عادت بد دارد و سايل را جايي قرار مي دهد که نمي توان به صورت سريع خانه را تميز کرد. گاهي مجبور هستيد که همه جاهايي که وسايل جمع شده است را نگاه کنيد و همه چيز را در جايگاه مناسب خودشان قرار دهيد، تا مطمئن شويد که همه وسايل در جايگاهي قرار گرفته اند که به راحتي مي توان آنها را پيدا کرد.
4? اين کار را به صورت يک بازي و سرگرمي انجام دهيد. حتي در صورتي که شما اين احساس را نداشته باشيد که براي هر کاري که بايد بچه هايتان انجام دهند، از آنها قدر داني کنيد، ايجاد کردن يک بازي يا سيستم قدرداني، که شامل تميز کردن و فرآيند نگه داري مي باشد، مي تواند مفيد باشد. براي مثال، اگر برخي وسايل بر روي کف زمين قرار داشته باشد، به بچه هاي خود بگوييد که 20 تا از وسايل را برداريد و آنها را در جايگاه مناسب خوشان قرار دهيد، و در عوض آن به اندازه يک چهارم وسايل يا بخشي از آن، به آنها شکلات دهيد يا ده دقيقه به آنها زمان دهيد که بازي الکترونيکي انجام دهيد، يا هر کار ديگري که فکر مي کنيد براي بچه هاي شما منطقي باشد.
اگر مايكروفر داشته باشيد، احتمالاً ديدهايد كه شير درون مايكروفر، با آن كه ممكن است دمايش خيلي زياد شده باشد، سر نميرود. براي دانستن علت اين ماجرا كمي به عقب برميگرديم.
اصلاً چرا شير سر ميرود؟ اگر به گرم شدن شير دقت كنيد، معناي فيزيكي سر رفتن را خواهيد فهميد. وقتي شير را روي حرارت گاز يا هر وسيله حرارتي كه شير را از بيرون گرم ميكند قرار ميدهيد. تا آستانه نقطهجوش، هيچ اتفاقينميافتد؛ اما مسأله با آزاد شدن اولين حبابهاي حاوي بخار شير آغاز ميشود؛ هر چه دما بالاتر برود، اين حبابها هم با سرعت بشتري شكل ميگيرند و بالاخره وقتي سرعت ايجاد اين حبابها از سرعت تركيدنشان بيشتر شود، حبابها روي هم جمع ميشوند و پس از مدتي از ظرف بيرون ميريزند. اين حبابها در آب هم ايجاد ميشوند، اما با رسيدن به سطح آب ميتركند. كشش سطحي شير به خاطر وجود چربيها و تركيبات هيدروكربني از آب بيشتر است. و همين باعث مقاومت حبابها در برابر فشار بخار داخلي و افزايش عمر آنها ميشود. براي جلوگيري از سر رفتن شير، حبابها را با همزدن از بين ميبرند.
اما مايكرو همانطور كه احتمالاً ميدانيد، با توليد امواج مايكرويو در فركانسي خاص باعث حركت نوساني مولكولهاي آب موجود در جسم، ايجاد اصطكاك و گرم شدن همگن و دروني آن ميشود. (يعني در هر لحظه، همه نقاط مايع درون درون مايكروفر همدما هستند). بنابراين آب يا شيري كه درون مايكروفر قرار ميگيرد، بي سر و صدا و به طور دروني شروع به گرم شدن ميكند. اين گرم شدن ميتواند تا چندين درجه بالاتر از نقطه جوش مايع ادامه پيدا كند، بدون اينكه آب از آب تكان بخورد و هيچ حبابي در آن ظاهر شود! تعجب نكنيد، اين پديده كه ابر گرمايش نام دارد، ويژه مايكروفر نيست و از يك واقعيت فيزيكي عميقتر نتيجه ميشود. در واقع از نظر فيزيكي، هيچ دليلي براي ايجاد حباب بخار در يك سيال داغ وجود ندارد و يك عامل خارجي بايد اين كار را بكند. به عبارت ديگر اگر محيط سيال همگن باشد و هيچ ناهمگوني و عارضه غيريكنواختي در آن وجود نداشته باشد كه «بهانه» ايجاد حباب شود، حبابي در كار نخواهد بود و سيال بدون جوشيدن، داغ و داغتر ميشود
عدد امگا چگالي نسبي جهان است
6 عدد شگفتانگيزي که جهان بر پايه آنها شکل گرفته است!
جهان بر پايهي شش عدد بنا نهاده شده است که اگر هر کدام از اين اعداد حتي به مقدار بسيار ناچيز متفاوت بودند، اکنون هيچ جهان وجود نداشته و بشري هم موجوديت نداشت.
لرد مارتين ريس ستارهشناس سلطنتي انگلستان و استاد دانشگاه کمبريج، در کتاب خود (تنها 6 عدد) آورده است که تنظيم دقيق جهان به گونهاي که حيات در آن امکانپذير باشد، تصادفي نيست.
مسئله اين است که تصادفات بسيار زيادي رخ دادهاند تا جهان در چنين شرايط کنوني قرار گرفته و حيات امکانپذير شده است. مارتين ريس با تحقيقات و مطالعات بسيار تلاش کرده است تا با مقداردهي به برخي از اين مفاهيم، دلايل خود را تحکم بخشد. او ادعا ميکند که جهان تحت حکومت و کنترل شش عدد است. اعدادي که هر کدام از آنها قابل اندازهگيري بوده و مقدار دقيقي دارند. از نظر او اين 6 عدد بايد به گونهاي خاص و دقيق باشند تا شرايط حيات را فراهم کنند. در غير اينصورت، يعني تنها با کمترين کم و کاستي در آنها منجر به جهانهاي عاري از حيات خواهد شد.
عدد N :
عدد N برابر است با 10 به توان 36 که با قدرت نيروي الکتريکي تقسيم بر قدرت گرانش برابر است. اين عدد نشان ميدهد گرانش تا چه حد ضعيف است. اگر عدد N از اين کمتر بود آن گاه ستارگان نميتوانستند متراکم شده و دماهاي زياد براي همجوشي ايجاد کنند. بنابراين ستارگان ديگر نميدرخشيدند و سيارات درون سياهي سردي فرو ميرفتند. اما اگر گرانش حتي ذرهاي قويتر بود، ستارگان بسيار سريع گرم شده و سوخت خود را چنان سريع مي سوزاندند که حيات هرگز فرصت آغاز پيدا نکند.
عدد اپسيلون:
اين عدد برابر با 0007/ است. اپسيلون مقدار نسبي هيدروژني است که در انفجار بزرگ از طريق هم جوشي به هليوم تبديل ميشود. اگر اين عدد به جاي 0007/، عدد 0006/ بود، باعث تضعيف نيروي هستهاي شده و به اين ترتيب پروتونها و نوترونها به يکديگر وابسته نميشدند. دوتريوم که (داراي يک پروتون و يک نوترون) است، نميتوانست شکل بگيرد. بنابراين عناصر سنگين تر هرگز در ستارهها بوجود نميآمدند.
همچنين، اتمهاي بدن ما هرگز شکل نگرفته و کل جهان به هيدروژن تبديل ميشد. جالبه نه؟! حال، اگر اپسيلون برابر 0008/ بود، آنگاه همجوشي چنان سريع صورت مي گرفت که هيچ هيدروژني از انفجار بزرگ باقي نميماند و امروزه ستارهاي وجود نداشت که به سيارات انرژي بدهد.
عدد Q:
اين عدد، دامنهي اختلالات موج در تابش ريز موج پس زمينه است که برابر با 10 به توان 5- است. اگر اين عدد کمي کوچکتر از اين بود، آنگاه جهان به شدت يکنواخت شده و تودهي بيجاني از گاز و غبار که هرگز به شکل کهکشانها و ستارههاي امروزي در نمي آمد. در اين صورت جهان يکنواخت، بيمعني و عاري از حيات ميشد. حال، اگر اين عدد بزرگتر از اين مقدار بود، آنگاه در تاريخ جهان ماده زودتر به شکل ساختارهاي بزرگ ابر کهکشاني متراکم تبديل ميشد.
عدد امگا:
اين عدد چگالي نسبي جهان است. اگر امگا از اين رقمي که هست، کوچکتر بود، جهان بسيار سريع منبسط و سرد ميشد. ولي اگر امگا خيلي بزرگتر از اين رقم بود، جهان قبل از اينکه فرصت حيات پيدا کند از هم فرو مي پاشيد.
عدد لاندا:
لاندا عدد ثابت کيهاني است که سرعت جهان را تعيين ميکند. اگر اين عدد تنها به مقدار کمي بزرگتر بود با نيروي ضد گرانشي که ايجاد مي کرد و جهان از هم مي پاشيد. يعني با سرعت تمام به حالت انجماد بزرگ فرو ميرفت که در نتيجه حيات را غير ممکن ميکرد.
اما اگر اين عدد ثابت کيهاني عددي منفي و کمتر از اين رقم بود، جهان به شدت متراکم شده و قبل از اينکه حيات شکل بگيرد دچار فروپاشي بزرگ ميشد.
عدد D :
اين عدد، تعداد ابعاد فضا است. اگر فضا يک بعدي باشد، احتمالا حيات نميتواند وجود داشته باشد. زيرا در اين صورت محتويات جهان چيز قابل توجهي نخواهد بود. ذرات بدون هيچ برهمکنشي از کنار يکديگر عبور ميکردند. بنابراين ميتوان گفت؛ جهانهايي که در يک بعد وجود دارند، نميتوانند حيات داشته باشند.
فضاهاي دو بعدي نيز با اين مشکل مواجه هستند و شکلهاي مختلف حيات در اين فضا، نهايتا متلاشي يا تجزيه ميشوند. از نظر علم زيست شناسي نيز هوش نميتواند در کمتر از سه بعد وجود داشته باشد. در فضاي چهار بعدي، مشکل ديگري وجود دارد، سيارهها ديگر در مدار خود به دور خورشيد قرار نخواهند گرفت. قانون جذر مع نيوتون با قانون مکعب مع جايگزين خواهد شد و به بيان ديگر، عدد سه در ابعاد فضايي عددي ويژه است. يعني دقيقا در فضاي سه بعدي ميتوان به جستجوي حيات پرداخت.
کارکرد قلب چيزي فراتر از پمپاژ خون است. قلب نقش مهمي در يادگيري، تفکر و ادراک دارد و به عبارتي ديگر شبيه مغز کار مي کند.
به نقل از پايگاه اطلاع رساني شبکه خبر، بر اساس يافته هاي علمي تازه قلب ديگر فقط يک پمپ عضلاني توخالي نيست که بدون توقف خون را به سراسر بدن پمپ مي کند.
دانشمندان دريافته اند که قلب انسان حاوي دستگاه عصبي مستقل و پيشرفته اي متشکل از 40000 سلول عصبي و شبکه پيچيده از انتقال دهنده هاي عصبي و پروتئين هاست که اطلاعات بسياري از شخصيت، تاريخ و حافظه را در برمي گيرند.
البته شگفت انگيز است اگر بدانيد، قلب يک فضاي الکترومغناطيسي دارد که قوي تر از مغز عمل مي کند؛ اين به آن معناست که اطرافيان مي توانند انرژي هاي قلب ما را دريافت کنند؛ بنابراين، عشق و نفرت، عواطفي غيرمنطقي و يا انفعالات لحظه اي نيستند، بلکه زبان مخصوصي هستند که به شکل نيرويي در قلب ايجاد مي شوند و به نوعي آگاهي هاي هوشمندانه به شمار مي روند.
دکتر «پل پرسال» خلاصه اي از تجارب و پژوهش هاي خود را درباره قلب و پيوند آن در کتابي به نام «راز و رمزهاي قلب» گردآوردي کرده است. بنا بر ادعاي دکتر پرسال، افراد دريافت کننده قلب در برخي از توانمندي ها به افراد اهدا کننده شباهت مي يابند؛ از جمله داستان هاي شگفت انگيز او درباره يک پسر هجده ساله و نوازنده موسيقي بود که بر اثر تصادف از دنيا رفت و قلب او را به دختري همسال خودش پيوند زدند. نکته جالب اين بود که دختر مورد نظر توانست در مقابل پدر و مادر پسر متوفي موسيقي زيبايي را همچون پسرشان بنوازد، به گونه اي که تعجب همگان را برانگيخت.
قلب پيش از مغز در جنين انسان شکل مي گيرد و تا روز مرگ و آخرين روز حيات ضربان دارد. با وجود اينکه دانشمندان بر اين باورند که مغز انسان ضربان قلب او را تنظيم مي کند، در يک مورد عجيب و در يک فرآيند پيوند قلب، زماني که قلب جديد را در سينه بيمار گذاشتند، به سرعت شروع به زدن مي کند، بدون آنکه فرصت گرفتن فرمان از مغز را داشته باشد.
در حالي که علم پزشکي، پيشرفت هاي چشمگيري را در عصر جديد به خود ديده است، هنوز اسرار بسياري از بدن و طبيعت انسان ناشناخته مانده است.
- بيل گيتس در هر ثانيه 250 دلار آمريکا درامد داره، يعني 20 ميليون دلار در روز و 8/7 ميليارد دلار در سال!
2- اگر 1000 دلار از دست وي بر زمين بيوفته به خودش اين دردسر رو نميده که برش داره، چون در 4 ثانيه اي که برداشتنش طول ميکشه، اين پول عايدش شده!
3- آمريکا در حدود 62/5 هزار ميليارد دلار بدهي داره و بيل گيتس به تنهايي ميتونه ظرف 10 سال تمام بدهي آمريکا را بازپرداخت کنه!
4- او ميتونه نفري 15 دلار به همه جمعيت جهان بده و باز هم 5 ميليون دلار در جيبش باقي خواهد ماند!
5- اگر مايکل جردن يعني گرانترين ورزشکار آمريکايي هيچ غذا و آبي نخوره و همه 30 ميليون دلار درامد سالانه اش رو پس انداز کنه، 227 سال طول خواهد کشيد تا به ثروتمندي بيل گيتس بشه!
6- اگر بيل گيتس رو به صورت يک کشور تصور کنيم، 37 مين کشور ثروتمند جهان ميشه! يا به تنهايي درامدي برابر سيزدهمين کمپاني عظيم آمريکايي خواهد داشت، حتي بيشتر از آي بي ام!
7- اگر همه ثروت بيل گيتس رو تبديل به يک دلاري کنيم ، ميشه جاده اي از ماه تا زمين باهاش کشيد که 14 بار رفته و برگشته! ولي ساخت اين جاده، 1400 سال طول خواهد کشيد و 713 بوئينگ 747 بايد براي جابجايي اين پول ها پرواز کنند.
8- بيل گيتس امسال 40 ساله ميشه. اگر فرض رو بر اين بگيريم که هنوز 35 سال ديگه هم زنده خواهد بود، ميتونه روزي 78/6 ميليون دلار خرج کنه قبل از اينکه به بهشت بره!
اما اگر کاربران ويندوزهاي مايکروسافت بتونن بابت هرباري که کامپيوترشون هنگ ميکنه، يک دلار از بيل گيتس خسارت بگيرن، وي تنها در 3 سال ورشکست خواهد شد! حالا ببين چه خبره؟
فست فود، بازيهاي ويديويي و تلويزيون را فراموش کنيد؛ بزرگترين بلايي که اين روزها فراگير شده اعتياد به تلفن همراه است. شايد شما کساني را ديده باشيد که در کوچه به زمين ميخورند، شبها از خواب بيدار ميشوند و در سالنهاي نمايش چهره از خود بيخودشان با نورLCD تلفن روشن ميشود.
اين افراد معتادهاي موبايلي هستند که ممکن است شما هم يکي از آنها باشيد و اگر فکر ميکنيد احساس شما اندکي بيش از وابستگي به پيامک بازي است ميتوانيد براي مطمئن شدن 10 نشانه از اعتياد به تلفن همراه را که در اين گزارش به آنها پرداخته شده، مطالعه کنيد.
*برروي لوازم جانبي بيشتر از خود تلفن هزينه ميکنيد با وسيله بيضرري مانند شارژر خودرو شروع ميشود اما پس از آن به گيرنده اف ام راديو، بازوبند، يک کيف متفاوت براي هر روز هفته، باتريها، محافظ باتري و صفحه نمايش، آداپتور بلوتوث استريو و بلندگوي تلفن بيسيم گسترش پيدا ميکند. در حالي که اگر شش ماه ديگر مدل گوشيتان را تغيير دهيد هيچکدام از اين لوازم به درد نخواهند خورد.
از همه 30 برنامه نصبي در گوشي استفاده ميکنيد
همه کاربران ممکن است روند نصب برنامه در تلفن همراه را تجربه کرده باشند و پس از مدتي دريابند برنامه به درد آنها
نميخورد و آن را پاک کنند يا همان طور رهايش کنند اما کساني هستند که براي انجام کوچکترين کارها به برنامههاي نصب شده در گوشي مراجعه ميکنند.
*هشدارهايي داريد که ميگويند چه زماني بايد کارهايتان را انجام دهيد
ملاقاتهاي کاري، وقت دکتر و ديدارهاي گروهي، رويدادهايي هستند که در تلفن براي يادآوري ثبت ميشوند اما آيا مثلا براي حمل زباله به بيرون منزل در روز چهارشنبه، زنگ هشدار گذاشتهايد؟ اگر پاسخ شما مثبت است، پس زياده روي ميکنيد.
هنگاميکه براي انجام هر کاري در روز به تلفن نياز داشته باشيد گوشيتان ممکن است به دستگاه تنفس مصنوعي شما تبديل شود.
*در تلفنتان درباره تلفنتان مطالعه ميکنيد
اگر فکر کردن به تلفن و لمس کردن آن در جيبتان در طول روز شما را راضي نميکند و از هر فرصتي براي استفاده از آن بهره ميگيريد درواقع در حالي که مشغول استفاده از آن هستيد، وقتتان را براي يافتن نکات بيشتر در موردش سرمايهگذاري ميکنيد.
* از هزينههاي ضروري براي تامين صورتحساب تلفن کم ميکنيد بله مثلا نهار کاملا مهم است اما از هزينه آن براي پرداخت صورتحساب تلفن در پايان ماه استفاده ميکنيد يا حتي به جاي کرايه ماشين، ترجيح ميدهيد راه ارزانتري را براي طي مسير انتخاب کنيد تا قبض تلفن برروي دستتان نماند.
* يک شارژ کامل باتري به ندرت يک روز دوام ميآورد
پس از مسواک زدن و شستن صورت آخرين کار معمولي که انجام ميدهيد، وصل تلفن براي شارژ است، زيرا در غيراين صورت نميتواند پس از کاري که امروز براي شما انجام داده يک روز کامل ديگر دوام آورد. معلوم است که عمر باتري در برخي از تلفنهاي هوشمند پيشرفته کامل نيست اما شارژ روز به روز باتري ديگر چيزي از آن باقي نميگذارد.
* گويا دوستي را از دست دادهايد وقتي تلفن شما خراب ميشود
تلفن در يک لحظه بياحتياطي از جيبتان به زمين افتاده و صفحه آن ميشکند يا بر اثر عجله از جيبتان در قطار يا اتوبوس
ميافتد و گم ميشود يا بدتر از همه ممکن است تلفن از دستتان در يک دريچه فاضلاب بيفتد. تحت هر شرايطي که اتفاق بيفتد نميتوانيد جلوي تکرار اين اتفاق را در ذهنتان بگيريد و با به ياد آوردن محتواي ديجيتالي آن، بابت اين اتفاق خودتان را سرزنش نکنيد.
*با دارندگان تلفن مشابه خود فقط درباره تلفنتان حرف ميزنيد
اگر چنين مکالمهاي بين شما و فرد مذکور داراي تلفن مشابه روي ميدهد بايد درباره اعتياد خود به تلفن و زندگي اجتماعيتان تجديدنظر کنيد.
*هنگاميکه تلفنتان را پيدا نميکنيد وحشت زده ميشويد
اينجا مساله گم شدن تلفن مطرح نيست بلکه شما درمييابيد تلفن را در خانه جا گذاشتهايد و احساس ميکنيد قلبتان از وحشت پايين و بالا ميرود و پيش خود ميگوييد: «اگر کسي بخواهد به من زنگ بزند چه؟» اما يک نفس عميق کشيده و زندگي را بدون دستيار ديجيتاليتان ادامه دهيد.
* تلفن را در حمام استفاده ميکنيد
اين کار اشتباهي است اما نه به دلايل بهداشتي؛ اگر شما از تلفن همراه در حمام نيز استفاده کنيد خود را از تنها مامني که ميتوانيد در برابر تماسهاي مکرر داشته باشيد، محروم کردهايد.
درباره این سایت